توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 246050
چتر اصول گرایی کوچک نیست
بخش تعاملی الف - سهراب زند
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : شنبه ۳ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۹

بعد از انقلاب اسلامی ایران آرایش های گوناگون سیاسی در کشاکش مجادلات قدرت که تجلی اصلی آن در انتخابات رقم می خورد کم کم جای خود را به دو جریان قدرتمند موسوم به جناح چپ و راست داد که امروز با پسوند سنتی شناخته می گردند.

اما با انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد سال ۱۳۷۶، ادبیات جدیدی از سوی جریان و جبهۀ پیروز، به جامعۀ سیاسی ایران با نام "اصلاح طلبی" تزریق گردید. این جریان با چنان سرعتی در اهداف سیاسی خود می راند که روزی به این نتیجه رسید که حتی تهدید کند رهبر خود را از قطار اصلاحات پیاده خواهد کرد و او را به گوشۀ کتابخانۀ ملی بازمی گرداند. روزی دیگر تئوریسین این جریان، حادثۀ کربلا را نتیجۀ خشونت امام علی در بدر توصیف نمود! و روزی دیگر اکبر هاشمی رفسنجانی را عالیجناب سرخ پوش لقب داد.

افراط در حمله و دریدن ارزش ها خصوصاً در روزنامه های زنجیره ای صدای سید اصلاحات را هم اینگونه بلند کرد که "از اردوگاه اصلاح طلبان صدای پای دشمن را می شنوم!" این حملات پیاپی به ارزش ها و اصول که به نحوی هدف اصلی اصلاح طلبان انقلابی و معتدل را نیز قربانی افراط گرایانش نمود، پس از آنکه جبهۀ اصلاحات را چند پاره و ضعیف نمود، پدیدۀ جدیدی را به نام اصول گرایی پدیدار ساخت. اصول گرایی یک حزب نبود، یک جبهه بود برای مقابله با حملات همه جانبه به اصول و ارزش های انقلابی و اسلامی.

اتحادی یک صدا که اولین هدفش شکست انتخاباتی رقیب بود تا بتواند ثابت کند که ادبیات اصول گرایی هم توان جذب حداکثری توده های مردم را دارد. در کشاکش و هیاهوی برنامه ریزی ها برای وحدت و رسیدن به کاندیدای واحد، این احمدی نژاد بود که بی سر و صدا و سریع از روی دوش تخریب کنندگان هاشمی که زعامت دوبارۀ وی بر سکان اجرایی کشور را به هر دلیلی نمی پسندیدند، بالا رفت و بر صندلی رفیع ریاست جمهوری تکیه زد، احمدی نژاد که در پاسخ رد به دیگر چهره های اصول گرایی می گفت فعلا می خواهم در بدنۀ اجتماعی کار کنم، اکنون می دانست که ساکنین این اردوگاه چاره ای جز قرار گرفتن زیر پرچم وی ندارند.

اصولگرایان تازه از راه رسیده مانند طیفی که اکنون موسوم به پایداری است ذوق زده و کهنه کارترها نگران و کج دار و مریض او را یاری می کردند تا اینکه کم کم چتر اصول گرایی دیگر به مانند یک جبهۀ فراگیر برای همۀ طرفداران اصول و ارزش های انقلابی نبود و کار به جایی کشید که میزانش تأیید محمود احمدی نژاد و در ادامه زاویه گرفتن با هاشمی قلمداد می شد. مهم نبود قالیباف باشی یا لاریجانی یا ناطق یا مطهری، همین که با احمدی نژاد نبودی کافی بود که از اردوگاه اصول گرایان خارج شوی و لقب های رنگارنگی چون عمر سعد و بن زبیر و ... را دشت نمایی.

اما اصول گرایان که با در دست گرفتن یکپارچۀ قدرت سیاسی کشور و درآمدهای بی سابقۀ نفتی افق دلچسب و پرامیدی در پهنۀ آسمان سیاست خود می دیدند کم کم مسیری را در پیش دیدند که رفت به آنجا که نباید و چهرۀ خاص و محبوب اصول گرایان یعنی محمود احمدی نژاد روز به روز بیشتر هویدا می گردید تا با قهر یازده روزه، اصولگرایان خنجری برهنه بر پهلوی خویش را از محمود احمدی نژاد دست مزد گرفتند. توجیهات بی اثر بود و عنوان جریان انحراف از خط دولت، با هدفی مشخص از سوی اصول گرایان عنوان گردید: جدا کردن احمدی نژاد و اصل دولت از اعمال و اظهارات منفی ومخربی که جای هیچ توجیهی باقی نگذارده بود. کار این توجیهات به جایی رسید که ناباورانه قائل شدند احمدی نژاد سحر گردیده است! یعنی کار ملت بخاطر توجیه و پافشاری بر اشتباه گذشته به جایی رسید که به قول آقایان یک رییس جمهور مسحور و سحر شده زمام کشورش را به عهده داشت!

