نظر منتشر شده
۱۶
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 65059
پيامدهاي فاجعه بار نئوليبراليسم
تاریخ انتشار : شنبه ۱ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۴۰


در حالیکه اکثر تمرکز رسانه های جهان بر کشورهایی نظیر یونان (همچنین اسپانیا، ایرلند و پرتغال) به عنوان متشنج ترین کشور منطقه از نظر اقتصادی است، به نظر می رسد اقتصاد دیگری از کشورهای شوروی سابق و حوزه دریای بالتیک نیز به دلیل تبعیت از سیستم نئو لیبرالیسم فلج شده است.



شکی وجود ندارد که فلج شدن اقتصاد برخی کشورها در اروپا به خاطر تجربه استفاده از سیستم مخربی همچون " نئولیبرالیسم"  است. اجرای اصول سیستم نئو لیبرالیسم در اروپا نه تنها به توسعه کشورهای این قاره کمک نکرده بلکه اقتصاد بیمارگونه براساس بساز و بفروشی و زمین خواری که اثر مثبتی در زیر ساخت های اجتماعی ندارد، بنا شده است.



لتونی یکی از بدترین بحران های اقتصادی جهان را تجربه کرده است. این بحران نه تنها اقتصادی بلکه بحران مربوط به امور جمعیت شناختی بوده است. لتونی طی دو سال گذشته با کاهش 25.5 درصدی تولید ناخالص داخلی روبرو شده است. همچنین براساس پیش بینی صندوق بین المللی پول تولید ناخالص داخلی لتونی چهار درصد دیگر کاهش خواهد یافت که با این وجود لتونی پس از آمریکا با شدیدترین رکود اقتصادی روبرو می شود. به علاوه اینکه دولت لتونی به سرعت در حال مواجه با کسری بودجه و افزایش بدهی است. بدهی های لتونی در سال 2007، 7.9 درصد تولید ناخالص داخلی  این کشور بود، این در حالی است که این آمار در سال جاری به 79 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است و در خوشبینانه ترین حالت تا سال 2014 به 89 درصد تولید ناخالص داخلی خواهد رسید که این برای لتونی یک فاجعه تمام عیار به حساب می آید.



هنوز هیچ کس در غرب این سوال را مطرح نکرده که چرا لتونی با این سرنوشت فاجعه بار اقتصادی رو به رو شده است. تقریبا 20 سال پس از فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 و استقلال لتونی به سختی می توان سیستم دوران شوروی سابق را تنها عامل مشکلات لتونی معرفی کرد.



با اندکی بررسی مشخص شده  که این سیستم نئو لیبرالیسم غرب بوده که درون اقتصادهای کشورهایی همچون لتونی نفوذ کرده و عامل اصلاحات اقتصادی در این کشورها بوده که از سوی بانک جهانی، واشنگتن و بروکسل مورد تقدیر قرار گرفته است.



داستان فروپاشی نظام اقتصادی غرب که به دلیل انباشته خارق العاده سرمایه در آن به آهستگی انجام می گیرد، هر روز در دید تحلیل گران اقتصادی بیشتر و بیشتر عیان می شود و ریشه های آن شکافته می شود.



در لتونی امروز بیکاری 22 درصد اعلام شده ، فرار مغزها در سطح بالایی قرار دارد و زاد و ولد به دلیل شرایط اقتصادی در سطح پایینی قرار دارد. قوانین ضد کارگری و مالیاتهای غیرمستقیم که بر فقیرترین اقشار جامعه اثر دارد، در این کشور بیداد می کند .



کشورهای حوزه بالتیک به دلیل تبعیت از اصول سرمایه داری و سیستم نئو لیبرالیسم با نرخ بیکاری بالا، رشد اقتصادی کم، کاهش استانداردهای امور بهداشتی و مهاجرت شهروندان به  کشورهای اسکاندیناوی رو به رو بوده اند.



جوزف استیگلینتر، جیمز توبین و دیگر اقتصاددانان برجسته جهان شروع به تشریح این موضوع کرده اند: خطایی در سیستم اقتصادی و مالی غرب که در برخی کشورهای شوروی سابق نفوذ داشته، وجود دارد.



حتی پیوستن برخی از این کشورها به منطق یورو نیز نتوانسته در اقتصاد آنها تاثیر چشمگیری داشته باشد. این کشورها از جمله لتونی امیدوار بودند که با پیوستن به منطق یورو از سیاستهای با ثبات در امور اقتصادی بهره ببرند.



