نکاتي درباره پيام رهبر معظم انقلاب به جوانان غرب؛

شکستن اتوريته غرب

حجت‎الاسلام رضا غلامی*، 3 فروردین 94

3 فروردين 1394 ساعت 11:00


نامه ی تاریخی رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی از اتفاقات تاثیرگذار سال ۹۳ به شمار می رود. اتفاقی که یقینا در مدت زمان یک سال نمی ماند و در سالیان متمادی می تواند تاثیرگذار باشد و خواهد بود. این یادداشت به ابعادی از این نامه می پردازد:

اول اينکه بايد قدر اين فرصت الهي را که به‌دست نايب امام زمان (حفظه‌الله ‌تعالي) ايجاد شده است، بدانيم. حقيقتا ايشان با نگاه ژرفي که به مسائل جهاني دارند، در سخت‎ترين شرايط که از جهت تبليغي مي‎خواهند افکار عمومي غرب را يکپارچه عليه اسلام تهييج کنند، راه تازه‎اي را براي دفع تهديد‎ها و پديد آوردن شرايط تازه مهيا کردند.

من معتقدم، اگر از غصه چيز‎هايي که در اين سال‎ها به قرآن، پيامبر اعظم و اسلام عزيز و مسلمان‎ها نسبت دادند دق کنيم، اتفاق مهمي رخ نداده است. حال که اين فرصت الهي براي نشان دادن چهره درخشان اسلام ناب به مردم دنيا به‌دست رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي مهيا شده است، چگونه مي‎توانيم در برابر اين‌همه دروغ و جنايت به‌نام اسلام بي‎تفاوت باشيم؟ اف بر کساني که مي‎توانند با زبان، قلم يا ساير توانمندي‎‎هاي خودشان کاري بکنند و به‎دليل بي‎بصيرتي يا تنبلي، بي‎حالي و دنياطلبي سکوت اختيار کرده‎اند.

نکته دوم اين است که براي غربي‎ها، متوقف کردن اسلام انقلابي که هم‌اکنون کانون آن ايران است حکم مرگ و زندگي را دارد. واقعيت اين است که غربي‎ها طي ۳۶ سال گذشته، نشان داده‎اند براي جلوگيري از پيشرفت اسلام تبيين شده امام خميني (ره) از هيچ اقدامي دريغ نمي‎کنند. امروز چنان صف‌آرايي‎اي عليه جريان پرخروش اسلام انقلابي صورت گرفته که حقيقتا بي‎نظير است. در واقع، غرب با همه نيرو و امکانات وارد يک جنگ عظيم عليه اسلام انقلابي شده است که البته اين خود حاکي از عظمت و اثرگذاري انقلاب اسلامي در جهان است و الا به‌قول مقام معظم رهبري، براي يک موجود ضعيف و کم‌اثر که چنين لشکرکشي نياز نيست!

مهم‎ترين اتفاقي که در ۳۶ سال اخير افتاده، تقويت و گسترش اسلام آمريکايي است. يک طرف اسلام آمريکايي، اسلام ليبرالي، اسلام سکولار و اسلام روشنفکران غرب‎زده است و طرف ديگر آن، اسلام تکفيري‎‎هاي جلاد و آدم‌کش. البته امروز شيعه انگليسي هم با هدف ترويج سکولاريسم در بين شيعيان طرف ديگر اسلام آمريکايي را تشکيل داده که در جاي خود قابل بحث است. توجه داشته باشيد که اين‎ها دو روي يک سکه هستند. هم اسلام ليبرالي و هم اسلام داعشي، از تفکر غربي ماکياوليستي متولد شده‎اند. تفکري که هر اقدام پليدي را براي نيل به قدرت يا حفظ آن مباح مي‎سازد.
با وجود اين، مي‎خواهم عرض کنم علي‎رغم سرمايه‎گذاري عظيم و البته حيثيتي که غرب تاکنون عليه اسلام انقلابي داشته است، به مدد الهي به نتيجه دلخواه نرسيده و ان‌شاءالله هيچ‌وقت هم نخواهد رسيد. يعني اين دروغ‌سازي‎ها، لجن‌پراکني‎ها،جنايت‎ها و وحشي‌گري‎ها جلوي رشد اسلام انقلابي را نگرفته و اسلام و سبک زندگي مترقي اسلامي‎ـ‎ انقلابي، با سرعت در خود غرب در حال رشد است.

