توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 72426
نگاهی به مواضع یک فتنه گر!
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۱۵
هوالعلیم
واکنش هایی که در روزهای گذشته به اظهارات مهندس موسوی در باره اعدام 5 نفر تروریست بروز پیدا کرد، مرا بر آن داشت که مطلبی را که چندی پیش روی آن کار کرده بودم، در قالب چند یادداشت منتشر کنم.
اما قبل از گفتن هر سخنی باید دو نکته را متذکر شوم:
اول:
گرچه رویکرد نسبتاً بیطرفانه «الف» در اوایل حوادث سال 88، بعد از مدتی کم کم از میان رفت و جای خود را به یکجانبه نگری در برخی مسائل داد تا جایی که تغییر کاملاً محسوسی در انتشار نظرات ذیل خبرها و یادداشت ها اتفاق افتاد و علاوه بر کاهش چشمگیر نظرات مخالف با دیدگاه نویسندگان، نظرات موافقِ توهین آمیز هم افزایش قابل توجهی یافتند؛ اما در هر حال امروز «الف» تقریباً تنها شبکه اجتماعی با زمینه سیاسی در فضای نت است که ورود به آن قانوناً برای ایرانیان مجاز است، و از قضا مدافع نظام نیز هست.
پس من با این که می دانم احتمال انتشار این یادداشت و یادداشت های بعدی من با این موضوع، در «الف» بسیار کم است، اما از نوشتن آن خودداری نمی کنم و اتفاقاً معتقدم محل انتشار چنین نظراتی همین «الف» و امثال آن است.
و نیز فکر می کنم مسؤولین «الف» هم اگر رویکرد دلسوزانه و مدبرانه به مسائل داشته باشند، قاعدتاً باید به انتشار این گونه مواضع در فضایی که مدافع کلیت نظام است، تن در بدهند و مانند دیگر رسانه ها و جریانهای مدافع نظام، اصرار بر خارج کردن هر منتقدی از دایره نظام و سوق دادن او به سمت «رسانه ها» و بعد «تفکر» بیگانه و مخالف با اصل نظام، نداشته باشند.
البته شخص بنده مشمول هیچ یک از این موارد نمی شوم! نه متفکر و تحلیل گر سیاسی هستم که در جایگاه نقد رسمی بنشینم و نه تحت هیچ شرایطی به وطن و اعتقاداتم و آرمانهای انقلاب اسلامی پشت خواهم کرد، اما این گزاره از لحاظ کلی قابل توجه است و واکنش به دیدگاه من به عنوان یک شهروند عادیِ منتقد، مشتی است نمونه خروار.
دوم:
از آنجا که یادداشتهای من قاعدتاً دفاع از میر حسین موسوی، و تلاش برای تطهیر او تلقی خواهد شد، باید این نکته را مؤکداً یادآور شوم که بنده به هیچ وجه مدافع بی چون و چرای ایشان نبوده و نیستم. هرچند برایش احترام قائلم.
در انتخابات گذشته به او رأی نداده ام و استدلالم برای این رأی ندادن همچنان پابرجاست، او را عاری از خطا نمی دانم و معتقدم در جریان این حوادث اشتباهاتی را مرتکب شده و همچنان می شود. به عبارت دیگر من زیر علم ایشان سینه نمی زنم و اصولاً اهل پایبندی بی چون و چرا به «افراد» نیستم و معمولاًهیچ فردی را سیاهِ سیاه یا سفیدِ سفید نمی بینم.
به عنوان مثال، همین واکنش اخیر آقای موسوی به اعدام ها از دید من تا حدودی ناشیانه، عجولانه و متأثر از برخی فضا سازی های اطرافیان ایشان بوده است، اما در عین حال – بر خلاف واکنش های تند منتقدین او، از جمله خبر اولیه همین سایت «الف» به نقل از «جهان» - هیچ قرینه ای برای تبرئه یا تطهیر (یا حق جو خواندن!) اعدام شدگان در آن دیده نمی شود و بلکه انتقاد به رویه سؤال برانگیز و غیر مدبرانه قوه قضائیه است که باعث بروز شایعات و شبهات فراوان در بین – بخشی از – عموم مردم شده و اولین لطمه را به جایگاه خود قوه قضائیه وارد می کند.
اما بعد...
آنچه می خواهم بنویسم، نگاهی به مواضع آقای موسوی از 23 خرداد تا اسفند 88 است، از زاویه ای که تا به حال –حتی در میان هوادارانش - سابقه ای نداشته یا لااقل من ندیده ام.
