شبی در اورژانس بیمارستان میلاد؛
خود تحریمی 2
محسن فاتحی زاده، 23 شهریور 94
23 شهريور 1394 ساعت 11:16
شبی به علت حادثه مختصری که برای دست فرزندم رخ داد حوالی ساعت ۱۱ شب به اورژانس بیمارستان میلاد مراجعه کردم. آنچه در حدود ۵ ساعتی که در این اورژانس مشاهده شد برای بنده که تاکنون اورژانس یک بیمارستان را از نزدیک ندیده بودم بسیار عجیب و حیرتانگیز بود. اگر این وضعیت اورژانس یکی از معروفترین بیمارستانهای پایتخت ایران است وای به حال سایر بیمارستانها و سایر شهرستانها! برخی شرایط نامناسب این اورژانس را میتوان در موارد زیر برشمرد که راهحلهای بعضاً بسیار سادهای برای حل آنها میتوان یافت:
۱- مشاجره همیشگی در مورد رعایت نوبت به ویژه در مورد بیماران بدحال
با وجودی که سیستم نوبتدهی مشخصی وجود داشته و نوبتها به صورت اتوماتیک بر سر در اتاقها اعلان میشوند ولی عدم رعایت نوبت و ویزیت افرادی بین نوبتی کادر بیمارستان را همواره در معرض اتهام پارتی بازی قرار داده و موجبات مشاجره بین همراهان بیماران را فراهم میآورد. این وضعیت باعث میشود علاوه استرس بیماران و همراهانشان از بیماری، فضای متشنج داخل اورژانس نگرانی مضاعفی را در افراد ایجاد میکند.
راه حل: نظارت دقیقتر در سیستم نوبت دهی
۲- بوروکراسی زیاد و دست و پا گیر
یک بیمار برای طی مراحل کامل رسیدگی باید دفعات زیادی به پذیرش اولیه، پذیرش اصلی، تریاژ (که آخر هم برای ما مشخص نشد که کار تریاژ چیست)، پذیرش رادیولوژی و ... مراجعه کند. در نیمی از این موارد هم باید مدارکی پر کرده و کپی از دفترچه بیمه تهیه کند. طبیعتاً برای هر یک از این موارد ممکن است مجبور شوید مجدداً در صف بایستید. این وضعیت هنگامی آزاردهندهتر میشود که متصدی دستگاه کپی نسخههای کپی شما را به خاطر همراه نداشتن ۴۰۰ تومان ناقابل نمیدهد و مجبور میشوید به دلیل خراب بودن ATM از یکی از همراهان بیماران ۴۰۰ تومان قرض کنی (این اتفاق برای شخص بنده رخ داد و هنگامی که قدری با متصدی دستگاه کپی تند صحبت کردم که حداقل یک چیزی را گرو بردارد به سمتم هجوم آورد)
راه حل: ایجاد سیستم یکپارچه الکترونیکی برای معضل اول و اختصاص یک دستگاه کپی رایگان برای مشکل دوم.
۳- در هم بودن بیماران با انواع بیماریهای مختلف
در صفی که بنده برای پذیرش یک اتفاق ساده مثل شکستگی جزئی ایستاده بودم، یک نفر با دل درد شدید و اسهال خونی جلوی من بود، نفر دیگری که از سه روز پیش به دلیل علائمی مشابه سرماخوردگی ضعیف شده بود و الان به دلیل ناتوانی در ایستادن روی ویلچر از حال رفته بود کنار بنده و نفر دیگری در همین صف به دلیل علائمی مشابه مسمومیت روی برانکارد بیهوش افتاده بود. در مجموع بیش از اینکه از درد دست فرزندم ناراحت باشم، نگران هجوم انواع ویروسها و بیماریهای عفونی بودم.
راه حل: ایجاد مسیرهای متفاوت برای بیماریهای متفاوت.
۴- رفتار نامناسب پرسنل و به ویژه انتظامات
همانطور که گفته شد به دلیل وارد آوردن انواع استرس به بیماران و همراهانشان فضای اورژانس ناآرام بود به گونهای که در ۳ ساعتی که من در اورژانس بودم ۲ مرتبه دعوای شدید بین همراهان روی داد. در یک مورد درگیری به حدی شدید بود که لباس افراد درگیر کاملاً پاره شد. جالب اینکه در این ساعات مأمور ۱۱۰ پای ثابت اورژانس بود. اما عجیب اینکه مأمورین انتظامات که اساساً وظیفهشان کمک، راهنمایی و کاستن از آلام بیماران و همراهان است عکسالعملهای بسیار نامناسبی از خود نشان میدادند در حدی که عملاً آغازگر یکی از دعواها خود مأمور انتظامات بود که از نظر من اگر این اورژانس مدیریت مناسبی داشت چنین فردی یک لحظه هم نباید در بیمارستان میماند و باید بلافاصله اخراج میشد.
