توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 286612
سرقت مجسمه شهری و مساله هویت فرهنگی
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۳۸
سال ۱۳۸۹ وقتی سرقت سریالی مجسمه های شهری در پایتخت ایران آغاز شد هیچ کس گمان نمی کرد این اتفاق تراژیک با شروع فصل دوم سریال سرقت مجسمه ها در سال ۱۳۹۴ بار دیگر زنگ خطر را برای حافظه تاریخی -فرهنگی مبلمان شهری تهران به صدا درآورد.

به گرارش روز یکشنبه خبرنگار تجسمی ایرنا، اتفاقات ریز و درشت فرهنگی همواره در هر جامعه و دیاری نه تنها باعث ثبت بخشی از هویت فرهنگی و ملی افراد آن جوامع می شود که در حقیقت چونان آیینه ای بازتاب دهنده داشته های معنوی، هنری و اجتماعی افرادی است که با فرهنگ، سنن، باورها و آیین های مختلف ملی، قومی، معنوی و مذهبی، روزهای سال را به هم سنجاق می کنند و در این بین سرنوشت و تقدیرشان را به دل کوک زمانه گره می زنند.

در این میان حتی برخی از بزرگترین حوادث و اتفاقات تاریخی و فرهنگی یک کشور در قامت یک مجسمه در میدانی، خیابانی و ساختمان فرهنگی که یا شاهد وقوع آن اتفاق بوده و یا یادآوری کننده آن حادثه می تواند باشد ثبت می شود تا علاوه بر یادآوری آن رخداد عظیم، یادمانی باشد بر خاطرات نسلی که شاید نسل های فردای خود را ملاقات نکنند و به واسطه یک اثر هنری در قد قامت یک مجسمه، شناسنامه ملی و هویتی خود را با زلف تقدیر آیندگان گره بزنند.

هنوز هم با شنیدن نام میدان فلسطین، میدان مادر، میدان حر، پارک ملت، میدان شهدا و میادین و نقاط مختلف کلان شهر تهران اگر نه نخستین تصویر اما به طورحتم در اولین تصاویری که در ذهن ما نقش می بندد، نقش مجسمه هایی است که هنرمندان با تمام حس زیبایی شناختی خود و صد البته با برداشت و پنداشت از معانی ملی و هویت بخش فرهنگ معاصر کشور و مردمان دیارشان دست به خلق آنها زدند.

درست بر همین اساس است که چون هنر و تبلور ذهنی شان از دل برآمده بر دل مخاطبان و رهگذاران این معابر نیز می نشیند و تصویر آن تا هستِ هر فرد بر خاطرات وی ممهور به مُهر مام میهن می شود.

با تجمیع تمام این موارد است که موضوع مبلمان شهری و توجه به حس زیبایی شناسی در شهرها و به خصوص ابرشهرها نه تنها مرهمی بر تمامی زخم ها و مصائبی است که زندگی در جامعه مدرن و کلنجار رفتن با عصر پیچ و مهره و فلز بر روح و روان مردمان این سامان هاشور می زند که با عبور از مرزهای بدون خط کشی فرهنگی نام ایران و ایرانی؛ هنر و فرهنگ ستبر و تنومند آن را در جای جای این جهان اثیری به ثبت می رساند و تا هستِ و بود این مهم مداوم باشد، قد راست شدن و کلاه از سر برداشتن تمامی مخاطبان در برابر نام ایران و ایرانی مستدام و ادامه دار خواهد بود.

** سرقت مجسمه صندوق و پرسش های همراه آن

هنوز خاطر خطیر پایتخت نشینان و افرادی که علقه فرهنگی شان کمی حساس تر به وقایع محیط پیرامون شان است از سرقت مجسمه های شهری در سال ۱۳۸۹ که در فاصله بسیار کوتاهی آمار ۱۲ عددی را به نام خود ثبت کرده بودند از هول این حادثه و عدم به نتیجه رسیدن تمامی پیگیری های دنباله دارش آرام نشده بود که بار دیگر و با وقفه ای پنج ساله در آخرین چکه های تیر ماه ۱۳۹۴ (۲۹ تیر ماه ۱۳۹۴) خبر به سرقت رفتن مجسمه صندوق از مقابل ساختمان موزه پست در میدان امام خمینی (ره) تمامی آن خاطرات تراژیک را در ذهن شنوندگان و بینندگان آن زنده کرد.

