اصلاح طلبان و بازی سیاسی با فساد

نعیمه موحد، 30مرداد 94

31 مرداد 1394 ساعت 9:56


مصاحبه سید محمد صادق خزاری موسس حزب ندا و دیپلمات سابق دولت اصلاحات، با هفته نامه مثلث و انتقاد از برخی سران اصلاح طلب، اولین باری نبود که این طیف را به تکاپو برای پاسخگویی به سبک خودشان واداشت. هجمه، نیت خوانی و مقابله به مثل.

صادق خزاری دراین مصاحبه می گوید: « کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند؛ من آنها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیست‌شان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه می‌دهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده و‌گرا داده است.»

اینکه تهدید کردن با لیست های پنهان در جیب در ادبیات سیاسی این مملکت همه را یاد محمود احمدی نژاد می اندازد، همان نقطه ضعف کار صادق خرازی بود که برخی رسانه های اصلاح طلب به آن اشاره کردند. اگر واقعا در کسی داعیه مبارزه با فساد وجود دارد تهدید به افشای اسامی -که تجربه نشان داده هیچوقت فاش نمی شود- کار عبثی است و انتقاد به این بخش از صحبت های موسس حزب ندا انتقاد درستی است. اما ماجرا از جایی جالب توجه می شود که آنهایی که طرف خطاب خرازی هستند در تقبیح صحبت از لیست های مخفی، خود حرف از لیستهای مخفی جدید می زنند و صحبتهای خزاری را نیت خوانی می کنند.

بعد از سخنان دیپلمات سابق کشور، موج انتقادات و هجمه های چندتن از نسل اول اصلاح طلبها به سمت وی سرازیر شد. محمدعلی ابطحی، معاون پارلماني رييس دولت اصلاحات، احمد پورنجانی، از اعضای حزب منحله مشارکت و همچنین روزنامه آرمان در مطلبی انتقادی، صحبت های صادق خرازی را فعالیت انتخاباتی نام دادند.

ابطحي در صفحه فیسبوکش نوشت «واقعیت دیگر هم این است که تقسیم کنندگان شغل در کشور نه تنها با این تعابیر، که اگر کسی بگوید لیست اصلاح طلبان قاتل مظلومان بوسنی و فلسطین و افغان راهم در جیب دارد، باز هم در دادن پست افاقه نمی کند.»



از سوی دیگر احمد پورنجاتی، درمتن طنزی خطاب به خرازی مدعی شد که این اظهارات وی برای سرلیست شدن در انتخابات مجلس است.



روزنامه آرمان در شماره بیست و یکم مردادماه خود نوشت: « گرا دادن به دشمن جرم کمی نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. این موضوع نه جناحی بلکه ارتباط مستقیم با منافع و امنیت ملی سر و کار دارد پس اگر صادق‌خان خزاری لیستی از گرادهندگان به دشمن داشت به چه سبب این لیست را تحویل نهادهای امنیتی کشور نداده که با متخلفان برخورد جدی شود؟ باسابقه‌ای چون صادق خرازی دور از ذهن است. پس می‌توان گمانه‌ای دیگر را مطرح کرد که شاید آقای دیپلمات می‌خواهد دیده شود و برای تحقق این هدف از راه‌های مختلفی استفاده می‌کند. »
اما از همه بدتر شاید موضع گیری عبدالله رمضان زاده، دبیر حزب منحله مشارکت و از استانداران دولت اصلاحات بود. وی در اقدامی تخریبی پاسخ اتهام زنی خرازی را با اتهامی دیگر داد و در فیسبوک خود نوشت: «به نظر شما لیست دیپلمات‌های قاچاقچی نسخ خطی کتاب‌های قدیمی در جیب کیست!؟»