میر حسین موسوی در تمام این مدت همیشه متهم به دو چیز بوده:
1- دعوت مردم به آشوب.
2- عدم موضع گیری در مقابل خطاها و ساختارشکنی های اطرافیان یا مدعیان هواداری از او.
اما آیا واقعاً همینطور بوده؟
من هرگز منکر اثرات منفی مواضع آقای موسوی در جریانات پس از انتخابات نیستم. اما از آنجا که در مورد بسیاری از مسؤولین و شخصیت های کشور، تنها سخنان و مواضع «زبانی» شان ملاک ارزشیابی قرار می گیرد و مسؤولیت پیامدهای منفیِ برداشت نادرست و جهت دار دیگران از آن مواضع، از ایشان سلب شده و به عهده همان «دیگران» گذاشته می شود، بر آنم که همین ملاک ارزشیابی را در مورد میرحسین موسوی در نظر بگیرم، و مواضعی از او را که دو اتهام بالا را نقض می کند ذکر کنم، با تأکید بر اینکه اگر در جامعه ای ملاک قضاوت برای همه افراد یکسان باشد، صرفنظر از درستی یا نادرستی آن ملاکها، آن جامعه به عدالت نزدیکتر خواهد بود تا جامعه ای که در آن ملاکهای قضاوت بی عیب باشند، اما برای همه به صورت یکسان اعمال نشوند.
***
1- در تاریخ 23/3/88 پس ازانتشار نتایج انتخابات، اولین بیانیه میرحسین موسوی منتشر شد.
او در این بیانیه علیرغم لحن بسیار تندی که داشت، صراحتاً از پایبندی به «جمهوری اسلامی» و «قانون» و نیز پیش بینی و تلاش برای پیش گیری از حرکات افراطی، (حرکات کور) نوشته بود:
... نتيجه آنچه كه از عملكرد متصديان بي امانت ديده ايم و مي بينيم جز تزلزل اركان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و حاكميت دروغ و استبداد نيست ...
... به مسوولان توصيه مي كنم پيش از آن كه دير شود اين روند را فورا متوقف كنند و همگي به خط قانون و امانتداري از آراي ملت بازگردند و بدانند كه خروج از عدالت مشروعيت زداست ...
...ما موج عقلانيت سبز خود را كه برگرفته از تعاليم ديني و علايق ملت ما به اهل بيت پيامبر(ص) است با تمامي شور ادامه مي دهيم و با شورش دروغ كه در كشور طغيان كرده و چهره آن را آلوده است مبارزه ميكنيم، اما اجازه نخواهيم داد كه حركات ما شكل كور به خود بگيرد...
همچنین تنها بخشهایی که ممکن است به عنوان دعوت به آشوب تعبیر شود، بخشی از پاراگراف بالا و نیز این جملات است:
... و تاكيد نمايم كه تا رسيدن به نتيجه اي كه كشور ما لايق آن است همچنان به حضور و تلاش آنان نياز است.
 
2- بیانیه شماره 2 در تاریخ 23 یا 24/3/88 منتشر شد (متأسفانه موفق به پیدا کردن تاریخ دقیق این بیانیه نشدم).
این بیانیه ظاهراً، فقط به منظور توصیه معترضین به خویشتنداری و جلوگیری از آشوب منتشر شده و اساساً غیر از دعوت به آرامش نکته دیگری در بر ندارد. متن کامل این بیانیه کوتاه به این شرح است:
تخلفاتی که در دهمین انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفته است بسیار جدی است و رنجش عمیق شما کاملا به حق است. در عین حال قاطعانه از شما می خواهم هیچ فرد یا گروهی خود را در معرض صدمه قرار نداده آرامش و متانت خویش را از دست ندهد و همگان در هر حال حساب خود را از هر گونه رفتار خشونت آمیز جدا نمایند. همچنین از نیروی انتظامی انتظار دارم با درایت مردم را از خود دانسته احساسات آنها را در این شرایط درک کند.
ما شکایت جدی خود را از جریان انتخابات و روندهای ناسالمی که در طی آن دیده شد با تمام توان پیگیری خواهیم کرد و نتایج آن را به اطلاع عموم خواهیم رساند.
***
گرچه تا اسفند 88 هنوز حوادث و مواضع بسیار زیادی باقی مانده و این تنها نقطه آغاز بود. اما اطاله یک یاداشت بیش از این جایز نیست، پس ترجیح می دهم فعلاً در همین جا بخش اول یادداشتم را تمام کنم و منتظر انتشار آن توسط «الف» بمانم...


 
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.