اتفاقات ۸۸ که بستر اصلی آن را باید در تشنجات سیاسی قبل از آن جستجو نمود، کار اصول گرایان را پیچیده تر نمود و سپهر سیاسی ایران رنگ سردی و تنفر به خود گرفت. نشاط سیاسی که لازمۀ پویایی و حرکت مقتدرانۀ کشور به سمت قله های موفقیت و رشد و توسعه بود، از جامعۀ ایران رخت بر بست و اینبار این تندی و تلخی سخت تر از گذشته در درون اردوگاه اصول گرایان نیز رخ نمایاند. انتخابات ۹۲ از راه رسید و در یک فضای سرد سیاسی که هیچ شباهتی به نشاط و رقابت نفس گیر ۸۸ نداشت، با وحدتی دقیقۀ نودی و به میدان آمدن چهره هایی مطرح که حالا فارق از اختلافات در یک جبهه گرد آمده بودند، حسن روحانی پیروز شد و جشن های خیابانی به دوستان انقلاب نوید فضایی با نشاط تر و روشن تر و برای دشمنان آن یأس از حرکتی جدی برای براندزی که امید آن قبلا پررنگ شده بود را می داد.

باز هم کهنه کارهای اصول گرایی فارق از باخت ظاهری خود خوشحال بودند که نشاط سیاسی به جامعه بازگشته است و طیف وسیعی از مردم به دامن نظام بازگشته اند. اما تازه از راه رسیده ها از همان روزهای اول بر تلخ کردن کام مردم اصرار ورزیدند و غافل از اینکه اینبار مردم با هوشیاری بیشتری و بدون اعتماد به اصلاح طلب و اصول گرا با دقت مسائل را رصد می کنند، آش را تا جایی شور کردند که رییس جمهور را متهم به جاسوسی فقهی برای سرویس های انگلیس نمودند.

حالا این اصول گرایانند که می دانند پس از انتخابات ریاست جمهوری که دیگر کسی از میان کاندیداها حتی جرأت نزدیک شدن به دفاع از رییس دولت قبل که تا دو سال پیش تابلوی اصولگرایان محسوب می شد، انتخابات سرنوشت ساز مجلس جای ماجراجویی نیست و دست به عصا تر از وحدتی سخن می گویند که در چندین انتخابات مجلس و ریاست جمهوری گذشته هرگز اتفاق نیفتاده است. اصولگرایان به خوبی می دانند که شرایط سختی پیش رو دارند و فضای این انتخابات، فضای سرد انتخابات مجلس نهم نیست و حضور گستردۀ مردمی که برای آرایش جدید مجلس روزشماری می کنند، دریای متلاطمی را در ایام انتخابات مجلس دهم نوید می دهد.

اما اصول گرایان باید این را بدانند که مردم بیش از هر چیز، هر وقت احساس کنند کسی یا جریانی مملکت را ملک مطلق خود می داند، از او روی گردان می شوند. چه این احساس غلط باشد یا درست مانند فضایی که برای ناطق، هاشمی و جلیلی ساخته شد که شما هر چه بگویید و بخواهید از صندوق ها فلانی سر در می آورد. اصول گرایان اکنون درگیر این پیام منفی به جامعه هستند که همۀ ارکان قدرت پشت سر آنان قرار دارند. دبیر شورای نگهبان در جلسۀ اصول گرایان به آنان می گوید هوشیار باشید که شکست نخورید. رییس شورای سیاست گذاری ائمۀ جمعۀ کشور رسماً در جلسۀ انتخاباتی آنان شرکت می کند و در مقابل لیدر جریان پایداری و در چشم دوربین های مختلف خبری سر ارادت فرود می آورد. اینها برای اصول گرایی رأی آور که نیست هیچ، آرمان مترقی اصول گرایی را نیز زیر سؤال می برد.

مردم باید احساس کنند کسانی خادم ارادۀ آنان هستند تا به آنان اعتماد کنند. نه اینکه همۀ ابزارهای بزرگ به میان آمده است چرا که مجلس سهم اصول گرایان است. و از همه مهم تر نوع تأیید و رد صلاحیت ها پیام واضح تری به مردم مخابره خواهد نمود، چتر اصول گرایی را محدود نکنید که خیلی ها دوست دارند در این چتر قرار بگیرند، خصوصاً به محدودیت جریان پایداری...
۱۳۹۴/۰۷/۰۴ ۱۱:۲۴
 
۱۳۹۳/۱۱/۱۵ ۱۴:۴۷
 
۱۳۹۳/۱۱/۱۱ ۱۲:۰۷
 
۱۳۹۳/۱۰/۰۴ ۰۶:۲۷
 
۱۳۹۳/۱۰/۰۱ ۰۷:۰۷
 
۱۳۹۳/۰۹/۲۵ ۱۴:۵۱
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۵ ۱۱:۵۹
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۲ ۰۷:۳۱
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ ۰۷:۵۹
 
۱۳۹۳/۰۹/۰۲ ۰۸:۰۲
 
 
کلمات کلیدی : سهراب زند
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.