توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 78953
متن کامل مصاحبه احمدی نژاد با پرس تی وی -1
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۵


جناب آقای رییس جمهور در ابتدا درباره آخرين تحولات درباره موضوع هسته‌اي ايران و نامه اين کشور به مسئول سياست خارجي اروپا توضيح دهيد؟

چندي پيش قرار شد با پذيرش تبادل سوخت به سوي تعامل پيش رويم و با کنار رفتن بدبيني‎هاي دوطرفه، تقابل به تعامل تبديل شود اما طرف مقابل مشکلاتي را پيش آورد که مسير به اين سمت نرفت اما هميشه براي تبادل آماده بوده‌ايم.

اين وضعيت ادامه يافت تا اين‌که آقاي اوباما رئيس جمهور امريکا از رئيس جمهور برزيل و نخست وزير ترکيه درخواست کردند که اين دو با ايران صحبت کنند و راه تعامل و تبادل را دوباره باز کنند. اين خواسته ما نيز بود. ما در تهران با اين دو مذاکره کرده بوديم که نتيجه آن بيانيه تهران است. اين بيانيه داراي چهارچوبي بسيار منطقي ، قانوني و عادلانه براي دوستي و تبادل هسته‌اي است و بسيار روشن و شفاف هم هست. اما برخي از اين نتيجه خوشنود نشدند و نخواستند چنين اتفاقي رخ دهد. دولت امريکا با همراهي انگليس و برخي کشورها به جاي پاسخ مثبت به اين اقدام بسيار بزرگ و گام بلند ايران که حاضر شد مواد هسته‌اي را به خارج از اين کشور بفرستد و با کساني قرارداد ببندد که بارها توافق خود با ايران را به طور يک طرفه نقض کرده‌اند، دست به تصويب قطعنامه زدند.

هر چند اين قطع‌نامه اثر گذار نيست ولي نفس اين رويکرد بد است زيرا اين کشورها هر زمان که منطقي ندارند فوراً دست به اسلحه مي‌برند يا قطع‌نامه تصويب مي‌کنند. اين در حالي است که مناسبات جهاني را بايد با منطق و گفت‎و‎گو حل کرد.

اين قطعنامه در شرايطي تصويب شد که رژيم صهيونيستي کشتي کمک‌هاي انساني را در درياي آزاد مورد هجوم قرار داده بود. اين کشورها نسبت به رژيم اسرائيل عکس العملي نشان ندادند ولي با ايران که دست همکاري دراز کرده است چنين برخوردي کردند.

ما همان زمان زشتي اين اقدام و بي‌اثر بودن اقدام اين کشورها را به آنان يادآور شديم و براي اين‌که تنبيه شوند و ياد بگيرند چگونه با ملت‌ها رفتار کنند به آن‌ها گفتيم که تا نيمه ماه رمضان (اواسط سپتامبر) گفت‌و گو نمي‌کنيم.

بعد از آن بعضي از اين کشورها در تماس خود با ما پذيرفتند که بعد از اين زمان گفت‌و گو را آغاز کنند اما (کاترين اشتون) مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا که در 3 تا 4 ماه گذشته در پاسخ به تماس‌هاي آقاي جليلي براي مذاکرات جواب درستي نداده بود و گفته بود فعلا آمادگي براي مذاکره ندارد روز بعد از قطعنامه در مصاحبه و نامه خود براي مذاکره اعلام آمادگي کرد. آقاي جليلي در پاسخ ضمن اعلام آمادگي هميشگي ايران براي گفت‌وگو، يادآور شد که مذاکرات پس از زمان اعلام شده آغاز خواهد شد.



برخي از رسانه‌ها معتقدند ايران در پي تحريم‌هاي شوراي امنيت و تحريم‌هاي يک‌جانبه اروپا و برخي کشورها، نامه اخير خود براي مذاکره را ارسال کرده است؟



به هيچ وجه. قبلا هم گفته‌ايم که اين منطق که تصور کنند با صدور قطعنامه ما را وادار به مذاکره خواهند کرد از ابتدا شکست خورده است. ما از ابتدا هميشه گفت‌گو کرده و هيچگاه آن را تعطيل نکرده‎ايم. مذاکرات هميشه از جانب طرف مقابل زماني که منطقي براي پاسخ نداشتند و مي خواستند کاري غيرقانوني کنند، متوقف شده است.

اين بار هم بلافاصله پس از قطعنامه، خانم اشتون که 3 ماه حاضر به مذاکره نبود اعلام کرد آماده گفت‌وگو است. آقاي جليلي هم در پاسخ گفتند ما آماده گفت‌و‌گو هستيم امارئيس جمهور به علت رفتار بدي که مرتکب شده ايد مذاکرات را 2 ماه به تعويق انداخته است. اين يعني ما اواسط سپتامبر آماده گفت‌و ‌گو هستيم.

ما پيش از اين قطعنامه هم آماده گفت‌و ‌گو بوديم اما آنچه مهم است مبنا و چهارچوب گفت‌و‌گو است. 