به عکس غرب، این کشورها از درآمد و یا سرمایه چشمگیر از مالیات ها بهره مند نبوده اند. اگر دهه نود قرن پیش دهه فروپاشی دیوار برلین و نظام کمونیسم بود، دهه حاضر فروپاشی سیاستهای سرمایه جهانی یا به اصطلاح نو لیبرال است. نئو لیبرالیسم در عرض دو دهه به



بار نشست ولی اکنون رو به افول حرکت می کند. دقیقا مشخص نیست که پیامد سقوط سیستم نئو لیبرالی چه خواهد بود اما یکی از پیامدهای آن دوری کردن بسیاری از کشورهای دنیا از کنترل اقتصادی توسط دلار و تضعیف یورو خواهد بود.



کلمه اصلاحات امروز در کشورهای حوزه بالتیک تعبیر منفی دارد چون پیامدهای این نوع اصلاحات که بر گرفته از نظام سرمایه داری و نئو لیبرالیستی غرب بوده، فاجعه بار بوده است. دو دهه از ظهور سیستم نئو لیبرالیسم می گذرد اما نتایج آن فاجعه بار بوده است .



نمی توان گفت که جنایت علیه بشریت بوده اما فاجعه علیه بشریت به بار آمده است. تحت این سیستم رشد اقتصادی به بار نیامده و دارایی های کشورهای شوروی سابق که از سیستم نئو لیبرالیستی تبعیت می کردند، به بدهی های سنگین برای آنها تبدیل شده است.





*مایکل هادسون تحلیل گر سابق روزنامه وال استریت ژورنال و پرفسور دانشگاه میسوری در کانزاس آمریکا است.



* جفری سامرز یکی از اعضای گروه تحقیقاتی امور بالتیک در مرکز "ISLET" است.





 
 
hamoon
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۱۱:۳۶:۰۶
بسیار ی از کشور های آمریکای جنوبی به اثرات تخریبی این سیستم اقتصادی به خوربی پی برده اند و از آن دوری می جویند. ایران در بهترین موقعیت برای مرزبندی قاطع با نگرش هایی که خطر سرمایه آزاد (آزاد به نفغ غرب نه برای مردم ایران) را کمرنگ می کنند قرار گرفته است زبرا از نظر سیاسی مستقل است و سی سال فشار های اقتصادی غرب عملا آن را نسبت به این چنین تحریکاتی ایمن کرده است. یکی از موثرین روش های جلوگیری از نفوذ روشهای اقتصادی مخرب تعدیل اقتصادی در خود جامعه است.یکی از اولین حرکت های استعمار بعد به اصطلاح انقلاب های رنگی برگزاری یک سری قانون های ارتجاعی در خصوصی کردن منابع کشور و ربودن حقوق و مزایای اقشار پایینی جامعه و یا به عبارت دیگر باز کردن درهای قلعه به روی دشمن است. بهانه معمولا این است که این همه دشمنی و شک و ظن برای چیست؟ (واژه لیبرال از این جا به یدک کشیده شده است).
جالب این جاست که الن گرینسپن که رییس خزانه داری آمریکا برای مدت مدیدی بود و با سیاست های حذف قوانین اقتصادی که دست و پای سرمایه داران آمریکایی را می بست عامل اصلی رکود اقتصادی آمریکا و به تبغ آن جهان شناخته می شود در مصاحبه ای گفته است \"ما فکر کردیم با دادن امتیاز بیشتر به صاحبان سرمایه آن ها هم به ایجاد مشغله در جامعه تشویق می شوند ولی متاسفانه چنین نشد\". (290543)
 