نکته ديگر اين است که بنده پيام مقام معظم رهبري را سرآغاز در هم شکستن کامل اتوريته غرب و جهاني شدن اسلام و ارزش‎‎هاي الهي مي‎دانم.
در حقيقت، مخاطب پيام ايشان فطرت‎‎هاي پاک و الهي انسان‌هاست و جهاني شدن اسلامي هم متکي به فطرت‎‎هاي سالم انسان‌ها و با محوريت فرهنگ و نه اقتصاد، شکل مي‎گيرد. وقتي فطرت‎ها بيدار شد و به جوشش در‌آمد، هيچ عاملي قادر به جلوگيري از گسترش آن نيست؛ لذا اگر ان‌شاءالله اقدامات لازم براي تحقق اهداف قدسي پيام رهبر معظم انقلاب اسلامي، يکي پس از ديگري صورت بگيرد، دير نخواهد بود که برخلاف ميل آمريکايي‎ها و صهيونيست‎‎هاي پليد، زمينه مساعد براي طرح جهاني شدن ارزش‎هاي الهي و اسلامي با محوريت انقلاب اسلامي فراهم خواهد شد که بحث درباره اين موضوع را به‌وقت ديگري موکول مي‎کنم.

نکته ديگري که قصد دارم خدمتتان عرض کنم، به لزوم مهيا کردن بستر مناسب براي شنيدن و سپس درک اين پيام برمي‌گردد. بايد توجه داشت که بدون بيدار کردن جوانان اروپا و آمريکا از خواب غفلت، يا مستي بيش از حد، بدون انهدام مفروضات باطل آن‎ها درباره اسلام و لااقل ايجاد شک و ترديد درباره باور‎هاي غلط جوانان اروپا و آمريکا درباره اسلام و مسلمانان و قبل از افشاگري درباره ماهيت حقيقي اسلام‌هراسي و اسلام‌ستيزي در غرب، زمينه براي شنيدن پيام رهبر معظم انقلاب و رو آوردن وسيع جوانان اروپا و آمريکا به مطالعه و تحقيق درباره اسلام فراهم نمي‎شود؛ لذا توجه شما عزيزان را به اهميت فوق‌العاده اقدامات پيشيني يا به‌هنگام درباره اين پيام که مي‎تواند فهرست مفصلي داشته باشد، جلب مي‎کنم.

حال به‎طور طبيعي اين سوال مطرح است که اگر ما پيام مقام معظم رهبري را شنيديم و تصميم به مطالعه درباره اسلام حقيقي گرفتيم، از کجا شروع کنيم؟ بنده در اينجا تاکيد مي‎کنم که براي بيان اسلام حقيقي، نياز نيست که اصول و فروع دين را شرح بدهيم. اين کار در جاي خود انجام مي‎شود لکن ما ابتدا به يک مانيفست قوي درباره اسلام ناب محمدي (صلي‎الله‎عليه‎وآله‎وسلم) نياز داريم که به‎درستي در آن مختصات اسلام حقيقي و مرز ميان اين اسلام و اسلام آمريکايي تبيين شده باشد. اگر چنين مانيفستي به جوانان ارائه شد، آن‌وقت نحوه مطالعه درباره اسلام حقيقي و منابع قابل قبول در اين زمينه نيز تدريجا روشن مي‎شود.

بنده درباره محور‎هاي اين مانيفست تاملات کمي داشتم و به‎نظرم رسيد جا دارد روي چنين محور‎هايي که اولا در بطن فرمايش امام راحل و مقام معظم رهبري به وفور هست و ثانيا مي‎توان هرکدام را به آيات و روايات متعددي مستند ساخت، تاکيد شود.