در واقع رمضان زاده با این حرف خواست نگاه ها را ا ز سمت اصلاح طلبلان به خرازی برگرداند و اینگونه بگوید که کسی که صحبت از فساد سیاسی می کند خود گرفتارتر است. اما واقعیت این است که همانقدر که صحبت های صادق خرازی در اتهام زنی بدون سند به اصلاح طلبان مذموم است و ثواب این است که اسامی افراد فاسد بلافاصله بعداز وقوع جرم به اطلاع مراجع ذی ربط رسد نه اینکه به عنوان گرو برای دعواهای سیاسی آینده نگه داشته شود، این اتهامات به همان اندازه متوجه رمضان زاده و لیست احتمالی از دیپلماتهایی که قاچاق کرده اند نیز هست.
این فرار به جلو اصلاح طلبانه در اکثر موارد خود آنان را در مظان اتهام قرار داده است. یک روز مشخص می شود که نمایندگان مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلب، از شهرام جزائری پول گفته اند و مبلغ زیادی نیز به رئیس مجلس آن دوره، مهدی کروبی داده شده است. کروبی بعدها وجود این پولها را رد نکرد و در تبرئه خود گفت که اجازه هایی از امام دارد که هیچکس ندارد و جزائری در ازای اعطای این مبالغ به وی درخواستی نداشته پس پولها صحیح و بی شبهه است!
آنچه دیده می شود این است که در قاموس اصلاح طلبان این ماجرا هیچوقت به اندازه پولی که برخی از نمایندگان و نامزدهای انتخاباتی از رحیمی گرفته اند برای آنان جالب توجه نبوده است و محکومیتی که به خاطر این اقدام و دیگر اتهامات رحیمی نصیب دولت احمدی نژاد شد هیچگاه به دولت اصلاحات وارد نشده است. اگر رحیمی دچار فساد اقتصادی بود مهدی هاشمی نیز اتهاماتی مشابه به علاوه جرائم امنیتی داشت. اما رحیمی به نماد منفور بودن دولت دهم تبدیل می شود در حالی که مهدی هاشمی از نظر این دسته قهرمانی است که نظام به وی و پدرش ظلم کرده است!



زمانی احمدی نژاد با اشتباهی جبران ناپذیر رحیمی را خط قرمز خود می خواند و همه این رفتار را مذمت می کنند اما پای خط قرمز اصلاح طلبانه که به میان می آید بیشترین آمار حکم حکومتی رهبری و عفو مجرمان از سمت ایشان و بسیاری از مواردی که در آنها با فساد، بازی سیاسی شده است مربوط به اصلاح طلبان می شود.
مجلس ششمی هایی که زمان تصویب قانون مطبوعات حکم حکومتی درباره خارج شدن این لایحه از دستور کار مجلس را برنتابیدند، در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال۸۴ با همان حکم حکومتی آقایان معین و مهرعلیزاده را به نامزدی انتخبات بازگرداندند. حتی بعدها در انتخابات ۹۲ وقتی هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت می شود انتظار بسیاری از اصلاح طلبان حکم حکومتی رهبری برای تایید صلاحیت هاشمی است واین یعنی حکم حکومتی بد است مگر اینکه به نفع ما باشد!
و آنهایی که احکام قوه قضائیه را سیاسی می خوانند و معتقدند مجرمان دولت احمدی نژاد پس از چندی از زندان آزاد خواهند شد، درخواست عفو رهبری برای شهرام جزائری و کرباسچی قبل از اتمام دوره محکومیتشان را در کارنامه دارند.

***
این قطعا همه ماجرای تناقض گویی ها و دوگانگی های طیف سیاسی اصلاح طلب نیست. این روزها حتی پیاده نظامهایشان هم در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به عنوان همیشه طلبکاران(!) نظام از وجود خط قرمزها و حکم حکومتی ها و لیست های درجیب صحبت می کنند اما یادشان نمی اید که تاریخ سیاسی سردمدار بودنشان در تمام این ویژگی ها را به یاد دارد.


کد مطلب: 289822

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcir3arrt1avv2.cbct.html?289822

الف
  http://alef.ir