کامران
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۱۲:۰۲:۳۷
به نظر من سیستم اقتصاد سوسیالیستی بهترین سیستم اقتصادی محسوب میشه (290557)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۱۴:۵۶:۲۵
لیبرالیسم و سوسیالیسم در حقیقت دو روی سکه فرهنگ اومانیستی(انسان محوری) می باشد
باید تلاش کنیم تا سیستم اقتصادی بر مبنای خدا محوری طراحی کنیم
نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی (290612)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۲۲:۲۵:۳۸
لیبرالیسم و سوسیالیسم در حقیقت دو روی سکه فرهنگ اومانیستی(انسان محوری) می باشد
باید تلاش کنیم تا سیستم اقتصادی بر مبنای خدا محوری طراحی کنیم
نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی
ما براي هر چيزي كه نبايد به دعا و نيايش متوسل شويم.اقتصاد يك سري قوانين دارد و مثلا اگر ما در اسلام بگرديم هيچ جا قوانين بورس را نمي يابيم.اصلا اقتصاد اسلامي نداريم.مگر بانكهاي ما بهره نمي گيرند؟تازه از غربيها هم بيشتر مي گيرند.
نمي شود بشينيم دعا كنيم تا تورم كم شود و مثلا در كشورهاي استكباري زياد شود.بايد به قوانين اقتصادي با استفاده از انديشمندان اقتصادي ولو سكولار عمل كنيم تا كشور پيشرفت اقتصادي كند.
ايا چين و ژاپن و امريكا اسلاميند؟نه !تنها به قوانين اقتصادي عمل مي كنند و رنگ و بوي سياسي به ان نمي دهند (290754)
 
علی
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۹:۵۳:۲۶
برادر عزیز اولین استباه شما این است که فکر می کنید دین فقط نماز و دعا است. به عبارت دیگر شما اصلا دین را نمی شناسید
دین برنامه کامل زندگی انسان است که از طرف خالق او ارائه شده است که اقتصاد را نیز شامل می شود
اگر شما نمی توانید قوانین اقتصادی را از متن دین استخراج کنید دلیل بر این نیست که اقتصاد در دین تعریف نشده است.
مشکل سیستم بانکی ما این است که نمی تواند از سود چشم پوشی کند و از طرفی طبق قوانین اسلامی به هرنحوی هم نمی تواند وام بدهد و سود بگیرد و در نتیجه سیستم اقتصادی فلج می شود
در اقتصاد اسلامی گرفتن سود در موارد خاصی مثل فروش اقساطی مجاز است و ازطرفی قرض الحسنه ده برابر بهتر از صدقه است
در نظام غربی بانک یک بنگاه اقتصادی است ولی در نظام اسلامی یک نهاد خدماتی
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید (290861)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۱۳:۴۳:۵۹
برادر عزیز اولین استباه شما این است که فکر می کنید دین فقط نماز و دعا است. به عبارت دیگر شما اصلا دین را نمی شناسید
دین برنامه کامل زندگی انسان است که از طرف خالق او ارائه شده است که اقتصاد را نیز شامل می شود
اگر شما نمی توانید قوانین اقتصادی را از متن دین استخراج کنید دلیل بر این نیست که اقتصاد در دین تعریف نشده است.
مشکل سیستم بانکی ما این است که نمی تواند از سود چشم پوشی کند و از طرفی طبق قوانین اسلامی به هرنحوی هم نمی تواند وام بدهد و سود بگیرد و در نتیجه سیستم اقتصادی فلج می شود
در اقتصاد اسلامی گرفتن سود در موارد خاصی مثل فروش اقساطی مجاز است و ازطرفی قرض الحسنه ده برابر بهتر از صدقه است
در نظام غربی بانک یک بنگاه اقتصادی است ولی در نظام اسلامی یک نهاد خدماتی
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
اقتصاد يك علم است.ايا دين براي شيمي و فيزيك و رياضيات هم قوانين دارد و من و امثال من نمي توانيم استخراج كنيم؟ما بايد به قوانين اقتصادي عمل كنيم تا پيشرفت كنيم.اين همه با ادعاي اقتصاد اسلامي و مشاوره بسياري دين شناسن عمل مي كنيم باز كار خراب است.بهتر است بپذيريم كه هر علمي قوانيني دارد و هر عملي بر خلاف ان قوانين علمي نتيجه نمي دهد. (290957)
 