به نظر ما گفت‌و گو بايد بر مبناي احترام و عدالت باشد. ما چهارچوب را در بسته پيشنهادي براي آنان مشخص کرده ايم که شامل مسائل بين‌المللي و دغدغه‎هاي مشترک جهاني است. 

اين کشورها مي‌دانند که در صحنه واقعي نمي‌توانند ايران را  به عقب نشيني وادار کنند و به همين علت در فضاي خيال و خبرسازي مي‌خواهند بگويند که ايران در اين جريان يک قدم عقب نشيني کرده است. اين رويکرد اشتباه است. لازم نيست هيچ کس عقب نشيني کند همه مي‌توانند رو به جلو حرکت کنند ولي بر مبناي دوستي و صلح که در آن همه سود مي‌برند و کسي ضرر نخواهد کرد.



شما گفتيد ايران آمادگي دارد بر مبناي عدالت و تساوي در ماه سپتامبر مذاکرات را آغاز کند. سوال اول اين است که آيا شما اعتقاد داريد که مذاکره با اين شرايط رخ خواهد داد؟ سوال بعدي اين است که شما گفته‌ايد پرونده هسته‌اي بسته شده است اما اگر گروه 1+5 خواستار ادامه بحث در اين باره باشد ايران تا چه حد حاضر به اين کار است؟

ما گفته‌ايم که حاضريم از اواسط سپتامبر گفت‌و‌گو کنيم ولي چند شرط داريم. اولين شرط اين است که بايد کشورهاي ديگري هم حضور داشته باشند. به چه دليل ما بايد فقط با 1+5 گفت‌وگو کنيم؟ اين گروه چه مبنايي دارد و بر اساس چه قانوني تعيين شده است؟ اگر شامل 5 عضو شوراي امنيت است پس آلمان اين‌جا چه مي‌کند؟ ما از حضور آلمان استقبال مي‌کنيم ولي مي‌گوييم به همان دليلي که آلمان در مذاکرات حضور دارد کشورهاي ديگري هم بايد در گفت‌وگوها حاضر باشند.



شرط دوم اين است که اين کشورها نظر خود را درباره چند موضوع اعلام کنند. بگويند که نظر آن‌ها درباره بمب‌هاي اتمي رژيم صهيونيستي چيست؟ فقط در اين حد پاسخ مي‌خواهيم که با وجود اين بمب‌ها موافقند يا مخالف؟ بايد مشخص کنند که هدفشان از اين مذاکرات دوستي است يا دشمني؟ بايد مشخص کنند که درباره ان‌پي‌تي و اصلاحاتي که در اجلاس نيويورک درباره آن انجام شده موافقند يا مخالف؟ آيا با همه اين تغييرات موافقند؟ همينطور اين کشورها بايد اعلام کنند که در گفت‌و‌گو مي‌خواهند از قانون منطق و عدالت پيروي کنند يا زور؟ آيا هر جا که استدلالي نداشتند از منطق پيروي مي‌کنند يا دوباره متوسل به قطعنامه مي‌شوند؟ پاسخ آنان به اين سوالات فضاي مذاکرات را مشخص مي‌کند. هر پاسخي بدهند براي ما تفاوتي نمي‌کند زيرا ما مذاکرات را بر اساس اين پاسخ‌ها تنظيم مي‌کنيم ولي ترجيح ما اين است که پاسخ‌هاي اين کشورها منطقي باشد.



در زمينه موضوع هسته‌اي چيزي به نام پرونده هسته‌اي وجود ندارد. اين نام ساخته دست اين کشورها است. ما طبق قانون عمل مي‌کنيم و بيشترين همکاري را با آژانس کرده‌ايم. تا امروز فوق قانون با آژانس همکاري کرده‌ايم تا جايي که آژانس تا امروز تمام اطلاعات هسته‌اي ما را بر خلاف قانون منتشر کرده است. ما هر گزارشي که به آژانس مي‌دهيم روز بعد در رسانه‌هاي امريکايي منتشر مي‌شود اين امر صريحا بر خلاف قوانين است. آژانس بايد اسرار کشورها را حفظ کند. ايران تنها کشوري است که اطلاعات هسته‌اي آن در روزنامه‌ها منتشر شده است. ما تا امروز در اين باره اعتراضي نکرده‌ايم ولي اين حق براي ما محفوظ است.



ادعاهاي خلاف قانون اين کشورها ( 1+5 ) بر ما تاثيري ندارد ما در زمينه مسائل بين‌المللي، دغدغه‌هاي مشترک و اختلافاتي که با يکديگر داريم با اين کشورها گفت‌وگو مي‌کنيم. من حتي اعلام کردم آماده‌ام با آقاي بوش گفت‌وگو کنم. با اين که به علت شخصيت ويژه‌اش کسي حاضر به مذاکره با وي نبود. سال گذشته گفتم حاضرم با آقاي اوباما هم مذاکره کنم. به نظر من اين کشورها گفت‌وگو را هم نوعي ابزار سلطه مي‌دانند. ما اين نگاه را نداريم و معتقديم گفت‌و گو براي تفاهم ، صلح و تعميق دوستي‌ها است.