راه حل: نظارت بر استخدام افراد با صلاحیت، آموزش نحوه برخورد مناسب و کنترل نحوه رفتار آنها
البته ناگفته نماند متخصص ارتوپدی که ما به او مراجعه کرده بودیم در آرامش کامل و با دقت در چنین فضایی تا ساعت ۴ بامداد کار خود را انجام میداد.
۵- فضای نامناسب و تقسیم کار نادرست
امکانات این اورژانس کافی بود و کسی از کمبود امکانات بیمارستانی گلایهای نداشت و یا حداقل گلوگاهی به علت نبود تجهیزات یا امکانات مشاهده نمیشد؛ اما مثلاً پیش خوان تریاژ به گونهای طراحی شده بود که یک فرد با قد ۷۰/۱ باید تا کمر خم میشد تا از سوراخ ۱۰ سانتی متری مقابلش با فرد داخل تریاژ صحبت کند. فضای بیرونی بیمارستان هم یک خیابان باریک دو طرف کاملاً پر از ماشین بود که برای ماشینهای ورودی جدید پیدا کردن جا تقریباً غیرممکن بود. تابلوهای اطلاع رسانی کامل و کافی برای راهنمایی افراد نصب نشده بود. تعداد پرسنل مشغول در اورژانس زیاد بود ولی مشخص بود که تقسیم کار درستی صورت نگرفته است به گونه ای که برخی از مأمورین انتظامات بدون اینکه کار معینی انجام دهند در برخی مسیرها روی صندلی نشسته بودند و یا باجههایی در پذیرش با صف مواجه بود در حالیکه برخی پرسنل بیکار نشسته بودند.
راه حل: بازطراحی فضاها و تقسیم کارها
۶- رویههای ناقص
ظاهراً فردی که قرار است عمل جراحی شود نباید چند ساعت چیزی خورده باشد (این موضوع را پشت درب اتاق عمل متوجه شدم). رویهای که در بیمارستان برای چک کردن این موضوع استفاده میشد پرسیدن از خود فرد بود. به دلیل اینکه به تأخیر افتادن عمل برای چند ساعت میتوانست دردسرساز باشد کاملاً محتمل بود فرد زمان واقعی آخرین وعده غذایی خود را کتمان کند که این برای او بسیار خطرناک بود. بنده دو نفر را دیدم که بعد از اینکه فهمیدند ماجرا چیست در حالیکه تنها ۲ ساعت از وعده غذاییشان میگذشت گفتند ۶ ساعت و البته در مورد هر دو موضوع به خیر گذشت و مشکلی برایشان پیش نیامد!
همه آنچه گفته شد مشاهدات یک فرد غیرمتخصص است که طی ۵ ساعتی که در اورژانس بوده پیگیر کار شخصی خودش بوده و هدفش ثبت وقایع نبوده است. واقعیت این است که اولاً اگر فردی متخصص و با دقت بیشتر این وضع را بنگرد نکات بسیار بیشتری خواهد یافت. ثانیاً حل بسیاری از معضلات فوق با راهکارهای بسیار ساده مدیریتی قابل حل بوده و ربطی به امکانات پیچیده بیمارستانی ندارد که بگوییم به دلایل تحریم قابل تأمین نبوده است. این سوء مدیریت را میتوان به نوعی خود تحریمی قلمداد کرد. حتی بسیاری از راه حلهای این معضلات پول هم نمیخواهد بلکه باید از منابع موجود استفاده بهینه صورت گیرد.
اما دو پیشنهاد:
اول: یک مستند ساز یک شب از ساعت ۱۱ شب تا ۴ صبح دوربین خود را بدون اینکه زحمت خاصی متحمل شود در گوشه ای از این اورژانس نصب کند و مطمئن باشد که سوژههای بی نظیری شکار خواهد کرد.
دوم: آقای وزیر یا معاونان ایشان یک شب را به طور ناشناس در این اورژانس صبح کنند. فقط همین اتفاق میتواند رافع بخش عمده ای از این مشکلات باشد.
کد مطلب: 294796
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceoe8wpjh8ofi.b9bj.html?294796