علی
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۱۵:۴۷:۴۹
برادر عزیز قرار نیست که دین برای ما خط به خط فرمول فیزیک و شیمی بنویسد که اگر اینطور بود چرا خداوند به ما عقل داده است؟
دین فقط چارچوب هایی ارائه می دهد که علم و عقل انسان از مسیر خدا محوری منحرف نشود
به عنوان مثال در اقتصاد علمی به عنوان تحقیق در عملیات داریم که وظیفه آن حداقل کردن هزینه و حد اکثر کردن سود است. یک اقتصاد انسان محور با استفاده از این علم به دریا ریختن صدها تن گندم را برای حفظ و بالا بردن قیمت آن توجیه می کند در حالی که هزاران انسان از گرسنگی می میرند ولی یک نظام اسلامی دور انداختن یک سیب نیم خورده را نیز نهی می کند(نقل از امام صادق) (290997)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۱۳:۵۰:۰۴
باید عرض کنم در تایید نویسنده مقاله و بر خلاف نظر شما نئولیبرالیسم یک ایدئولوژی سیاسی-اقتصادی است. هدف دولت نئولیبرال تقویت مالکیت خصوصی، حمایت از بازار آزاد و مقررات زدایی از عملیات بانکی است. نمونه بارز آن پروژه ای است که مارگارت تاچر در بریتانیا اجرا کرد. البته بعدها این نسخه توسط بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه و اروپای شرقی نیز تحمیل شد که نتایج فاجعه باری داشت.
اقتصاد بازار آزاد نمی تواند برای همیشه در حال رشد باشد. کمترین و ساده ترین دلیل آن این است که منابع کره زمین برای پشتیبانی از این رشد «محدود» است. رشد نامحدود نیاز به منابع نامحدود دارد و کره زمین نامحدود نیست.
نئو ليبرال ابتدا به ازادي هاي فردي مي پردازد و در ذيل ازادي فردي به حق مالكيت فردي مي پردازد و از اين مالكيت فردي اقتصاد بازار ازاد نتيجه مي شود.پس مقدمتا نئو ليبرال تئوري اقتصادي نيست.تازه مالكيت فردي قسم كوچكي از نتايج ان است.در مورد اروپاي شرقي همه به عينه تفاوت و پيشرفت اقتصادي و تكنولوژيك انها را نسبت به زمان كمونيست شاهدند.اصلا مي توانيد گزارشهايي كه منابع خبري متعدد حتي از همين ايران نسبت به اين موضوع اذعان دارند را بخوانيد.
منابع كره زمين محدودند اما شما رشد جمعيت و عقب ماندگي خيل عظيمي از اين مردم را در نظر نمي گيريد.پس بازار مصرف و پيشرفت اقتصادي بسيار باز است.حد اقل براي 100 سال ديگر تازه اگر رشد جمعيت را در نظر نگيريم.در ضمن انسان با پيشرفت تكنولوژي نياز هاي جديدي دارد كه باز نياز به توليد دارد. (290960)
 
حمید
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۹:۰۴:۳۲
لیبرالیسم و سوسیالیسم در حقیقت دو روی سکه فرهنگ اومانیستی(انسان محوری) می باشد
باید تلاش کنیم تا سیستم اقتصادی بر مبنای خدا محوری طراحی کنیم
نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی

به نظر من این جملات مثل اینه که بگیم، پزشکی مدرن و ورزشهای علمی روشهای غربی و انسان محور هستن و ما برای حفظ سلامتمون باید بر مبنای دعا و نیایش عمل کنیم (290842)
 
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۱۵:۲۷:۰۶
براي من جالب بود كه نويسنده محترم هنوز معناي درست ليبرال و اقتصاد را نمي داند.من به عنوان دانشجوي فلسفه گفتم اين مطلب را گوشزد كنم كه منظور از بيان نئو ليبرال در ابتدا برداشت ديدگاهي اقتصادي به همراه ندارد.
در ضمن اقتصادي كه شما از ان انتقاد مي كنيد بعد از ٢ سال مجددا سير صعودي به خود گرفته و حتي بحران اخير نتوانست مثل دهه 0 و 40 ميلادي يه روند متداوم و حل ناشدني داشته باشد.اين نشان از پيشرفت اين نظريه دارد كه مشكلات خود را حل كرده و تكرار نمي كند.
و اما ما بايد درس بگيريم كه در سال اينده با رشد اقتصادي صفر و يا منفي مواجه نشويم.مايي كه با خوشحالي از بحران اقتصادي سخن مي گفتيم و اين نشان از بي خردي ما و عدم شناخت از دهكده جهاني دارد. (290623)
 