مي‌خواهم درباره ديدگاه شما در زمينه شکل گيري معادلات جديد قدرت در جهان و تحولات سياسي جهان بپرسم. براي مثال ترکيه و برزيل سعي مي‌کنند در سطح جهاني ايفاي نقش کنند. جايگاه ايران را در اين معادلات جديد چه مي‌بينيد؟ آيا شما تحقق اين تغيير را در آينده نزديک قابل تحقق مي‌بينيد؟



روشن است که معادلات سياسي جهان به سرعت در حال تغيير است. البته اين معادلات خود تابع معادلات انديشه و فرهنگ است. فرهنگ و انديشه در جهان به سرعت در حال تغيير است. نگاه مردم ديگر نگاه قومي، منطقه‌اي و حتي ملي نيست بلکه جهاني شده است. تمايل مردم به مطالبه عدالت روزافزون است و ديگر مناسبات تبعيض آميز را نمي‌پسندند. همه به دنبال احترام و حقوق برابرند و اين نشانه تغيير فکري است. تغييرات سياسي تابع تغييرات فکري و فرهنگي است.

زماني جهان شامل دو بلوک شرق و غرب بود و همه دنيا زير سلطه اين دو بود. ملت‌ها در آن شرايط اطلاعات و ارتباط با يکديگر نداشتند و سطح مطالبات پايين بود. اين شرايط اکنون عوض شده و يکي از اين بلوک‌ها در تاريخ محو شد. بلوک ديگر گمان کرد که مي‌تواند جاي شوروي را بگيرد غافل از اين‌که ذهنيت‌ها عوض شده و اين را نمي‌پذيرد. ما فکر مي‌کنيم بلوک دوم هم در حال محو شدن در تاريخ و افول است. اين بلوک در همه حوزه‌ها در بن بست است. در سياست، اقتصاد و مديريت امنيتي دنيا در بن بست است. آن‎ها ‌هم دارند مي‌روند و به طور طبيعي ديگران جاي آن‌ها را مي‌گيرند. ما فکر مي‌کنيم اين ديگران همه هستند. درست است که بعضي مثل ترکيه، برزيل و ايران از بقيه جلوترند ولي ما فکر مي‌کنيم ديگران هم خواهند آمد. ما فکر مي‌کنيم در آينده نزديک جهان همه بايد مشارکت فعال بر پايه عدالت و احترام داشته باشند و هيچ کس خود را برتر از ديگران ندارند و روابط براساس احترام باشد. در اين تحول فکري که در جهان در حال رخ دادن است برخي کشورها مثل ايران پيشتازند. روشن است که ايران استقلالي واقعي به دست آورد و در برابر هم شرق و هم غرب ايستاد و خود را از دايره تاثير گذاري آن‌ها خارج کرد. به همين دليل توانست در محيط بين الملل تاثير بگذارد و عمده آن تاثير فکري و فرهنگي است که ادامه دارد. جايگاه ايران به لحاظ مناسبات معمول سياسي مثل بقيه جايگاه عادلانه و احترام‌آميز است. اما آنچه در حال رخ دادن است و براي ايران اهميت دارد اين است که ايران اکنون در دل ملت‌ها جا دارد. رابطه ايران با ملت‌ها قلبي و محبت‌آميز است. ما چنين رابطه‌اي را براي همه کشورها خواهانيم .طبيعي است که اين جايگاهي است که اين معادلات معمول سياسي قابل سنجش نيست.



يک سؤال ديگر داشتم راجع به ترکيه و برزيل و دور چهارم تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران، اين دو کشور با اين تحريم‌ها مخالفت کردند اما روسيه و چين به اين تحريم‌ها راي منفي ندادند. آيا اين رويکرد مسکو باعث خواهد شد که ايران در روابطش با روسيه بازنگري کند يا خير؟



در قطع‌نامه‌هاي قبلي هم روسيه راي مثبت داده بود. اين مسأله جديدي نبوده است. البته هم‌اکنون در روسيه نظرهاي متفاوتي مطرح است. آن چيزي که رئيس جمهور روسيه مي‌گويد، آشکارا خلاف منافع اين کشور است و يک نوع هم‌نوايي با امريکاست. قبلا روسيه در قطع‌نامه‌ها مشارکت مي‌کرد و در اين رابطه نيز همين حرف را به ما زدند و گفتند که ما قطع‌نامه را طوري تنظيم مي‌کنيم که مشکل جدي ايجاد نشود، ما نمي‌خواهيم که مشکلي ايجاد شود و خواستار آن هستيم که با گفت‌و‌گو مسائل حل شود. اما اخيرا برخي از حرف‌هاي رئيس جمهور روسيه در حقيقت ميدان دادن به امريکاست و اين چراغ سبز نشان دادن به امريکا براي اعمال فشار بر ايران و کارهاي ديگر است. در واقع فروختن منافع روسيه به امريکاست. اين مسأله جديدي است، البته پيش از آن‌که به ضرر ما باشد اين مسأله به ضرر روسيه است.

