آقای ظریف و مهار تورم

بخش تعاملی الف - علی امیری؛ 16 فروردین 94

16 فروردين 1395 ساعت 8:22




همیشه این سوال برای ما که به هر حال مجبور بودیم سال ها در غرب کار، تحصیل و فعالیت کنیم مطرح بوده که چرا برخی‌ مسئولان اقتصادی و سیاسی کشور، که اتفاقا خود نیز سال ها در غرب زندگی‌، تحصیل و فعالیت می کردند، وقتی‌ به داخل کشور می رسند، هرگز شناخت واقعی‌ از زندگی‌ و جوامع غربی ندارند که بتوانند از این شناخت و تجربه‌ها در جهت خدمت به میهن استفاده بهینه کنند و بتوانند نکته ‌های مثبت و نقاط قوی این جوامع و سیستم‌های اقتصادی را در حوزه مسئولیت خود و به نفع ارتقا شرائط اقتصادی کشور اجرا کنند.

مثلأ در مورد کنترل تورم یا بازار کار و یا از آن مهمتر در جهت شناخت بهتر نقاط اقتدار این کشورها برای تخمین درست از قدرت و ضعف آن ها به جهت انتقال این نقاط در گزارشات خود به مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری داخل کشور استفاده بهینه کنند و بیشتر مانند همان مسئولان داخلی‌ و حتی بدتر از آن ها، که هرگز این فرصت را نداشتند که حتی به صورت فیزیکی‌ سال ها در این جوامع زندگی‌ کنند، در مورد غرب و حوزه ماموریت خود نظر می دهند.

برای نمونه چند روز پیش در اخبار آمده بود که آقای ظریف در جمع ایرانیان مقیم نیوزلند، در مورد شکسته شدن کمر اقتصاد عربستان یا شرکت‌های نفتی‌ عظیم غربی و آمریکایی‌ به دلیل کاهش قیمت نفت صحبت کرده بود و دلیل خود را رجوع همین کشورها و شرکت ها برای گرفتن اعتبار و وام از موسسات غربی آورده بود ( حال بماند که ایشان مکررا بزرگترین امتیاز انجام برجام را باز شدن مسیر ایران برای استفاده از همین منابع اعتباری خارجی‌ می‌دانند!).

ایشان و بسیاری از متخصصان و تحلیلگران ارشد کشور این مساله و همچنین مثلأ گران شدن قیمت بنزین در عربستان و یا اقدامات اقتصادی عربستان و شرکت‌های نفتی‌ غربی را، علامتی دال ٔبر سقوط و ضعف اقتصادی این کشورها و شرکتها اعلام می کنند و مثلأ افزایش ۵۰ درصدی قیمت بنزین در سال جدید در عربستان را مقدمه تورم چند ده درصدی و فروپاشی اقتصادی آن می‌دانند. البته صحبت از این نیست که مثلأ عربستان یک کشور پیشرفته غربی است، ولی‌ به هر حال، تمام کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس و البته عربستان توسط همان کارشناسان دست چندم اقتصادی و صنعتی کشورهای پیشرفته غربی اداره می شوند و همان اصولی که در اقتصاد آن کشورها حاکم است، کم و بیش در اقتصاد این کشورهای ثروتمند عربی‌ نیز توسط کارشناسان آن ها حاکم است.

در اینجا نه برای دفاع از این کشورها و شرکتها بلکه برای آسیب شناسی‌ برای اداره بهتر اقتصاد خودمان، باید نکاتی‌ را یادآور شد:

آقای ظریف و همه دوستان علاقمند، شما باید توجه کنید که قیمت سوخت در عربستان و همه کشورهایی که دارای مدیریت قوی اقتصادی هستند زیاد می شود ولی‌ به معنی‌ افزایش ۵۰ درصدی تورم و به معنی‌ شکسته شدن کمر عربستان نیست، فقط در ایران به خاطر ضعف مدیریت است که مثلأ بنزین از ۸۰۰ تومن به ۱۰۰۰ تومن افزایش می‌یابد ولی‌ کرایه‌ها به این بهانه ناگهان ۱۰۰ درصد افزیش می‌یابد. در یک اقتصاد با حساب و کتاب مگر چند درصد هزینه یک تاکسی، پول بنزین است، که با مثلا افزیش ۲۰ درصدی آن، ناگهان صاحب تاکسی کرایه را دو برابر می‌کند؟! شاید فقط ۱۰ درصد هزینه تاکسی پول بنزین آن است که با افزایش قیمت بنزین فقط ۲ درصد باید هزینه تاکسی دار افزایش بیابد ولی‌ چون مسئولین مربوطه درست نمی توانند اقتصاد را اداره کنند، این ۲ درصد در بازار می شود، ۱۰۰ درصد افزیش قیمت حمل مسافر یا بار.

ولی‌ مطمئن باشید چه در عربستان و چه در هیچ کجای دنیا که کمی‌ از تجربه کشورهای پیشرفته استفاده می کنند، افزیش حتی ۵۰ درصدی قیمت بنزین، فقط می تواند ۴ تا ۵ درصد در افزأیش قیمت مسافر موثر باشد. این را تجربه همه کشورهای پیشرفته دنیا که قیمت نفت از ۱۰ دلار در سال ۱۹۹۸ به ۱۴۰ دلار در سال ۲۰۰۸ رسید می‌گوید. مثلأ تجربه شخصی‌ خود من، اینکه در سال ۱۹۹۸ در اوج ارزانی نفت، بنزین ۳۰ سنتی بابت لیتر استفاده می کردیم، ولی‌ وقتی‌ به ۱۴۰ دلار رسید، آن بنزین ۳۰ سنتی، ۱۲ برابر نشد، بلکه فقط ۲.۵ برابر یعنی‌ ۷۵ سنت در سال ۲۰۰۸ شد، و امروز که قیمت نفت حدود ۴۰ دلار است بنزین ۵۵ سنت و افزایش قیمت حمل مسافر، قطار و حتی هواپیما، با انواع دیگر صرفه جویی شرکت ها و رقابت، شاید تنها ۵ درصد در این فاصله گرانتر شد.

