اختلال در فرآیند تصمیم‌سازی در پرونده هسته‌ای

عبدالمطهر محمدخانی*، 9 خرداد 94

10 خرداد 1394 ساعت 8:15


مذاکرات ۱۳ ساله کشورمان در موضوع هسته ای را با ملاکهای مختلفی می‌توان به ادوار مختلف تقسیم کرد. از منظر تغییر مسئولان و تیم مذاکرات، سیاست ها، تاکتیک های مذاکراتی و حتی ادوار ریاست جمهوری می‌توان دوره های مختلفی را از هم متمایز و نامگذاری کرد. اما در این نوشتار می‌خواهم از یک منظر متفاوت همه این ۱۳ سال را به دو قسمت کاملا متمایز دسته‌بندی کنم. دوره اول از ابتدای مذاکرات در سال ۱۳۸۱ تا انتشار بیانیه لوزان در فروردین ۱۳۹۴ و دوره دوم از فردای انتشار بیانیه لوزان تاکنون. نگارنده معتقد است شرایط پس از توافق لوزان یک تفاوت جدی و تاثیرگذار با همه ماهها و سالهای قبل خود دارد و آن نقصی است که برای اولین بار در فرآیند تصمیم‌سازی نظام درباره مذاکرات هسته ای رخ داده است.

به نمودار زیر توجه کنید:

رهبر انقلاب(فرمانده کل قوا) ↔ شورای هسته‌ای ↔ رئیس جمهور(رئیس شورای عالی امنیت ملی) ↔ شورای عالی امنیت ملی ↔ وزارت امورخارجه ↔ تیم مذاکره کننده

فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم گیری نظام در پرونده هسته‌ای همیشه اینگونه بوده که سیاست های کلان با مشورت شورای هسته‌ای از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ و توسط رئیس جمهور و در تعامل با شورای عالی امنیت ملی به وزارت امورخارجه و تیم مذاکره کننده منتقل و توسط آنان اجرایی می‌شده است. البته این فرآیند در تمام ۱۳ سال گذشته به همین منوال نبوده و گاهی بخشی به صورت نسبی نقش کمرنگ تر و یا پررنگ تری را در فرآیند ایفا کرده است. به عنوان نمونه در دوره دوم آقای احمدی نژاد نقش شورای عالی امنیت ملی و دبیرخانه آن بسیار پررنگ و نقش وزارت امورخارجه بسیار کمرنگ شده بود که در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی عکس آن را شاهد هستیم.

این فرآیند در تمام ۱۳ سال گذشته علی رغم تمام اختلافات پیدا و پنهان در میان اجزای آن که حاصل تغییرات در دولتها، افراد، اولویت‌ها ، نگاه‌ها و روش‌های مذاکراتی بوده، در هر صورت با رعایت چارچوب ها و الزامات تصمیم‌سازی و هم چنین ساختارهای مبنایی نظام کار خود را پیش برده و به یک سرانجام واحد و البته مشخص رسیده است.

چه آنجا که رئیس دولت اصلاحات شاید علی رغم میل باطنی خود تن به باز کردن پلمپ تاسیسات و از سرگیری فعالیت های هسته ی کشورمان می دهد، چه آنجا که آقای جلیلی پیشنهاد اراده شده به طرف غربی برای خروج مواد ۲۰ درصد را اصلاح می کند، چه در آن زمان که آقای احمدی نژاد در مصاحبه با خبرنگاران با کنایه خود را برکنار از فرآیند تصمیم سازی معرفی می کند و حتی آنجایی که آقای ظریف علی رغم تاکیدات قبلی درباره توافق دومرحله ای اشکال کار را با تنزل توافق سیاسی به یک بیانیه مطبوعاتی مرتفع می کند؛ در همه این موارد در انتهای این فرآیند مجریان و دست اندرکاران پرونده به صورت علنی با اتخاذ تصمیم و روش واحد به کار خود ادامه داده اند.

نگارنده معتقد است این رویه مرسوم در همه ۱۳ سال گذشته در دو ماه اخیر دچار تغییر معناداری شده است. برای توجیه منطقی این دسته بندی و مشخص کردن این وجه تمایز کافی است به اتفاقات و تحولات مرتبط با بیاینه لوزان و رخدادهای پس از آن دقت کنید.

رهبر حکیم انقلاب در تمام اظهار نظرها و موضع گیریهای خود پس از بیانیه لوزان تاکنون، لحن تندتری نسبت به مخاطرات مذاکرات پیدا کرده و با حرارت بسیار بیشتری نسبت به فریب کاری دشمن ابراز نگرانی می کنند. از این بالاتر رهبری برای اولین بار در همه این سالها «اصل مذاکره» را در خطر می بینند و به صراحت ادامه مذاکرات زیر سایه تهدید را ناپسند اعلام می‌کنند. از آن سو تهدیدات دشمن را نیز با تندترین و قاطع ترین بیان و لحن و با استفاده از تندترین کلمات ممکن پاسخ می گویند. از آن سو تیم مذاکره کننده را نیز تاحدود زیادی تایید و همگان را توصیه به اعتماد و متنقدان را توصیه به خویشتن داری در مقابل تیم می کنند.