فرض کنيد اين چهار قطع‌نامه سه تا صفر هم بيايد جلوش و چند سال ديگر بگويند که ما چهار هزارمين قطع‌نامه را عليه ايران صادر کرديم. اين مسأله تقريبا تبديل به يک لطيفه شده است.

البته اين بدان معنا نيست که ما از اين مسأله استقبال کنيم، بالاخره آن‌قدر قطع‌نامه صادر مي‌کنند که اين‌ها هم از تاريخ خارج شوند.

دقت کنيد، اتفاق مهمي که در دنيا مي‌افتد و شما در سؤال قبلي‌تان هم بر اين مسأله تاکيد داشتيد، اين است که جريان جديدي در دنيا در حال روي کار آمدن و جرياني ديگر در حال رفتن است. آن‌هايي که با جنگ جهاني دوم روي کار آمدند و بر دنيا حاکم شدند، ادبيات، اقتصاد و فرهنگ‌شان را در دنيا حاکم کردند، دوره اين‌ها ديگر تمام شده است، اين‌ها وقت‌شان در اين هتل تمام شده است، اين‌ها بايد ساک‌هايشان را جمع کنند و بروند و البته در حال رفتن هستند.

يک موج جديدي در حال روي کار آمدن است که اين موج ديگر موج سلطه، موج دروغ‌گويي و موج فريب‌کاري نيست. اين يک موج انساني و فرهنگي است و ايران در قلب اين موج حضور دارد.



مي‌توانيم بگوييم که ملت‌ها در حال آمدن هستند و سلطه‌گران در حال رفتن هستند. حالا با صدور دو قطع‌نامه اين معادله عوض نخواهد شد زيرا اين معادله گستره‌اش جهاني است. اصلا با صدور قطع‌نامه اين معادله عوض نخواهد شد. مانند اين است که يک رودخانه عظيمي که در هر ثانيه هزار تا دو هزار متر معکب آب را منتقل مي‌کند را بخواهيد با يک کاميون خاک يا زباله جلوي اين جريان عظيم و زلال آب را بگيريم. هر کس اين موضوع را ببيند، مي‌خندد. مسخره است که شما بخواهيد با يک کاميون زباله جلوي رودخانه زلال را بگيريد.

امروز ايران ترجمان خواسته ملت‌هاست. ما خواسته ملت‌ها را بيان مي‌کنيم. فرقي با بقيه نداريم و همه به احترام و عدالت وابسته است. ايران اين مسأله را مي‌گويد و يک حقيقت را فرياد مي‌زند. فرض کنيد يک کاميون زباله جلوي درب خانه ايراني‌ها ريختيم، حقيقت که هست و تغيير نمي‌کند.



شما گفتيد که اگر چهار هزار تحريم هم عليه ايران صادر شود، فايده‌اي نخواهد داشت و رئيس جمهور ايران خيلي محکم ايستاده و مي‌گويد که اين تحريم‌ها بي‌تاثير هستند و آيا اين مسأله به نشانه آن است که طبل‌هاي جنگ با صداي بيشتري شنيده مي‌شود يا خير؟ 



نه آن‌ها انتظار دارند که ما بگوييم که اين تحريم‌ها تاثير گذار هستند، آن‌ها فکر مي‌کنند به محض اين‌که تحريمي صادر شود، ملت ايران مي‌ميرد. آن‌ها در برآورد توانايي خود دچار اشتباه شده‌اند. آن‌ها خيال مي‌کنند که همه ملت‌ها به آن‌ها نياز دارند و ملت‌ها بدون آن‌ها نمي‌توانند زندگي کنند و به محض اين‌که رابطه را قطع کنند، دستگاه تنفسي ملت‌ها از کار مي‌افتد. اين اشتباه است.شايد 60 سال قبل بعضي‌ها اين مسأله را مي‌پذيرفتند، 30 سال قبل نيز اين مسأله پذيرفتني بود اما الان ديگر اين‌طوري نيست آن‌هم درباره ايران. آن‌ها راجع به يک کشور کوچک دو ميليوني هم نمي‌توانند اين کار را انجام دهند چه برسد به ايران.

آن‌ها اصلا تاريخ، جغرافيا و سياست نمي‌دانند. ايران يک ميليون و 750 کيلومتر مربع وسعت دارد. با چهارده پانزده کشور همسايه است. با 180 تا 190 کشور جهان رابطه‌اي بسيار صميمي دارد. تمام راه‌هاي ترانزيتي شرق و غرب دنيا از ايران گذر مي‌کند. ايران يک قدرت اقتصادي، فرهنگي و سياسي بزرگ است. ايران يک ملت بزرگ است و 75 ميليون جمعيت دارد. متوسط ضريب هوشي جمعيت ايران بالاتر از متوسط دنياست. ايران جايي است که هميشه پرچم‌دار تاريخ و تمدن بوده است.