میم
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۷:۲۳:۰۷
باید عرض کنم در تایید نویسنده مقاله و بر خلاف نظر شما نئولیبرالیسم یک ایدئولوژی سیاسی-اقتصادی است. هدف دولت نئولیبرال تقویت مالکیت خصوصی، حمایت از بازار آزاد و مقررات زدایی از عملیات بانکی است. نمونه بارز آن پروژه ای است که مارگارت تاچر در بریتانیا اجرا کرد. البته بعدها این نسخه توسط بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه و اروپای شرقی نیز تحمیل شد که نتایج فاجعه باری داشت.
اقتصاد بازار آزاد نمی تواند برای همیشه در حال رشد باشد. کمترین و ساده ترین دلیل آن این است که منابع کره زمین برای پشتیبانی از این رشد «محدود» است. رشد نامحدود نیاز به منابع نامحدود دارد و کره زمین نامحدود نیست. (290821)
 
سعيد پور مراد
۱۳۸۸-۱۲-۰۱ ۱۵:۲۹:۴۷
با سلام ،
1- آرم شركت بزرگ LG به شكل يك لبخند است يعني ما شادي را به شما ارزاني مي كنيم .
2- مديران موفق ما غالبا در بخش خدمات خصوصا عمراني نمود يافته اند از كرباسچي تا قاليباف .
3- نگاه ما به توسعه نگاه به زندگي نيست ، بيشترين بودجه ها را در بخشهاي فني و عمراني مصرف اما از كاركردهاي مطلوب توسعه به دور مي باشد ، دانشكده هاي بزرگ و با هزينه هاي فراواني احداث مي شود ولي به بهبود روابط انساني و افزايش شادي و نشاط كمك چنداني نمي كند.
4- با نگاهي به بودجه فيلم آواتار با 240 ميليارد تومان و پرخرجترين فيلم ايران با 1 ميلياردتومان به ميزان هزينه هاي فرهنگي پي مي بريم ، با مقايسه آمار كشورهاي شاد جهان و مقايسه آنها با ميزان توسعه صنعتي آنها رابطه معناداري بدست مي آيد .
5- ميزان ناهنجاريهاي اجتماعي ، افسردگيهاي رواني ، طلاق ، اعتياد در كشور به ميزان قابل توجهي افزايش يافته ولي جهت و روند توسعه با محوريت اجتماع و شاد زيستن شكل نگرفته است .
5- نقدهاي فراواني بر فرهنگ غرب نگاشته شده ، اما با نگاهي دروني به خود ما حتي قانون را سر يك چهار راه نمي توانيم پياده كنيم ، يك جشن بدون اينكه خيابانها را كثيف كنيم نمي توانيم برگزار كنيم .
6- فصل برپايي بسياري از كارناوال هاي بزرگ دنيا رسيده است ، از برزيل تا اسپانيا ، از مالزي تا ايتاليا ، چهارشنبه سوري ايراني نيز نزديك است فصل ترس و التهاب فراوان وقت حضور گسترده پليس .
7- بخش توريسم و جهانگردي يكي از صنايعي است كه هم درآمدزايي زيادي دارد هم مشاغل با كلاسي ايجاد مي كند ، هم به تبادل فرهنگي كمك مي كند و در نهايت بسيار به شادي اجتماعي كمك مي كند اما چه كسي است كه بتواند سكان فرهنگي كشور را جهت يابي كند؟
8- سريال هاي كمدي و فيلم هاي شاد بسيار در حل بحران هاي اجتماعي و كاهش التهابات موثرند ، 9 ماه از فصل انتخابات مي گذرد آيا صدا و سيما يك سريال شاد با چهره هاي جذاب پخش كرده است ؟
9- بنظر حقير توسعه در ايران امروز توسعه اي خشك است كه در بعضي از ابعاد نمود يافته است زماني مردم احساس توسعه مي كنند كه آثار آن را در زندگي عادي خود و ميزان خوشبختي خود بيابند وگرنه با سنگ روي سنگ گذاشتن و موشك هوا كردن فقط بدست نمي آيد. (290620)
 
mihan
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۱:۱۷:۱۹
در اين دهكده جهاني, جهت و روند توسعه با محوريت قوانين اقتصادي با استفاده از انديشمندان اقتصاد بدونه رنگ و بوي سياسي پيشرفت اقتصادي بدست مي آيد. (290803)
 