خبر کوتاه بود و ساده؛ اما عمق تاثیرگذاری آن نه تنها علاقه مندان به هنر که شهروندان پایتخت نشین را به فکر فرو برد که آیا باید گوش ها را برای شنیدن زنگ خطر فصل دوم سریال سرقت مجسمه های شهری تیزتر کرد؟

آیا کلاف پیچیده و به نتیجه نرسیده سرقت های سال ۱۳۸۹ بار دیگر با سرقت مجسمه صندوق پیچیده تر خواهد شد؟

آیا بار دیگر سارقان به سبب به نتیجه نرسیدن تحقیقات گذشته و با تفکر افتادن آب از آسیاب خاطرات گذشته بار دیگر به فکر عملی کردن افکار شوم خود هستند؟ و آیا، آیا، آیا و هزاران هزار پرسش دیگر که تنها همان تیتر خبر ساده و کوتاه در ذهن ها ثبت کرد.

جالب آنکه با رسانه ای شدن این خبر، ابراهیم اسکندری خالق مجسمه صندوق که با این اثر به عنوان نخستین اثر حجمی خود در سال ۱۳۸۸ در دومین دوسالانه مجسمه سازی شهری برگزیده شده بود و این مجسمه را که نشان دهنده حضور پسربچه ای پای صندوق پست و در حال انداختن پاکت نامه در صندوق پست بود را نشان می داد به سفارش سازمان زیباسازی شهر تهران و با تکنیک برنز و آهن ساخته بود و آن را در سال ۱۳۹۱ در خیابان سپه رو به روی موزه پست نصب کرده بود.

وی همچنین پیش از این در سال ۱۳۹۲ از به سرقت رفتن شش انگشت دست این پسربچه خبر داده بود که توسط خودِ او مورد ترمیم و بازسازی قرار گرفت و گفت: انگشت های این مجسمه از جنس برنز است که ارزش مادی آنها شاید ۳۰ هزار تومان هم نباشد!

حال با تمام این اتفاقات مشخص نیست که انگیزه سارقان از به سرقت بردن این مجسمه ۱۲۰ کیلویی از آهن و برنز که طبق گفته سازنده اش ارزش مالی چندانی نیز ندارد چه بوده؟

** داستان از کجا آغاز شد

اردیبهشت سال ۱۳۸۹ بود که در بازه زمانی کوتاهی خبر از سرقت ۱۲ مجسمه شهری در پایتخت کشور، روی خروجی خبرگزاری ها و اخبار روزنامه ها و نشریات قرار گرفت که در میان آنها آثار بسیار خاطره انگیز و ارزشمندی از نظر معنوی و ساخته شده توسط هنرمندان به نامی چون مجسمه ستارخان اثری از شهریار ضرابی واقع در خیابان ستارخان، مجسمه باقرخان از شهریار ضرابی واقع در خیابان شهرآرا، مجسمه صنیع خاتم از حمید شانس واقع در پارک ملت، مجسمه زندگی از فاطمه امدادیان و مجسمه ای از محمد مددی واقع در خانه هنرمندان ایران، مجسمه استاد شهریار از علی قهاری در پارک دانشجو، دو مجسمه از دکتر شریعتی در پارک شریعتی از حمید شانس، مجسمه مادر و فرزند از هژیر ابراهیمی در شهرک غرب، مجسمه ابن سینا از عذرا عبدالنبی در پارک بهجت آباد، مجسمه ی گوساله در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، مجسمه برنزی از روح الله شمسی زاده در پارک استقلال تهران به چشم می خورد.