آن‌ها در حقيقت خودشان را تحريم مي‌کنند. دولت امريکا چون 30 سال است که با ما رابطه اقتصادي ندارد، ناراحت است و مي‌خواهد اين اروپايي‌هاي بي‌چاره را هم به همين سرنوشت دچار کند.

فرض کنيم اروپايي‌ها هم به ما جنس نفروشند، چي مي‌شود؟ واقعا چه اتفاقي مي‌افتد؟ تاحالا هم که هيچ جنس اساسي به ما نمي‌فروختند؛ مثلا يک قطعه‌اي يا دستگاهي که مشکلي از کشورمان حل کند. ما خودمان همه اين دستگاه‌ها را ساختيم. اين‌ها الان 15 تا 20 سال است که در سرمايه‌گذاري در بخش نفت با ما بازي مي‌کنند.

از سال 1372 که آقاي کلينتون ايران را تحريم کرد و قانوني گذاشت که کسي 20 ميليون دلار بيشتر سرمايه‌گذاري کند، تحريم مي‌شود، در حقيقت ديگر سرمايه‌گذاري در ايران نکردند و تنها با ما بازي کردند.

امسال تصميم گرفتيم که خودمان سرمايه‌گذاري کنيم و در اين يک سال به اندازه همه اين سي سال سرمايه‌گذاري کرديم.



اين ادبيات تحريم براي آدم‌هاي شکست‌خورده و ضعيف است. اگر مي‌گوييم که تحريم‌ها اثر ندارد، معنايش اين نيست که قرار است جنگ شود. من گفتم چهار هزار قطع‌نامه، اين‌ها سه تا قطع‌نامه صادر کرده بودند و براي فرار از آن‌ها چهارمين قطع‌نامه را عليه ايران صادر کردند و براي فرار از اين قطع‌نامه پنجمين قطع‌نامه را صادر خواهند کرد.



خب سه تا قطع‌نامه اول که اثري نکرد قطع‌نامه چهارم هم اثر نخواهد کرد، بعدش چي کار مي‌خواهند بکنند؟ آيا مجدد مي‌خواهند به ادبيات آقاي بوش بازگردند يعني رئيس جمهور امريکا مي‌خواهد به دوران بوش بازگردد. خب سياست‌هاي بوش که شکست خورده است. يعني دوباره مي‌خواهند سياست‌هاي شکست خورده را تجربه کنند. آيا مي‌خواهند گفت‌وگو کنند؟ با صدور قطع‌نامه پيش از گفت‌وگو مي‌خواهند از ما امتياز بگيرند؟ ملت ايران کسي است که با صدور قطع‌نامه در گفت‌وگو امتياز بدهد؟ چنين چيزي نيست.

فرض کنيم صد تا قطع‌نامه عليه ايران صادر کردند، اصلا همه‌شان کليه ارتباط اقتصادي‌شان را با ما قطع کردند، آيا جلوي آن موج فرهنگي جهاني را که در حال آمدن است و اين‌ها را پارو مي‌کند، مي‌توانند بگيرند؟ مسلما نخواهند توانست.

اين‌ها يک راه دارند، اين‌که خود را با اين موج همراه کنند و کنار ديگر ملت‌ها بايستند. به جاي اين‌که روبروي ملت‌ها بايستند، کنار ملت‌ها بايستند و عدالت و احترام را بپذيرند.



اين‌که ما مي‌گوييم گفت‌وگو برچه مبنايي است، همين موضوع را مد نظر داريم. اگر مي‌خواهيد با ما دشمني کنيد، به ما بگوييد با شما گفت‌وگو مي‌کنيم اما بدانيد که چيزي عايد شما نخواهد شد. اما اگر مي‌خواهيد دوستي کنيد، آن موقع همراه ملت‌ها خواهيد شد و هرچه ديگر ملت‌ها سود بردند، شما هم سود خواهيد برد.



اتفاقا آن‌ها دوست دارند که فضاي دنيا را با واژه جنگ پر کنند و به‌خصوص امريکايي‌ها يعني لابي‌هاي پشت صحنه امريکايي‌ها، صهيونيسم‌ها، دوست دارند فضاي دنيا هميشه پر از ادبيات جنگ باشد. البته بعضي از آن‌ها ارزو دارند شب که مي‌خوابند، صبح از خواب بيدار شوند و ببينند که ايران ديگر روي نقشه نيست. آن‌ها اين آرزو را دارند. اما اين‌ها عينيت بيروني پيدا نمي‌کند و ايران حقيقتي است که در حال آمدن است. ايران در حال بزرگتر شدن است و آن‌ها نمي‌توانند جلوي بزرگتر شدن يک ملت را بگيرند که اين مسأله نيز تجلي بزرگتر شدن همه ملت هاست.