حسام
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۳:۳۵:۴۱
اقتصاد های اصیل غربی که در اروپای غربی و استرالیا و امریکای شمالی جریان دارد به لحاظ ریشه دار بودن فرهنگ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، به راحتی از بحران ها سر بر می آورند و دوباره جان می گیرند. بحران اقتصادی در نظام سرمایه داری امری عادی است. اقتصاد سرمایه داری همیشه در حال شکوفایی و رکود است. هرچند این امر نکته اصلی منفی در این نظام اقتصادی است ولی در عین حال جزو قانون این نظام است. از آنجا که رکود دائمی نیست و در مجموع اقتصاد با رشد همراه می باشد، و از آنجا که نظام سیاسی بسیار با ثبات است و به راحتی می تواند اشتباهات را تصحیح کند، نظام اقتصادی غربی هیچگاه از بین نخواهد رفت مگر اینکه آلترنانیو بهتری جای آن بیاید که تا کنون به فکر کسی نرسیده است. نظام اقتصادی که اکنون عملا در ایران جاری است و به هیچ عنوان نمی توان نام آن را اقتصاد اسلامی گذاشت، طیعا آلترناتیو نظام سرمایه داری نمی تواند بشود. دلیل اصلی آن هم این است که ما اصولا چیزی به نام نظام اقتصادی نداریم. در ایران ما در اصل نفت و گاز می فروشیم و آن را می خوریم و هرچه ماند با آن زمین می خریم و ساختمان سازی می کنیم. بخش مسکن بزرگترین بخش اقتصادی در ایران است و هر کس پول و سرمایه ای دارد بلافاصله جذب این بخش می شود تا شاید سرمایه خود را بیشتر کند. در هیچ جای دنیا پزشک و وکیل و ... بساز و بفروش نمی شوند جز در ایران. پس ما چیزی بنام نظام اقتصادی نداریم که بخواهیم آن را صادر هم بکنیم. در خصوص اقتصاد اسلامی هم هنوز یک همت ملی و همه جانبه برای مطالعه ابعاد این نظام اقتصادی و انطباق آن با دنیای جدید بوجود نیامده. آنانی که راجع به اقتصاد اسلامی صحبت می کنند دو دسته اند. یک دسته اصولا آن را رد می کنند و با یک سری صحبت های کلیشه ای که ما در اسلام قوانینی برای مثلا بازار بورس و بانک و بیمه و اینها نداریم، بکلی همه را ناامید می کنند. یک عده هم برعکس می گویند اسلام بهترین اقتصاد را دارد و همین اصول فقهی مانند زکات و بیع و منع ربا و غیره برای تشکیل یک اقتصاد اسلامی کافی است. طبعا هیچیک از این دو نظر مشکلی را حل نمی کند. بعضی فکر می کنند زکات یک اصل عبادی است و به اقتصاد ربطی ندارد. لیکن زکات (که طبعا عبادی هم هست) چیزی نیست جز یک نظام مالیاتی و هیچ تفاوتی با نظام مالیاتی مدرن ندارد. یعنی مانند نظام های مالیاتی مدرن اموالی را مشمول مالیات فرض می کنند و از آن اموال مشمول مالیات درصدی به خزانه دولت پرداخت می شود. مشکل گروه دوم این است توسعه درآمد های مشمول مالیات بر مصادیق جدید که در زمان حکومت قانون زکات اصولا وجود نداشتند خوف دارند. به هر حال، در غرب قوانین بانک و بیمه از آسمان نیامده است. بیمه معروف لویدز که بزرگترین بیمه دنیا است حدود 400 سال پیش از یک قهوه خانه شروع شد. بانک ها هم بهمین ترتیب از صرافی های شخصی آغاز شدو حالا چنین ابعادی یافته اند. در قرون اول ودوم اسلام که فتوحات اسلامی زیاد شد، نظام مالیاتی و پولی پیشرفته ای کشور پهناور اسلامی را اداره می کرد. نظام جزیه و خراج و مقاسمه که با دقت در همه کشور اسلامی اجرا می شد و متخصصین بسیاری در این رشته هرروز آن نظام را بهتر می کردند، یا اصولا در قرآن و سنت نبوی سابقه ای نداشت و یا بسیار کلی و در یک یا دو جمله یادی از آنها شده بود. این نظام اقتصادی بدست علما و متخصصین مسلمان و با کمک ایرانیان و با تجربه ملل دیگر بوجود آمد. آنها هیچگاه چنین فکر نمی کردند که هرچه در متون اسلامی یا سنت نبوی وجود ندارد قابل اجرا نیست. بلکه برعکس چنین فکر می کردند که باید نظامی ایجاد کنند و تنها باید مواظب باشند نظام ایجاد شده با اصول مسلم اسلامی در تضاد نباشد. اکنون هم اگر قرار است در ایران نظامی بنام اقتصاد اسلامی حاکم باشد که البته مطابق قانون اساسی این امر بر حکومت فرض است، علما و صاحب نظران باید با اعتقاد به اینکه چنین چیزی ممکن است و با تکیه بر فرهنگ بومی ایرانی و اسلامی یک نظام جامع طراحی کنند. این نظام باید طوری طراحی شود که قابل اجرا هم باشد زیرا همانطور که ناامید شدن از طرح یک نظام بد است، ایده آلی فکر کردن و طرح نظامی که در عمل امکان اجرا ندارد از آنهم بدتر است زیرا عملا انسانهارا نا امید می کند. (290813)
 
