کد مطلب: 476154
اسلام رحماني و سیاسیون رده بالای کشور
بخش تعاملی الف - معين الحق
تاریخ انتشار : شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۱۳
اخیرا برخی افراد کم اطلاع در نوشته ها و سخنرانی ها از واژه " اسلام رحمانی" استفاده می کنند.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 20 تیر 1394 نسبت به کاربرد این واژه تذکر دادند و آن را کلید واژه ای برای معارف نشات گرفته از لیبرالیسم دانستند.
اما تعجب از عده ای از سیاسیون رده بالای مملکتی است که علی رغم اظهار ارادت زبانی به رهبر معظم انقلاب در خطابه های خود از این واژه استفاده می کنند. [...] جا دارد در این نوشته به باز خوانی بیانات حکیمانه رهبر انقلاب درباره اسلام رحمانی بپردازیم:
گاهی یک شعارهایی داده می شود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جملهی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی» [است]؛ خب، کلمهی قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانیاش قشنگ است؛ امّا یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یکجور به حساب نیاورده؛ اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون. اسلام رحمانی که گفته می شود، قضاوتش در مورد مؤمن، در مورد غیر مؤمن، در مورد کافر، در مورد دشمن، در مورد کافرِ غیر دشمن چیست؟ همینطور پرتاب کردن یک کلمه بدون عمقیابی، کاری است غلط و احیاناً گمراهکننده. بعضیها که در حرف ها و نوشتجات و اظهارات این تعبیر «اسلام رحمانی» را به کار می برند، انسان مشاهده می کند و خوب احساس می کند که این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته می شود.
البتّه تعبیر لیبرالیسم و عنوان لیبرالیسم برای تمدّن غربی و فرهنگ غربی و ایدئولوژی غربی هم تعبیر غلطی است؛ چون واقعاً آن ها نه لیبرالند، نه اعتقاد به لیبرالیسم به معنای واقعی کلمه دارند؛ ولی خب حالا یک اصطلاحی است لیبرالیسم. اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویّت و خدا و مانند اینها است- سرچشمه می گیرد. چون خدایی نیست، پس سلیقهای است؛ چیزهای بشری اینجوری است؛ حتّی در حقایق علمی و حقایق آزمایشگاهی، شما ببینید سلیقهها چقدر مختلف است. امروز یک تشخیصی را در مورد یک مادّهای میدهند که مثلاً برای فلان بیماری یا برای فلان مشکل، مفید است؛ چند صباح بعد باز هم دانشمندانی اعلام میکنند که نخیر، این مفید نیست، مضر است! یعنی کارهای غیر مستند به وحی الهی، در معرض خطا و اشتباه و دوگونه اندیشیدن و اینها است. پس تفکّر وقتی خدایی نشد، سلیقهای است؛ سلیقهای که شد، آنوقت ارزشها بر اساس منافع گروههای قدرتمند تعریف خواهد شد.
امروز یک چیزی به نام ارزش آمریکایی وجود دارد؛ میشنوید در حرفهای آمریکاییها، [میگویند] ارزشهای آمریکایی، ارزشهای ما. بنیانگذاران آمریکای مستقل، در قرن هجدهم که آمریکا از استعمار انگلیس خارج شد و بهعنوان یک کشوری در آنطرف دنیا خودش را معرّفی کرد -همان کسانی که آنوقت بودند، جرج واشنگتن و دوروبریهایش و جانشینانش- ارزشهایی را گذاشتند؛ اسم اینها ارزشهای آمریکایی است. خود آن ارزشها در مقام ارزیابی، خیلیهایش چیزهای مشکلداری است؛ همان چیزهایی است که منتهی میشود به این وضعیّت جهانخوارگی امروزِ نظام سلطه؛ لکن همان ارزشها -همان چیزهاییاش هم که مثبت است، همان چیزهاییاش هم که خوب است- امروز در جامعهی آمریکایی نظام سیاسیِ آمریکای امروز، به فراموشی سپرده شده. بنده یکوقتی چندسال پیش، یک مطالعهای میکردم بر روی حرفهای همین حضراتی که از دویستسال پیش، دویست و خردهای سال پیش، بهاصطلاح بنیانگذارانِ آمریکایند -حرفهایی که آنها زدند و منشوری که آنها تدوین کردند بهعنوان منشور آمریکایی و ارزشهای آمریکایی- و تطبیق میکردم با رفتارهای حضرات امروز، دیدم خیلیهایش نقض شده است. به ذهنم رسید همانوقت که جا دارد کسی این را به رخ ملّت آمریکا بکشد که این ارزشهایی که شما میگویید اینها است، اینها امروز در رفتار دولت آمریکا و رژیم ایالات متّحدهی آمریکا وجود ندارد؛ حالا، همانی که هست. اگر این اصطلاح «اسلام رحمانی» اشارهی به یکچنین چیزی است که خب، این صددرصد غلط است.
اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همهی موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ این هم خلاف قرآن است. صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. بله، محبّت و مودّت و مَعدِلت را مخصوص مسلمانها نمیداند؛ میگوید شما که توانایی دارید، نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودّت و مَعدِلت رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند بکنند. امیرالمؤمنین در آن خطبهی معروف [میفرماید] : بَلَغَنی اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کانَ یَدخُلُ عَلَی المَرأَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخری المُعاهِدَة؛ بعد در آخرش حضرت میفرماید که جا دارد که انسان مسلمان از این غصّه دق کند؛ چرا دق کند؟ برای اینکه سپاه معاویه بر زنان غیر مسلمان -زنان «معاهَد»، یعنی مسیحی یا یهودیای که در ذمّهی اسلام زندگی میکند- وارد شدند و به او اهانت کردند و مثلاً دستبندش را و زیورآلاتش را از دستش کندند و بردند.
حضرت میگوید از این غصّه انسان باید دق کند.
بله، نسبت به غیر مسلمانی که دشمنی نمیکند، این است. قرآن میگوید: لا یَنهکُمُ اللهُ عَنِ الذَّینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛[کسانی که] کافرند امّا به شما دشمنی نکردند و دشمنی نمیکنند، با اینها نیکی کنید، با اینها قسط و عدل بهکار ببرید؛ امّا از آن طرف میفرماید که «اَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَیمنَهُم وَ هَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»؛با آن کسانی که عهدشکنی میکنند، به بر هم زدن کانون زندگی شما و پیغمبرتان همّت میگمارند و آنها شروع کنندهاند به دشمنی، میخواهید مبارزه نکنید؟ این آیهی قرآن است؛ با خطاب عتابآمیز و گلایهآمیز یا ملامتآمیز میگوید: اَتَخشَونَهُم؛ از اینها میترسید؟ بعد میفرماید:
فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوه؛ اگر راست میگویید، اگر مؤمنید، از خدا باید بترسید، نه از این کسان. خب، این هم قرآن است. اگر معنای اسلام رحمانی این است که ما با دشمنانی که علیه اسلام، علیه ایران، علیه ملّت ایران، علیه پیشرفت ایران دارند تلاش میکنند و از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند، بایستی با چهرهی محبّتآمیز، با دل صاف و پاک برخورد کنیم، نه، این اسلام نیست. اینجور معارفِ مندرآوردیِ خودساخته را من توصیه نمیکنم، امّا به معارف واقعی اسلامی توصیه میکنم.
منبع
کلمات کلیدی : معين الحق