فقط برای اطلاع شما که فقط فکر نکنید که اقتصاد در همه دنیا مانند ایران اداره می شود:

در سال ۱۹۹۸ که قیمت نفت ۱۰ دلار رسیده بود، پرواز تهران - فرانکفورت- نیویورک حدود ۲۰۰۰ دلار آمریکا بود. در سال ۲۰۱۴ که قیمت نفت ۱۳۰ دلار بود، همین مسیر را استفاده می کردیم به قیمت حدود ۱۳۰۰ دلار آمریکا و حالا که قیمت نفت حدود ۴۰ دلار است، با وجود تورم طبیعی‌ چند درصدی جهانی‌ این مسیر زیر ۱۰۰۰ دلار است. بله دوستان عزیز، باور بفرمایید که هیچ جای دنیا اقتصاد آن مثل ما اداره نمی شود. شاید فقط ونزوئلا و البته اخیرا روسیه! بی‌جهت نیست که شما در اخبار می شنوید که اقتصاد مثلأ ژاپن یا تایوان یا کره جنوبی سال ها است که با وجود اینکه بزرگترین وارد کننده‌های نفت گران قیمت ۱۲۰ دلاری بودند تورم صفر و حتی منفی‌ دارند و یا کابوس اقتصاد دانان و مسئولین اقتصادی آمریکا، عدم وجود تورم ۲ درصدی مانند ژاپن است.

همین جاها است که متوجه می شویم از ضعف اقتصاددانان و مدیران اقتصادی دولت های ما که تقریبا همگی‌ یا اکثریت قاطع آن ها و از همه طیف ها، سال ها در این کشورها تحصیل و زندگی‌ یا مامور بودند، چه اجحافی به مردم روا می شود. و بسیاری از مردم و حتی متخصصان ما تصور می کنند که همه جای دنیا همین وضعیت است. این متخصصان همه اهرم های کنترل تورم را در عرضه و تقاضا و قیمت های جهانی‌ یا تورم وارداتی‌ به دلیل گرانی قیمت نفت ارزیابی می کنند و در تفکر اقتصادی آن ها و چیزی که در دانشگاه یاد گرفتند هیچ نقش بزرگی‌ در مورد پیشرفت تکنولوژی، صرفه جوی بهنیه اقتصادی، بهره وری، رقابت و ... که در اصول و ادبیات اقتصادهای غربی و اخیرا حتی چین، عربستان، هند، ترکیه و ... حرف اول برای کنترل تورم را می‌زند، هیچ جای ندارد.

طبیعی است دوستانی مانند آقای ظریف، نهاوندیان، فریدون، نوبخت، واعظی، ولایتی، عراقچی‌، صالحی، و بیشتر مسئولین سیاسی و اقتصادی از همه طیف ها که سال ها در غرب مامور به تحصیل یا کار بودند، نباید هم به این مسائل در اقتصادهای غربی دقت داشته باشند و آن ها را برای اداره حوزه مسئولیت خود استفاده کنند و از تجربه سال ها زندگی‌ در غرب، فقط عوارض منفی‌ آن را به عنوان ره توشه به کشور منتقل کردند.

اگر حمل بر بی‌ ادبی‌ نباشد، این دوستان نوعأ هرگز از طریق هزینه حقوق ساعتی کارگری خود در دلیوری پیتزا یا کار در همان پمپ بنزین ها، بنزین ماشین خود و آقازاده‌ها را پر نکردند که حتی دهم سنت آن برای آن ها مهم باشد و یا مجبور نبودند برای گرفتن دیل بهتر، چندین شرکت هواپیمایی را چک کنند. همیشه نمایندگی یا حوزه وزارت، بلیط و ماشین باک پر را در اختیار آن ها قرار می‌داده و آن ها هرگز دربند قیمت آن نبودند که بخواهند آن را به یاد بیاورند که باید هم این جور باشد.

ولی‌ همینجا است که چون از کوره زندگی‌ روزمره غرب بیرون نیامندند هیچ شناخت واقعی‌ از اقتصاد، و توان تکنولوژی و رقابت پذیری و از همه مهمتر تعاملات و روحیه این جوامع و این اقتصاد‌ها ندارند و تصور می کنند با یک نوسان قیمت نفت، کمر آن ها می شکند.

کاش این دوستان این تجربه را داشتند که مثلأ بدانند در مورد همین ایرانیان نیوزلند، باید سال ها کار سنگین و پس انداز کنند تا بتوانند بلیط یک سفر هوایی به ایران و دیدار از وطن و والدین را تهیه کنند. آن موقع بود که بسیار بهتر در مورد این جوامع شناخت پیدا می کردند تا به کار حوزه مسئولیت و بهبود وضعیت اقتصادی و حل مسائلی‌ مانند تورم یا رشد اقتصادی یا رمز موفقیت و ایجاد چندصد هزار شغل فروشگاه‌های زنجیرهای سرخ کردن سیب زمینی‌ نایل می‌آمدند.


کد مطلب: 342238

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjt8etouqex8z.fsfu.html?342238

الف
  http://alef.ir