آثار برجام بر واکنش‌های سیاسی آینده؛

آیا انقلابیون مقابل انقلاب می‌ایستند؟

محسن مهدیان، 2 شهریور 94

2 شهريور 1394 ساعت 17:19


روز گذشته حدود ۳۰ الی ۴۰ نفر از جوانان حزب اللهی و انقلابی مقابل سفارت انگلستان تجمع کردند. اعتراض این جوانان پرشور و دلسوز، به بازگشت دولت حیله و نیرنگ و بازگشایی سفارت بریتانیا بود. حین همین تجمع نیز ناجا که حضوری چشمگیر در صحنه داشت با جوانان معترض درگیر شد و عده ای مورد ضرب و شتم قرارگرفتند.

یک تحلیل این است که تجمع روز گذشته مجوز نداشت و عده ای تخلف کردند و به قاعده قانون با آن‌ها برخورد شده است؛ اما این استدلال همه آنچه گذشته است را تصویر نمی‌کند. ده‌ها سؤال دیگر در این رابطه وجود دارد که باید تحلیل شوند. چه آنکه این تجمع مجوز نداشت واگر نه تجمع به ۳۰ نفر محدود نمی‌شد. گواه این ادعا را می‌توان در موج گسترده و جبهه ای معرتضین به بازگشایی سفارت انگلستان در شبکه‌های اجتماعی دید.

مقابله با انقلابیون
مساله را باید دقیق‌تر ببینیم. آنچه دیروز اتفاق افتاد یک اعتراض ساده نبود که با واکنش ناجا مواجه شود. شاید لازم باشد صحنه را اینطور روایت کنیم؛ روز گذشته جمعی از انقلابیون با پشتوانه قابل ملاحظه کمپینی در شبکه‌های اجتماعی، با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس به خیابان آمدند و با آن‌ها برخورد شد. آن‌ها برای دفاع از انقلاب به صحنه آمدند و اما نیروی انتظامی تحکیم انقلاب را در برخورد با آنان دید.

فهم این مساله دارای حساسیت است. پیش تر هم مواردی از این دست وجود داشته است؛ اما اینبار فرق می‌کند. چرا فرق دارد؟ به سبب برهه تاریخی که دران قرار گرفتیم. برجام و اعتراضات مربوط به آن رونمایی از یک کهنه حساب سابقه دار است که پیش‌تر به دلایل مختلف مورد غفلت یا تغافل قرار گرفته است.

ماجرا اینبار متفاوت است
جریان انقلابی همواره و در همه شرایط و در تلخی و شیرینی‌های ایام، همراه نظام بوده است. این جریان آرمان خواه در شرایط سخت سیاسی که کشور با انبوهی از تهاجمات داخلی و خارجی مواجه شده، پیشرو در مبارزه و دفاع از انقلاب بوده است. نمونه‌های روشن حضور این جریان پرشور را می‌توان در حوادث کوی دانشگاه و یا در اوج خود یعنی ایام فتنه دید. البته ماجرا تنها به حضور کف خیابانی هم ختم نمی‌شد. حضور این جریان آرمانخواه در همه عرصه‌ها و حوزه‌های فکری نیز قابل ملاحظه است. چه در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه و چه در سیاست و انتخابات‌ها و فعالیت‌های جریانی و حزبی.

فصل مشترک همه فعالیت‌های این جریان انقلابی، آرمانخواهی است. چه بسا گاهی این آرمانخواهی متعصبانه نیز ضروری بود. بویژه زمانی که عده ای تلاش کردند مقابل انقلاب بایستند و یا به دنبال تحریف آرمان‌ها بودند و حضور پر رنگ جریان آرمانگرا مانع از شکل گیری و رشد "گونه‌های ارزش گریز" بود.

اختلاف "انقلابیون آرمانخواه" با "ارزش گریزهای رادیکال" نزدیک به سه دهه طول کشید و ادامه داشت. در این دوقطبی، نهادهایی هم بصورت خودکار شکل گرفت که روز به روز به تقویت قدرت انقلابیون انجامید. چه نهادهای رسمی و چه غیر رسمی. چراکه تقویت قدرت جریان انقلابی برای استقرار و بعد هم استمرار انقلاب یک ضرورت آشکار بود. در همین رابطه گروه‌های "انقلابی پر شور" روز به روز تقویت شدند و برای تقابل با تجدیدنظر طلب‌ها تربیت یافتند. انواع و اقسام کلاس‌های ضد لیبرالی و ضد سکولاری و ضدپلورالیستی و ضد سرمایه داری و غیره برگزار شد و نیاز کشور به حضور این جریان به صورت مضاعف به تقویت بیشتر این جریان انجامید.

تا اینکه مسیر داستان عوض شد
این تقابل و حضور انقلابی ادامه داشت تا اینکه ۲ اتفاق به صورت همزمان رخ داد. اتفاق اول از هم پاشیدگی قطب ارزش گریز و لیبرال بود. جبهه ضدآرمان در کشور بعد از ۳ دهه به این سطح از بلوغ رسید-یا رسانیده شد- که با شمشیر بستن مقابل نظام نمی‌تواند انقلاب را تحریف کند. پس گونه جدیدی از جبهه ضدارزشی شکل گرفت که مهم‌ترین ویژگی‌اش پرهیز از رادیکالیسم و تندروی بود. مقابله با این جریان به روش‌های انقلابی قبلی دیگر میسر نبود. چراکه واکنش اجتماع به این نوع تقابل‌ها منفی بود و روز به روز باعث می‌شد مرجعیت و اعتبار گروه‌های انقلابی کمتر شود. این مساله همچنین باعث شد که جریان نوین ارزش گریز رشد و قدرت بگیرد و گروه‌های انقلابی بیشتر تضعیف شوند.