هر چند در ادامه سازمان زیباسازی شهر تهران در خصوص چهار مجسمه از ۱۲ مجسمه دزدیده شده چنین گفته بود که: چهار مجسمه به دلیل اجرای طرح توسعه فضاهای شهری، اصلاح یا آسیب دیدگی در اختیار این سازمان قرار دارد که از آن جمله سردیس شهید نواب اثر حسین علی عسگری که در منطقه ۱۰ ابتدای بزرگراه نواب نصب شده به دلیل ساخت تونل توحید برداشته شده و در اختیار سازمان زیباسازی قرار گرفته است.

همچنین سردیس دانته اثر هنرمند ایتالیایی که در پارک شهر واقع در منطقه ۱۲ نصب شده بود به دلیل اصلاح پایه و مرمت آن برداشته شده و در اختیار شهرداری منطقه ۱۲ قرار دارد. مجسمه ابوسعید ابوالخیر، اثر محمد بیگ زاده در میدان منیریه و سردیس اقبال اثر حمید رضایی واقع در بوستان مشاهیر شهر ری به دلیل آسیب دیدگی برداشته شده و برای مرمت در اختیار سازمان زیباسازی است.

هر چند این توضیحات سازمان زیبا سازی در شرایطی رسانه ای شد که تاکنون از سرنوشت هشت مجسمه دیگر خبری نشده و نکته قابل تامل و البته غم انگیزتر آنکه آن عدد هشت با سرقت مجسمه صندوق به عدد ۹ افزایش پیدا کرده است.

** مسئولیتی که بر عهده سازمان زیبایی سازی است

علی اکبر نصرآبادی رییس موزه ارتباطات در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان این جمله که موزه ارتباطات بر خلاف ادعای و هجمه برخی رسانه ها تنها موظف به حراست و برقراری امنیت در محیط داخلی خود است و نسبت به خارج از آن مسئولیت و وظیفه ای ندارد گفت: سازمان زیباسازی شهر تهران مسئول نصب مجسمه های شهری است و مسئولیت حفظ، حراست و ترمیم آن نیز بر عهده همین نهاد است.

وی بار دیگر با تاکید بر آنکه هجمه و حمله رسانه ای صورت گرفته در ارتباط با کم کاری های موزه ارتباطات در ماجرای سرقت مجسمه صندوق عادلانه نیست ادامه داد: وقتی مسئولان زیباسازی در مراحل انتخاب و نصب جایگاه مجسمه ها مسئول هستند مشخص است که کار حراست، حفاظت و ترمیم آنها نیز برعهده سازمان زیبایی سازی است.

اما نکته ای که در گفته های رییس موزه ارتباطات از همه جالب تر بود به سخنان وی در ارتباط با جنس این مجسمه باز می گردد چرا که پیشتر اسکندری سازنده این مجسمه در گفت و گو با ایرنا از جنس برنز و آهن آن مجسمه سخت گفته بود.

نصرآبادی در ارتباط با جنس این مجسمه گفت: همانطور که از پایه های به جا مانده از محل نصب این مجسمه بعد از سرقت مشخص است، ماده باقی مانده تماما آهن است و پس باید گفت که جنس این مجسمه نیز آهنی است.

** سرقت مجسمه سرقت از شهر است

احمد حکیمی پور رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر در ارتباط با سرقت مجسمه صندوق که ۲۹ تیرماه سال جاری (۱۳۹۴) از مقابل موزه ارتباطات به سرقت رفته بود در گفت و گو با ایرنا با بیان آنکه موضوع نصب مجسمه ها در شهر به سازمان زیباسازی شهرداری مربوط می شود گفت: این سازمان با توجه به محله و نقاط مختلف شهری و موقعیت آنها و همچنین پیشنهاد هنرمندان اقدام به سفارش و نصب مجسمه ها می کند اما مساله سرقت مجسمه صندوق یک مساله عادی نیست و اتفاقات و حوادثی پشت آن نهفته است.