فکر مي‌کنند با تکرار موضوع جنگ، عده‌اي در ايران مي‌ترسند البته به شما بگويم که اين مسأله را با برخي‌ها هماهنگ کردند و من در آينده خواهم گفت. با برخي‌ها که فکرشان مثل خود آن‌هاست، هماهنگ کردند که ما از اين طرف مي‌گوييم و شما هم از آن‌طرف بگوييد، سرو صدا مي‌کنيم، شلوغ مي‌کنيم تا ملت ايران بترسند.

اين مسأله اشتباه است. تاکيد مي‌کنم که ملت ايران از هيچ چيز نمي‌ترسد، شما که کاري نمي‌توانيد انجام دهيد، فقط حنجره‌هايتان را تحت فشار قرار مي‌دهيد. ما از اين موارد خوشحال نيستيم، ما از روز اول بر منطق و گفت‌وگو تاکيد کرديم اما شما مي‌خواهيد در مسير ديگري قدم برداريد. آن‌قدر در اين مسير برويد تا خسته شويد.



آقاي رئيس جمهور، شما معتقديد که حتي اگر چهار قطع‌نامه کنوني به چهار هزار قطع‌نامه برسد، اصلا مهم نيست. مي‌توانيد صادقانه بگوييد که اين تحريم‌ها هيچ تاثيري ندارد و ضرري به دولت و ملت ايران وارد نمي‌کند. در صورتي‌که هواپيماهاي ايراني نمي‌توانند در آن‌جا سوختي دريافت کنند. مي‌توانيد در اين رابطه توضيح دهيد؟



چرا اين مسأله خيلي تاثير دارد و سرعت پيشرفت ملت ايران را چند برابر مي‌کند. اثر ديگرش اين است که آن‌ها را محروم مي‌کند.

من سؤال مي‌کنم، فرض کنيد هواپيماي ايراني، فرض کنيد چنين چيزي که تاکنون اتفاق نيافتاده است، در کشوري اروپايي فرود آيد و سوخت به اين هواپيما ندهند، اصلا اروپايي‌ها به ايراني‌ها ويزا ندهند، چه اتفاقي مي‌افتد؟ چه کسي ضرر مي‌کند؟

ايراني‌ها در اروپا پول خرج مي‌کنند. پول که از آن‌جا نمي‌آورند؛ پول به آن‌جا مي‌برند. خب اگر آن‌ها اين روابط را قطع کنند، چه کسي متضرر مي‌شود؟ البته آن‌ها قصد قطع اين روابط را ندارند و ما فقط اين مسأله را فرض مي‌کنيم. چه کسي ضرر مي‌کند، آيا ما ضرر مي‌کنيم؟ دنيا که فقط اروپا نيست، دنيا خيلي وسيع‌تر از اروپا و آمريکاست.

سرزمين خدا وسيع است، آن‌قدر ملت‌ها هستند که با ما همکاري مي‌کنند. همين الان چقدر از ملت‌ها به ما پيام دادند که ما مطلقا کاري به اين تحريم‌ها نداريم. شما نگران نباشيد ما هر کالايي که بخواهيد، به شما مي‌دهيم، هر چي ندادند ما به شما ارزان‌تر مي‌دهيم.



ما نگراني نداريم. ايران را با بنزين تحريم مي‌کنند؛ اين‌ها نمي‌فهمند چه مي‌گويند؛ کشوري که توليدکننده نفت است، اين کشور را به محدوديت صادرات بنزين تهديد مي‌کنيد.

ما روزي 4 ميليون بشکه نفت توليد مي‌کنيم ، ده‌ها پالايشگاه داريم با يک تغيير در خط توليد روزي 20 ميليون به توليد بنزين‌مان اضافه خواهد شد. الان اين کار را انجام نمي‌دهيم چون که کالايي ديگر توليد مي‌کنيم که قيمتش از بنزين بالاتر است. خب اگر شما صادرات بنزين به ايران را متوقف کنيد، ما توليدمان را تغيير می‌دهيم.

اگر ما کشوري بوديم که نفت‌، پالايشگاه‌، 100 سال سابقه صنعت نفت، دانشگاه، صنعت، دانشمند و تکنولوژي نداشتيم، مي‌توانستيد بگوييد که بنزين به شما نمي‌دهيم و مردم به خاطر بنزين مي‌مردند. ما که خودمان توليدکننده هستيم. اين‌ها اصلا متوجه نمي‌شوند. اين‌ها توي يک فضاي بسته يا اتاقي نشسته‌اند و ديوارهايش را نقشه دنيا زده‌اند و فکر مي‌کنند که دنيا را مي‌بينند. به ديوارهاي اين اتاق نقشه دنيا را چسبانده‌اند و فکر مي‌کنند که دنيا را مي‌بينند. ما مي‌گوييم اين ديوار را بشکنيد و بياييد بيرون، هواي آزاد تنفس کنيد و دنيا را ببينيد و بفهميد که دنيا عوض شده است.



