تحلیل تکمیلی دکتر سبحانی درباب توسعه یافتگی‎

بخش تعاملی الف - با شما

27 اسفند 1393 ساعت 14:25



در ارتباط با اظهار نظر دوستان عزیز پس از انتشار تحلیل این بنده در خصوص «چگونگی طولانی شدن دوره توسعه یافتگی در کشور» ذکر مطالب زیر ضروری به نظر می رسند:

۱- تحلیل باید ناظر به پدیده و معطوف به دوره زمانی آن باشد. یعنی هم زمان طولانی گذار به توسعه یافتگی را در نظر داشته باشد و هم واقعیات متفاوت این دوره طولانی را هم توضیح دهد. یعنی هم واقعیات دوره قاجار و هم واقعیت های کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و هم تحولات انقلاب اسلامی و ... از آن بیرون نماند.

لذا در تحلیل نمی توان مصداقی و نکته ای سخن گفت، زیرا در صورت مصداقی گفتن که ممکن است برای دوره ای از زمان درست باشد، صدها مصداق نگفته باقی می ماند که گفته نشدن آن ها به جامعیت تحلیل لطمه می زند. لذا تلقی از اینکه علت منحصری عامل است و یا فرد مشخصی دلیل طولانی شدن گذار می باشد و یا اینکه فساد عامل عقب ماندگی است، تحلیل را به یک کنج و پستوی مشخص می راند و مانع از دیدن دوره طولانی بیش از یک قرن می شود. موردی دیدن ادله، به معنی ندیدن بسیاری از واقعیت هایی است که در کار اند ولی ما از توری ای استفاده کرده ایم که آن ها را شکار نمی کند. لذا تحلیلی که بخواهد دوره ای بیش از یک قرن را پوشش دهد، منطقاً باید جامع و کلی اما صحیح و مانع باشد.

به همین جهت من در تحلیل ارائه شده، تمامی متغیرهای موثر موردنظر دوستان را گنجانیده ام، فقط آن ها را ننوشته ام. ذهن تحلیلی و هوشمند شما با اندکی تأمل (و نه البته بعضاً با شتاب برای گفتن) عمده نکات مورد نظرتان را در پوشش «نشناختن واقعیت ها» و «جست و جوی دل مشغولی ها» پیدا می کند و می یابد.

۲- تحلیل توسعه نیافتگی کاری سخت و ابراز آن امری نیازمند احتیاط عملی است، همان طور که پدیده توسعه یافتگی کاری زمان مند و ادعای آن مقوله ای سخت است. نه چنین است که کشوری با تغییرات ظاهری، توسعه یافته تلقی شود و نه می توان بدون ایجاد تغییرات عمیق مبتنی بر آموزش و تأمل و تجربه و ... در بینش و نگرش به تغییر در رفتار و از آن طریق به تغییرات در ظواهر توسعه یافتگی همچون رعایت حقوق دیگران، دمکراسی، احزاب پیشرفته و... رسید. اصولاً «توسعه» مقوله ای سخت و فهم آن مشکل و تلقی از مظاهر آن پیچیده است؛ به نحوی که ورود ناشیانه به بحث می تواند در مواردی به منزله ی تعجیل در بیان امر قلمداد شود که حکایت از فقر در فهم موضوع بنماید.

۳- به نظر می رسد برخی از دوستان عزیز امید داشته اند از درون یک تحلیل در باب چگونگی طولانی شدن گذار به توسعه یافتگی، راه حل بیابند و انتظارات خود را برآورده شده بدانند. در حالی که واقعیت چنین نیست. هیچ فرد و یا نهادی را یارای ادعایی در این اندازه ها نیست؛ چرا که اصولاً چنین امری ممکن هم به نظر نمی رسد. باید تلاش کرد به لمس واقعیت ها نزدیک شد و در این مسیر از حضور دیدگاه ها و افکار متفاوتی که به روابط علت و معلولی بین پدیده ها قائل هستند، استقبال کرد و آنگاه امیدوار بود راهی را که انتخاب کرده ایم، صرفاً با هزینه ای کمتر در حال طی شدن است، نه اینکه هزینه ای ندارد. مطلق گویی در پدیده های بشری سر از استبداد در نظر برمی آورد که خود آفت توسعه است. باید در مسیر توسعه یافتگی یاد بگیریم که این راه هر قدر با مشارکت و حضور همگان توأم باشد، سالم تر و کم هزینه تر طی می شود.

۴- وقتی از ضرورت شناخت وضع موجود صحبت می شود، منظور مجموعه ی تمامی نقاط ضعف و قوتی است که در یک جامعه وجود دارد. چه آنها و یا بعضی از آن ها را بپسندیم و یا خوش نداشته باشیم. بر هر ملتی نوعی روانشناسی حاکم است که آنها در کار هستند و در پدیده توسعه یافتگی ذیمدخل هستند؛ بدون اینکه رسماً در مباحث برنامه ریزی دیده شوند. بر مذهبی بودن جامعه نمی توان با این قرینه که کشورهای توسعه یافته امروزی از طریق منزوی کردن آن به توسعه رسیده اند، چشم پوشید؛ زیرا چنین اقدامی خود مصداق نادیده انگاشتن واقعیتی است که به شدت در کار است و آثار وضعی از کارکرد خویش دارد. کم اهمیت دادن به نظریه پردازی واقعیتی است که درمتن عقب ماندگی رایج است؛ اما اگر نظریه پردازان با این نگرش غیرقابل دفاع که چون ساکن برج عاج هستند، منزوی شوند در واقع دیدگاه همه دوستانی که بر ضرورت سپردن امور به نخبگان و صاحبان صلاحیت و اهل علم تاکید داشتند نادیده و احتمالاً مورد بی احترامی قرار گرفته است.

در مجموع تمامی آنچه دوستان فقط به بعضی از آنها اشاره داشته اند (حتی تهمت ها و اهانت هایی که نثار کرده اند) جزء واقعیت های جامعه ایرانی است. احتمالاً و فقط با در نظر داشتن آثار و کارکردهای این واقعیت است که می توان برای حرکت از وضعی که در آن هستیم و رسیدن به وضعیتی در حاشیه آن که متعالی تر است برنامه ریزی کرد. برای ادراک راه حل لازم نیست خیلی بگوییم، فقط ضرورت دارد بسیار بدانیم و بازهم خود را نیازمند دانستن بخوانیم.


کد مطلب: 264101

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcbgab58rhb08p.uiur.html?264101

الف
  http://alef.ir