وی با بیان آنکه مساله سرقت مجسمه ها در پایتخت مساله تازه ای نیست و از آنجا که مجسمه هایی که پیشتر به سرقت رفته بودند نیز هنوز سرانجام شان معین نشده و معلوم نیست که آن سرقت ها بر عهده چه افرادی بوده است ادامه داد: در حال حاضر تنها امید ما آن است که مسئولان با تمام قدرت این مساله را پیگیری کنند تا مشخص شود که سرقت آثار هنری سطح شهر توسط چه افرادی صورت گرفته است و خبر آن را به مردم اطلاع دهند البته ما نیز در شورای شهر به دنبال شنیدن پاسخ قانع کننده ای هستیم و گمان می کنیم که با وجود دورببین های موجود در سطح شهر بتوان رد سارق یا سارقان را پیدا کرد .

حکیمی پور با تاکید بر این مساله که شهرداری با تمام توان به دنبال یافتن پاسخی برای این سرقت ها است خاطرنشان کرد: نهاد اصلی مرتبط با پیگیری امور سرقت نیروی انتظامی و نهادهای قضایی هستند و بدون شک آنها نیز با تمام توان پیگیر این مساله هستند اما نباد فراموش کنیم که سرقت مجسمه ها از محیط شهری در نگاهی عمومی سرقت از شهر به شمار می رود و آسیب آن علاوه بر خلل در چهره شهر در حقیقت به عموم مردم باز می گردد و مساله آن با سرقت از یک منزل مسکونی متفاوت است.

وی با تاکید بر آنکه مجسمه هایی که در سطح شهر تهران نصب شده اند در حقیقت به نوعی شناسنامه هویتی و فرهنگی پایتخت ایران شناخته می شود تصریح کرد شهرداری با صرف هزینه های مختلف از بیت المال به نصب مجسمه ها در شهر برای مردم می پردازد پس ضروری است که نگهداری و حفظ آنها با دقت و وسواس بیشتری صورت گیرد و همچنین لازم است تا با سارق یا سارقان آن مجسمه ها با شدیدترین شکل ممکن و قاطعانه برخورد شود و چون مساله سرقت مجسمه ها پیش از این نیز سابقه داشته است لزوم توجه و رسیدن به پاسخی شفاف در این امر ضروری تر از هر زمانی به نظر می رسد و امید داریم تا مسئولان با تمام قدرت برای به سرانجام رساندن آن تلاش کنند.

** مجسمه های شهری و هویت ملی

پس از سخنان مسئولان در ارتباط با ماجرای سرقت مجسمه صندوق که بعد از پنج سال توقف بار دیگر پرونده سرقت مجسمه های شهری را به راه انداخت، حمید شانس از هنرمندان و مجسمه سازان شهری ایرن که دامنه شهرت او مرزهای کشورمان را نیز طی کرده در گفت و گو با ایرنا با تاکید بر آنکه حجم ها و مجسمه های شهری اجسامی نیستند که بتوان به سادگی به سرقت آنها پرداخت گفت: به دلیل وزن بالای این مجسمه ها و لزوم ابزار سنگین مانند جرثقیل برای این سرقت مسلم است که این سرقت ها با برنامه ریزی و سازمان دهی دقیقی صرت گرفته است.

وی ادامه داد: وزن برخی از این مجسمه ها بیش از ۴۰۰ کیلوگرم بوده و مسلم است که سرقت جسمی ۴۰۰ کیلویی نمی تواند کار ساده و بدون برنامه ای باشد.

طراح مجسمه هایی چون نیم تنه نیما و نیم تنه ابن سینا در پارک ملت با اشاره به سرقت مجسمه صندوق و مفتوح شدن پرونده سرقت سریالی مجسمه گفت: مجسمه ها به عنوان برگی از اسناد هویتی و فرهنگی کشورمان دارای ارزشی ملی هستند و امیدوارم این بار مسئولان با تمام توان و جدیت برای دستگیری عامل یا عاملان این سرقت ها دست به کار شوند.