البته بدانيد ما از اين کارها استقبال نمي‌کنيم. ما به آن‌ها گفته‌ايم که کار بدي مي‌کنيد و به جاي آن بياييد و گفت‌وگو و همکاري کنيد، چرا به دنبال تقابل هستيد؟ ما استقبال نمي‌کنيم اما معتقديم که همکاري به نفع همه است. اما اگر عده‌اي اصرار دارند، خيال مي‌کنند که هيتلر هستند، خيال مي‌کنند ناپلئون هستند، مي‌خواهند شمشير بکشند و فرياد بزنند، در اين صورت ما منتظر مي‌مانيم تا اين‌ها از خر شيطان بيايند پايين.



در اظهارات اخير شما يک سناريويي اخيرا توسط امريکا مطرح شده که در آن سناريو اقدامات احتمالي امريکا عليه ايران و متحدانش در منطقه است. در اين رابطه اگر مطلبي داريد، بفرماييد.



ما الان اطلاعات دقيقي داريم که امريکايي‌ها يک سناريويي نوشته‌اند که جنگ تبليغاتي سنگيني عليه ايران راه اندازند و اين حرف‌هايي که رئيس جمهور روسيه زد، در واقع آگهي پخش آن نمايش است.

در اين سناريو به گستردگي وارد مي‌شوند و برخي از افرادي را که دزديده‌اند و به امريکا برده‌اند و حرف‌هايي از آنها کشيده‌اند و اين به تصور خودشان يک نمايش‌نامه کامل است. شروع مي‌کنند به جنگ سنگين تبليغاتي و افراد مختلف پشت سرهم حرف مي‌زنند و بعدش هم برخي از کشورهاي منطقه را مورد هجوم قرار بدهند براي اين‌که ما را تحت فشار قرار دهند. اين کليت اين سناريوست. همچنين با برخي‌ها در منطقه ما هماهنگي کرده‌اند، با برخي‌ها در داخل کشور هماهنگ کرده‌اند و اين مسأله را کليد زده‌اند.



اظهارات اخير رئيس جمهور روسيه که ايران در حال دست‌يابي به فن‌آوري‌هايي است که به ساخت بمب نزديک مي‌شود، اين در واقع کليد زدن اين سناريو بود.



ما فکر مي‌کنيم تماشاچي اين سناريو فقط خود امريکا و متحدانش هستند. يعني کسي در دنيا پول نمي‌دهد که برود و اين نمايش‌نامه را ببيند و تاثيري هم نخواهد داشت. واقعا تاثيري ندارد. راه، غلط است. راهي که انتخاب کرده‌اند، غلط است.



ببينيد اگر کسي مسيري را انتخاب کند که برود ته دره، هرچه قدر با سرعت بيشتري برود، بيشتر به انتهاي دره نزديک مي‌شود و از اين مسير به قله نمي‌رسد. اشتباه اين‌ها اين است که ما هرچه مي‌گوييم مسيرتان اشتباه است، نمي‌فهمند.



شما ابتدا مي‌گوييد که اين‌ها تبليغاتي بيش نيست و از سناريوي احتمالي سخن به ميان مي‌آوريد، اگر چنين چيزي پيش آيد ممکن است برخي از دولت‌هاي منطقه مورد حمله قرار گيرند.



بله اين تبليغات عليه ماست. همان‌طور که گفتم يک تبليغات سنگين عليه ايران است و برخي از کشورهاي منطقه را تحت هجوم قرار بدهند. اين تبليغات عليه ماست چون نمي‌توانند اين اقدامات را عليه ما انجام دهند. 

دقت کنيد، مي‌خواهند فضايي  درست کنند و بگويند که ايران خطري در منطقه است و ما خيلي در رابطه با اين مسأله مصمم و جدي هستيم. اين يک سناريوي تبليغاتي است. خودشان هم مي‌دانند براي اين‌که راه درگيري با ايران بسته است. البته اين‌ها همان‌طور که گفتم دوست دارند صبح بيدار ‌شده و متوجه شوند که ايران وجود ندارد. اما اين اتفاق نمي‌افتد چون ايران هست.



اشتباه نکنيد، ايران احمدي‌نژاد نيست و اگر احمدي‌نژاد را از صحنه خارج کنيم، تمام است. ايران 75 ميليون انسان مؤمن، شجاع و آگاه دارد که همه با هم متحد هستند. آن‌ها خيال مي‌کنند که ملت ايران دو شاخه شده است. خودشان مي‌گويند و خودشان هم باور مي‌کنند. اشتباه‌شان اين است که نمي‌آيند در خيابان‌هاي ايران تا ببينند چه خبر است.



ملت ايران يک ملت است، ملتي واحد که همه دوست هم هستند. در زمان انتخابات هر کسي به کسي رأي مي‌دهد اين مسأله موجب دشمني بين ملت نمي‌شود. ملت ايران يک خانواده است. اين‌ها فکر مي‌کنند که ملت ايران حزبي است و يک عده دموکرات و بقيه جمهوري‌خواه هستند و اين دو گروه به جان هم مي‌افتند. اين نيست. اين‌جا دموکرات و جمهوري‌خواه بي‌معني است و همه با هم هستند.