ریشه و دلیل تغییر محسوس ادبیات و لحن رهبر انقلاب در چیست؟ یک پاسخ ساده و البته گمراه کننده این است که ایشان نسبت به تیم مذاکراه کننده بدبین شده و اعتماد خود را از دست داده اند. نگاه به بیانات رهبری و دقت در مشی و مرام ایشان در همه سالها و بلکه دهه های گذشته نشانگر این واقعیت است که شیوه رهبری همواره مطالبه حداکثری از مسئولان امر و در عین حال اعتماد به ساختار، فرآیند و البته قاطبه کارگزاران است. سخنان رهبری بعد از بیانیه لوزان هم همین امر را تصدیق می کند.

حالا یکبار دیگر به نمودار دقت کنید. رهبر انقلاب، شورای عالی امنیت ملی، وزارت امورخارجه و کلیت تیم مذاکره کننده در رفتارها، سیاست ها و اهداف تغییری نکرده است. پس فارغ از تحولات خارجی و تغییر لحن محسوس آمریکایی ها چه عامل دیگری می تواند این تغییر را در داخل کشور در درون این فرآیند توجیه کند.

حالا یک فلاش بک به کارزار انتخاباتی سال ۹۲ و سخنرانی ها و اعلام موضع های کاندیداهای انتخاباتی بزنید و آقای رئیس جمهور را در قامت یک کاندیدای پرشور انتخاباتی به یاد بیاورید. آقای روحانی به صراحت و به کرار در آن دوران گفت که برای تغییر در معادله هسته ای و حل پرونده پیچیده ما و غرب به میدان آمده و راه آن را در گفتگو با کدخدا به جای اروپایی ها می بیند. حتما خاطرتان هست، تنها یکی از کاندیداهای انتخاباتی بود که به نوعی کندی حرکت چرخ اقتصاد را به شتاب حرکت سانتریفیوژها نسبت داد و حل مشکل اقتصاد ایران را با استفاده از دیپلماسی امکان پذیر دانست.

حالا با یادآوری شعارها، مواضع و تبلیغات انتخاباتی کاندیدای پیروز انتخابات ۹۲ راحت تر می توان فرآیند تصمیم سازی در پرونده هسته ای را بررسی و اختلال احتمالی در آن را تشخیص داد. کاندیدای پیروز انتخابات ۹۲ که تنها به امید حل مشکل هسته ای از راه انعطاف و تعامل با غرب پا به میدان رقابت گذاشته بود و همه مشکلات اقتصادی کشور را ناشی از تندروی ۸ سال پیش از خود در عرصه سیاست خارجی ارزیابی می کرد حالا با وضعیت ویژه ای مواجه شده است. او رئیس دولتی است که تنها با یک نقشه وارد میدان شده و در صورت عدم توفیق در مذاکرات نقشه جایگزینی را برای این شرایط آماده نکرده است. چه بسا اساسا اعتقادی به روش جایگزین نداشته و حقیقتا یگانه راه حل اداره کشور را در میانه میز لرزان مذاکرات می بیند. بنابراین هیچ راهی جز افزایش فشار بر تیم مذاکره کننده برای انعطاف بیشتر و بالابردن احتمال توافق ندارد. عبارت جنجال برانگیز «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است» را که در خاطرتان هست.

تیم مذاکره کننده این روزها شرایط سختی را می گذراند. فشار افکارعمومی و وجدانی که او را در برابر تاریخ ایران و تشیع برای انجام یک توافق خوب و مقاومت در برابر تحمیل یک توافق بد از سوی غرب مسئول می داند از یکسو و دولتی که همه برنامه های خود برای اداره کشور را در انتظار یک توافق به ماهو توافق متوقف کرده در سوی دیگر اوست.

از این منظر رمز هشدارهای دلسوزانه و البته قاطع رهبری را باید در همین زمینه ارزیابی کرد. رهبری نه از باب بی اعتمادی به تیم مذاکره کننده و نه از روی تغییر ناگهانی راهبرد دیپلماسی کشور، بلکه برای خنثی کردن فشار بیش از تحمل برخی از دولتمردان بر روی دیپلمات ها برای رسیدن به توافق با هر قیمتی، فریاد می زند. در حقیقت رهبری برای جبران اختلال پیش آمده در فرآیند تصمیم سازی در پرونده هسته ای است که روش خود در ورود به مسئله را تغییر داده است.سوگوارانه باید گفت، همه این مصائب از آن رو است که کلید آقای رئیس جمهور تنها برای یک قفل طراحی شده است.
منبع: هفته نامه مثلث


کد مطلب: 273640

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjxte8yuqeamz.fsfu.html?273640

الف
  http://alef.ir