اما اتفاق مهم‌تری که افتاد این بود که نظام برای حیات طبیعی خودش ناگزیر بود تصمیماتی متناسب با شرایط روز بگیرد که در مواردی بصورت ظاهری-تاکید می‌شود ظاهری- در تقابل با آرمان‌ها قرار می‌گرفت. کشور بدون توجه به واقعیت نمی‌تواند با تدبیر اداره شود. ارزش و آرمان را باید واقع بینانه دنبال کرد. کشوری که از تنگناهای فتنه و جنگ خارج شده است و در مسیر توسعه قرار دارد نمی‌تواند بدون توجه به واقعیت‌های جامعه از جمله مطالبات و فهم مردم تصمیم بگیرد. حال آنکه این بخش از جریان انقلابی برای واقع گرایی آرمانخواهانه تربیت نشده بود بنابراین حاضر به همراهی نشد.

از مواجهه سفید تا خاکستری و سیاه
مدت‌هاست که جریان انقلابی با تصمیمات واقع بینانه نظام مواجهه سفید می‌کند. مواجهه سفید سکوت و بی اعتنایی و از کنار آن عبور کردن است.

مواردی هم بوده که این مواجهه خاکستری و کم کم رنگ تیره به خود گرفته است. برجام اوج این تقابل است.

ماجرای هسته ای بدون فهم واقع بینی آرمانخواهانه گمراه کننده است. تحلیل جایگاه و سهم مصلحت انقلاب و مصالح نظام بسیار کلیدی است. فرآیند معناداری که طی یکی دو سال گذشته و در حین مذاکرات رخ داد این بود که جریان انقلابی نتوانست خود را با تصمیم نظام همراه کند. از طرفی ماجرا به گونه ای نبود که سکوت اختیار کند. پس وارد صحنه شد. تمام تلاش جریان انقلابی طی ماه‌ها این بود که نظام را در ماجرای مذاکرات دوحاکمیتی تحلیل کند.

بنابراین با جدا کردن کلیت نظام از تیم مذاکره کننده و دولت، مذاکرات هسته ای و دستاوردهای آنرا تلاش جریان اهل مماشات و غربگرا تلقی کردند که باید مقابل آن تمام قد ایستاد و افشا شوند؛ اما این پروژه آ به سرانجام نرسید و هرازگاهی با شدت و حدت مورد اعتراض رهبری انقلاب قرار گرفت. با این حال اصرار حاکمیت برای اینکه نشان دهد مساله مذاکرات تصمیم و تدبیر کلیت نظام بوده است و دستاوردهای آن با همه قوت و ضعفش به پای انقلاب است و نه یک گروه و دسته، بی نتیجه ماند. بیشترین سطح اختلافات تاریخی بین نیروهای انقلاب را در این ایام شاهد بودیم. تذکرها و توصیه‌ها و حضور صریح رهبری باعث شد موج اعتراض انقلابیون کاهش پیدا کند و در نهایت مجدد رنگ مواجهه سفید بگیرد؛ اما این سکوت آتش زیر خاکستر است چراکه هنوزجریان انقلابی نسبت به مصالح نظام و تحلیل آغشته به واقع بینی مصلحت گرا توجیه نشده است.

آتش زیر خاکستر چیست؟
اما آتش زیر خاکستر چیست؟ ماجرا اینطور نیست که فکر کنیم جریان انقلابی یکروز ممکن است رودر روی انقلاب جبهه بگیرد. اینطور نیست. ماجرا بسیار فراتر از شمشیر بستن است. بزرگ‌ترین نگرانی این است که این جریان همان مواجهه سفید را دنبال کند. در این صورت نظام بخشی از پشتوانه حاکمیتی خود در اجتماع را از دست داده است. خروج نکند، مأیوس می‌شود و هر دو به ضرر انقلاب است. پس باید این آتش زیر خاکستر را جدی گرفت.

و اما چه باید کرد؟ اعتراضات تند روزهای گذشته به بازگشایی سفارتخانه انگلیس را باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. تجمع روزگذشته در حالی بود که ۴ سال پیش رهبری نظام با صراحت مهاجمان به سفارت انگلیس را مورد اعتراض و نقد جدی قرار دادند. آثار برجام خواهد ماند اگر این عارضه اجتماعی در نقطه کلیدی برجام اصلاح نشود؛ و این همه اصلاح نمی‌شود مگر اینکه همه امروز با جدیت کمر همت برای آموزش "انقلابی واقع گرا "ببندند. چرا که فهم "مصلحت در تراز انقلاب اسلامی " هنوز میان این دسته از نیروهای پر شور ایجاد نشده است. این مهم نیازمند تلاش مستمر و دغدغه مند دلسوزان است.


کد مطلب: 290741

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcaywnu649no01.k5k4.html?290741

الف
  http://alef.ir