در واقع اسلام حقيقي، عبارت است از:
‎۱. اسلام خدامحور و توحيدگرا نه اسلام بشرمحور و شرک‌آلود
۲. اسلام عدالت‌گرا و ظلم‌ستيز
۳. اسلام صلح و دوستي، اسلام ضد ‎خشونت و جنايت
۴. اسلام دوستي و برخورد مدارا با انسان‎ها و قاطع با دشمنان انسان‌ها
۵. اسلام ضد ‎تبعيض نژادي، قومي و قبيله‌اي
۶. اسلامي که با افراط و تفريط هيچ نسبتي ندارد و جوهر آن ميانه‌روي است.
‎۷. اسلامي که ضد‎ فقر و محروميت است و دوستدار و در عين حال غصه‌خور پابرهنه‌هاست.
‎۸. اسلامي که اهل آباداني و دوستدار محيط زيست است.
‎۹. ‎اسلام آزادي و آزادانديشي؛ اسلامي که ضد‎ تخدير و تحميق انسان‌هاست.
‎۱۰. ‎اسلام امر به معروف و نهي از منکر و مخالف بي‎تفاوتي نسبت به سرنوشت جامعه.
‎۱۱. ‎اسلام عفت و پاکدامني و اسلام ضد ‎فساد و فحشا.
‎۱۲. اسلام وحدت، نه تفرقه و تکفير.
‎۱۳. اسلام صداقت و يکرنگي، نه اسلام فريب و سالوس و چندرنگي.
‎۱۴. ‎اسلامي که اهل زندگي مسالمت‎آميز با همه پيروان اديان الهي و همه کساني است که ظلم و ستم را کنار بگذارند.
‎۱۵. ‎اسلام ضد ‎استکبار و زالوصفتي؛ اسلامي که نه اهل استکبار است و نه با استکبار کنار مي‎آيد.
‎۱۶. ‎اسلام ضد‎ بردگي و استثمار انسان‌ها.
۱۷. اسلامي که به‎دنبال عبور دادن آدمي از دنيا و نه نگه داشتن و نابود کردن انسان در دنياست.
۱۸. اسلامي که در پي بالا کشيدن انسان از مرتبه حيواني و قرار دادن او در تراز انساني است.

بايد مواضع بنيادي اسلام ناب را که به برخي از آن‎ها اشاره کردم از بطن محکمات اسلامي استخراج و سپس به‌وضوح و با صداي بلند و رسا بيان کرد و پاي آن‎ها در عمل ايستاد. آن‌وقت زمان مطالعه تفصيلي و درک عميق مواضع اسلام فرا مي‎رسد. در بعضي از اين زمينه‎ها منابع قابل فهم، روان، متقن و منسجم فراوان هست و در بعضي از اين زمينه‎ها، يا منابع نيست يا اگر هست ضعيف است که بايد با يک همت والا توليد شود. با اين حال، عرض بنده اين است که در همه زمينه‎ها منتظر توليدات جديد نمانيم. هرکس که مي‎تواند، بايد حقايق اسلام را به زبان‎‎هاي رايج دنيا با حنجره خود بيان کند و فايل صوتي يا تصويري آن را در فضاي مجازي منتشر کند. البته کار هنري بر هر کاري، حتي توليد کتاب اولي است. تاثيري که يک محصول هنري قوي مي‎گذارد، هزار جلسه سخنراني و ۱۰ عنوان کتاب نمي‎گذارد؛ لذا جا دارد بعد از توليد مانيفست اسلام ناب، از تک‌تک هنرمندان انقلابي و کساني که قلبشان براي اسلام اصيل مي‎تپد، به‎منظور مجاهدت در اين زمينه دعوت شود.

بايد باور داشت که عمل هم خيلي مهم است. ما بايد خودمان به اين مواضع بنيادي، صد در صد عامل باشيم و الا اين حرف‎ها از جهت تبليغي به ضد‎ خود تبديل خواهد.
منبع: ویژه نامه ی نوروزی هفته نامه پنجره


کد مطلب: 264412

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqt9xxak93t4.rpra.html?264412

الف
  http://alef.ir