** لزوم وجود ضمانت برای حفظ مجسمه ها

همچنین قدرت الله عاقلی از مجسمه سازان شناخته شده کشور در ارتباط با مساله سرقت مجسمه ها با تاکید سخنان حمید شانس که مجسمه ها بخشی از ارزش ملی کشور به شمار می روند در گفت و گو با ایرنا یادآور شد: سازمان زیباسازی شهر تهران باید در کنار نصب مجسمه ها نسبت به شناسنامه دار کردن و ثبت آنها به عنوان اموال شهری اقدام کند تا در کنار ایجاد ضمانت برای حفظ این مجسمه ها بتواند مجازات های مشخصی را برای سارقان تصویب کند.

وی همچنین با اشاره به سرقت های سریالی مجسمه ها در سال ۸۸ و ۸۹ و به نتیجه نرسیدن پرونده دستگیری سارقان و سرقت مجسمه صندوق بعد از چند سال وقفه در این عمل ناشایست گفت: در این نکته شکی وجود ندارد که مسئولیت حفظ مجسمه ها بر عهده سازمان زیباسازی شهرداری است اما در این میان انداختن تقصیر بر گردن دیگران از سوی مسئولان و نهادها نمی تواند دردی را دوا کند و بهتر است تا تمامی ارگان ها در سایه همکاری و تعاون پایانی بر این عمل ناشایست رقم بزنند.

** آیا زمان آن نرسیده است...

شاید نخستین فکر و ایده ای که باتوجه به سابقه سرقت سریالی مجسمه های شهری در سال ۱۳۸۹ نصب دوربین برای محافظت هر چه بیشتر از مجسمه ها و همچنین شناسایی سارقان محتمل به نظر برسد اما یک کارشناس روابط عمومی سازمان زیباسازی شهرداری تهران بعد از سرقت مجسمه صندوق در این ارتباط گفته بود: ما یک روز بعد از به سرقت رفتن مجسمه صندوق از مقابل موزه پست مطلع شدیم، اما از آن زمان تاکنون پیگیری های ما برای این موضوع بی نتیجه بوده است. هنرمند سازنده این مجسمه نیز به طور جداگانه پیگیری هایی انجام داده است که آن هم بی نتیجه بود.

وی البته در این گفت و گو به نکته ای قابل توجه و تامل برانگیز نیز اشاره کرده است که: عملا پیگیری این موضوع نتیجه ای ندارد و به جایی نخواهیم رسید.

این کارشناس در رابطه با اینکه چرا شهرداری، بعد از گم شدن های چند سال پیش این مجسمه ها تمهیداتی برای حفاظت از آنها نیندیشیده است، گفت: در این مورد جلسات زیادی گذاشته که طی آن موضوع گذاشتن دوربین برای حفاظت از این مجسمه ها لغو شد به دلیل اینکه تعداد مجسمه ها زیاد است، بیش از دو هزار مجسمه در سطح شهر پراکنده است. همچنین این مجسمه ها در مناطقی هستند که موقعیت نصب دوربین را ندارند. نتیجه جلسات برای حفاظت از این مجسمه ها این شد که آنها را در مکان های امن تری نصب کنیم.

حال با توجه به این مسائل و شنیدن چنین پاسخ هایی چالش ساز و پرسشگر آیا زمان آن نرسیده که با تامل بیشتر به فکر ثبت میراثی باشیم که هر چند امروز در اخیتار و منظر ما قرار دارند اما با ثبات آنها در برابر جسم فانی مان قرار است شناسنامه ای از فعالیت های فرهنگی نسلی باشد که با مقاومت، پایداری، ایثار و امید فراوان به حفظ داشته های معنوی و فرهنگی اش اندیشید تا آنها را به بهترین شکل ممکن به دست نسل های فردای ایران برساند؟
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.