فساد اداری و مالی با وجود تغییر مدیران متعدد همچنان با برخی کرسیهای خرد و کلان متصل است و چنین تصور میشود که این کرسیها، مدیران و کارگزاران را به شکل خود درمیآورند و در شرایطی قرار میدهند که به اقدامات شائبه برانگیز و بعضاً همراه با مفسده دست بزنند اما چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
به گزارش تابناک؛ فساد همواره ابعاد مختلف دارد. سادهترین شکل فساد که همواره به عنوان پیشفرض مورد توجه قرار میگیرد، فسادِ فردی است. بر مبنای این تعریف، یک مدیر یا کارگزار به صورت شخصی اقدامات انجام میدهد که منجر به وقوع مفسده میشود. این فساد توسط یک شخص و بدون پیوستگی گروهی رخ داده و معمولاً فسادها در کشورمان به این شکل تعریف میشوند.
نوع دیگر از فساد یک فساد جمعی و سیستماتیک است، به این معنا که یک گروه از کارگزاران مجری یا ناظر زمینه لازم برای فساد یا عدم مبارزه با فساد را با قانون گذاری یا نوعِ خاصی از نظارت فراهم نماید. احمد توکلی اخیراً در گفت و گو با «تابناک» به ماهیت این نوع فساد اشاره کرده است. وقوع این فساد میتواند با طیفی وسیع از انگیزهها گره بخورد؛ از سرخوردگی برخورد با مفاسد تا نیاز به منافع حاصل از یک فساد با تکیه بر کاهش ریسک برخورد به واسطه کثرت عناصرِ فعال در فساد.
اما چه فسادِ فردی رخ داده باشد و چه فساد سیستماتیک، عقبههای بسیار پررنگی وجود دارد که باعث میشود با تغییر همه کارگزاران و مدیران، همچنان فساد در گروهی از مسئولیتها رخ دهد و به همین دلیل با وجود آنکه چرخه مدیریتی در بسیاری از مجموعهها بارها به طور کامل تغییر یافته اما اتفاق خاصی رخ نداده است. مهمترین علت حفظ فساد در کنار کرسیها خرد و کلان، به «فرهنگ تحمیل فساد از سوی بستگان و نزدیکان» بازمیگردد.
در این چارچوب، بسیاری از مدیران در هر منصبی با مجموعهای از فشارها از جانب بستگان و آشنایان مواجه میشوند تا از موقعیتشان به نفع اقوام و دوستان سواستفاده نمایند و در قالب رانتهای اداری و مالی و یا مفاسد واضحتر، به تامین ایشان اقدام نمایند؛ مطالبهای که گاهی حتی مدیر درگیر در آن را نیز منتفع نمیسازد و صرفاً به واسطه کاهش فشار اقوام و دوستان رخ میدهد.
به عنوان نمونه معاون هر وزارتخانه با مجموعهای از فشارها برای استخدام بستگان و حتی آشنایان دور از سوی همسر، برادر، خواهر، پدر، مادر، فرزند و دوستان صمیمی و... مواجه میشود. در ردههای خردتر نیز، یک مدیر بانک یا حتی یک مدیر شعبهای از بانک با حجم بالایی از درخواستها برای دریافت وام از سوی هر آنکس که یک بار با او سلام کرده، مواجه میشود و عمده این درخواستها نیز خارج از ضوابط مرسوم است.
اگر کارگزاران یا مدیران با این درخواستها همراهی کنند و زیر فشار تحمیل فساد اداری و مالی از سوی بستگان و آشنایان تسلیم شوند، فاسد شدهاند اما اگر در مقابل این درخواستها به طور جدی ایستادگی کنند، احتمالاً روابط خانوادگی و دوستانهشان به شدت آسیب میبیند و احتمالاً از سوی بستگان و دوستان به عنوان «دزد» معرفی میشوند که «تنها میخورد» و به آنها «خیری نمیرساند».
گروهی از مدیران ترجیح دادهاند، میدهند و خواهند داد که بنیان خانوادهشان را حفظ کنند و لااقل تا آنجا که ممکن است از رانتی که دارند برای اقوام استفاده نمایند. استفاده از برادرزاده، خواهرزاده یا برادر همسر به عنوان منشی و رئیس دفتر مقام ارشد، ظاهراً سادهترین و کمخطرترین اقدام برای کاهش فشارهای خانوادگی است. البته ای کاش همیشه رانتها همین قدر محدود بود و به رانت اطلاعاتی درباره زمان ممنوع یا محدود شدن واردات یک کالای خاص یا رانت مستقیم نظیر وام کلان قرض الحسنه با سود اندک منتهی نمیشد.
وقوع فساد در کشورمان هیچگاه از زاویه «فشار بستگان و دوستان» مورد توجه قرار نگرفته، حال آنکه جزو عناصر تعیین کننده در وقوع فساد است. در این نوع فساد، گاهی مدیری که تن به فساد ندهد، از سوی اعضای خانواده مورد شماتت قرار میگیرد و در واقع بستگان و نزدیکان نه تنها ترمز جلوگیری از فساد نیستند بلکه عامل فشار برای وقوع فساد محسوب میشوند.
به نظر میرسد باید تلاشی جدی برای تقویت فرهنگ مقابله با فساد و در راستای جلوگیری از «عادیسازی فساد» در دستور کار قرار داد، چرا که اگر بستر فساد در خانواده شکل بگیرد، کمتر مدیری میتواند با ایستادگی در مقابل خانواده، بستگان و دوستان نزدیک، از کمند فساد بگریزد و فساد در بنیان مسئولیتها جای میگیرد که با تغییر مدیران به طور کامل قابل ریشهکنی نخواهد بود.