fereydoon
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۰۸:۴۲:۵۱
بنظر میرسد تا مرحله ای از رفاه و پیشرفت میتوان از اقتصاد سوسیالیستی استفاده نمود و احتیاجی به نخبه گرائی و دنبال کارافرینها رفتن نباشد ولی در رفاه بیشتر سوسیالیسم کم میاورد و باید از انگیزه افراد برای پیشرفت استفاده نمود. جالب است که این مورد نخبه گرائی برای پیشرفت سالها پیش که رهبران شوروی سابق متوجه به بن یست رسیدن سیستمشان شدند و دنبال نخبه گرائی رفتند که منجر به قدرت رسیدن گورباچف شد ونهایت باعث فروپاشی سوسیالیسم شد. تاکنون که بشر توانسته از هر مشکلی تجربه بیاندوزد و انرا حل کند و یقینآ در وضع فعلی هم موضوع حل خواهد شد و مانند گربه مرتضی علی چهار دست وپا به زمین امده و صدمه ای نخواهد دید ولی بعید است پاسخ بحران فعلی سیستمهای توتالیتر و سوسیالیستی باشد نهایت همین لیبرالیسم است باجزئی چکش کاری .البته باید دید چین چگونه خودرا از سیستم توتالیتر فعلی ازاد میکند و ایا میتواند با سوسیالیسم به پیشرفت ادامه دهد؟ (290835)
 
كارشناس
۱۳۸۸-۱۲-۰۲ ۱۰:۱۹:۴۳
در بعد اقتصادي، بر اساس برداشتي كه از اقتصاد نئوليبرال وجود دارد، اين اقتصاد مدعي نيست و نمي تواند عدالت را براي اقشار ضعيف تر فراهم اورد و در بعد فرهنگي نيز الزامات آن فرهنگ جوامع را به سوي سكولاريسم و بي ديني نسبي و ضعف اخلاقيات سوق مي دهد.

اما در جوامع سنتي و مذهبي همچون ايران، نفوذ اقتصاد و فرهنگ ليبرالي، چالش هايي ژرف تر، بزرگتر و فراگيرتر نسبت به جوامع ديگر را موجب خواهد شد. برخي از اين چالش ها به اختصار عبارتند از:

_ بروز شكاف عقيدتي و تعارضات فرهنگي در بين بخش سنتي، مذهبي و بخش ليبرال مسلك و به اصطلاح مدرن تر جامعه.

_ شكل گيري خرده فرهنگ هاي مختلف و بعضا التقاتي كه در بعضي موارد داراي تعارضات و تقابلات فراوان بوده و ناهمگوني و ناهماهنگي هاي زيادي را درون جامعه بوجود مي آورد.

_ شكل گيري طبقات اجتماعي و اقتصادي مختلف با فواصل و شكاف هاي عقيدتي و مالي زياد كه موجب بروز تزاحم و تعارضات مختلف مي گردد.

_ پيدايش چالش ها و اختلافات و شكاف هاي سياسي بعضا عميق و لاينحل درون جامعه.

پس از مدتي، اين تعارضات، اختلافات و شكاف ها به حدي عميق مي گردد كه زمينه بروز درگيري دروني بين اقشار مختلف جامعه و تضعيف شدن اتحاد ملي در اينگونه جوامع را فراهم مي نمايد. (290872)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.