اجازه دهيد اين سؤال را مطرح کنم، براساس اين سناريو، رژيم صهيونيستي ممکن است مستقيما به ايران حمله نکند و به يکي از دوستان ايران در منطقه نظير سوريه يا لبنان حمله کند، آيا در اين صورت ايران به کمک آن کشورها که مورد تهاجم قرار گرفته‌اند، خواهد رفت يا خير؟



اين احتمال نيست، آن‌ها تصميم گرفته‌اند که اين کار را انجام دهند. من اطلاع مي‌دهم، آن‌ها تصميم گرفته‌اند تا سه ماه آينده عليه حداقل دو کشور منطقه عمليات انجام دهند. روشن هم هست که همه اين بازي‌ها براي نجات رژيم صهيونيستي است.



يعني تمام اين فشارها و موضوع هسته‌اي 2 هدف را دنبال مي‌کند؛ اول جلوگيري از پيشرفت ملت ايران. آن‌ها با پيشرفت ما مخالف هستند. دروغ مي‌گويند که با بمب مخالف هستند به همين علت من به آن‌ها گفتم نظرتان را درباره بمب هسته‌اي رژيم صهيونيستي اعلام کنيد که آن‌ها نمي‌گويند. آن‌ها مخالف نيستند، آن‌ها به بهانه هسته‌اي مي‌خواهند جلوي پيشرفت ما را بگيرند. ما در پزشکي، رياضيات، مهندسي، هوا فضا، بيوتکنولوژي، نانوتکنولوژي و ديگر زمينه‌ها در حال پيشرفت هستيم. اين پشرفت انساني است و آن‌ها مخالف هستند. آن‌ها مي‌خواهند که ما هميشه به آن‌ها محتاج باشيم. هيچ کشوري خارج از دايره آن‌ها نبايد پيشرفت کند اين منطق زور است به همين خاطر نمي‌خواهند که ما پيشرفت کنيم.



دوم اين‌که مي‌خواهند رژيم صهيونيستي را نجات دهند. خود رژيم صهيونيستي هم فکر مي‌کند که با جنگ جديد مي‌تواند نجات پيدا کند. چون همه جا اين رژيم به بن‌بست رسيده است. اين رژيم با چه کسي در منطقه مي‌خواهد زندگي کند؟ با کدام کشور مي‌تواند همکاري کند؟ با کدام ملت مي‌تواند همکاري کند؟ همه جا بسته است و کسي حاضر نيست با رژيم صهيونيستي همکاري کند. آن‌هايي هم که همکاري مي‌کنند، به صورت مخفي همکاري مي‌کنند. پس اين بدان معناست که مشروعيت عمومي ندارد. فلسفه وجودي‌شان هم زير سؤال رفته است. اين‌ها 60 سال با قدرت نظامي بلامنازع حاکم بودند و مي‌گفتند هيچ‌کس نمي‌تواند بر آن‌ها غلبه کند. اين‌ها هر تصميم بگيرند عمل مي‌کنند. به لبنان حمله کرد، شکست خورد. به غزه حمله کرد شکست خورد. الان مي‌خواهد اين مسأله را جبران کند. اين‌ها مي‌خواهند به ما فشار سياسي بياورند تا نتوانيم به اين کشورها کمک کنيم؛ و (اين‌ها مي‌خواهند) با هدف قرار دادن اين کشورها، رژيم صهيونيستي دوباره احيا شود.



اگر چنين چيزي روي دهد، آيا شما به اين کشورها کمک مي‌کنيد؟



احمدي‌نژاد: نيازي نيست. براي ما بسيار روشن است که در هر تحرک نظامي جديد، رژيم صهيونيستي شکست خورده قطعي صحنه است. معادلاتي که امروز در منطقه تنظيم شده هر جوري که رژيم صهيونيستي وارد اين معادلات شود، شکست خورده بيرون خواهد آمد. تابع رژيم صهيونيستي روبه پايين است. تابع نزولي است و تابع صعودي نيست. هر دست و پاي جديدي بزند، سرعت نزولش را بيشتر مي‌کند.



مي‌خواهد به لبنان حمله کند؛ خب معلوم است که نتيجه‌اش چيست. 33 روز که قبلا حمله کرده بود. من فکر مي‌کنم که اگر اين بار تحرکي را انجام بدهد پاسخ ملت لبنان ده‌ها برابر شديدتر است.



به هرکشوري در منطقه حمله کند، پاسخ همين است. بنابراين ما نگراني نداريم و نيازي نيست ما کمک کنيم. همين که ما هستيم، کمکي براي همه ملت‌هاست. براي اين‌که ايران کشوري است که جلوي سياست‌هاي سلطه و توسعه‌طلبانه و غيرقانوني ايستاده است. اين بزرگترين کمک به ساير ملت‌هاي منطقه است. ضمن اين‌که امروز ملت لبنان يک ملت زنده و قدرتمند است.



فکر مي‌کنم اگر چنين خطايي را مرتکب شوند، قطعا اصل موجوديت رژيم صهيونيستي به خطر مي‌افتد.

ادامه مصاحبه


 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.