کد مطلب: 127395
شکارچی شنبه و سعادت آباد
سید احمد موسوی
پردازش بیش از حد نسبت به جنایتکار بودن صهیونیسم، منجر به امتناع بیننده از باور روایت میشد. بیش از نیمی از فیلم را صحنههای خشونت صهیونیستها تشکیل داده بود که یک مضمون مشابه داشت.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۵ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۲
هفتۀ گذشته باتفاق همسرم «شکارچیشنبه» پرویز شیخ طادی را دیدیم و این هفته «سعادت آباد» مازیار میری را. این هفته، برای اولین بار بود که “سهشنبه” به سینما میرفتم، تازه فهمیدم سینما چقدر علاقمند دارد! پارکینگها، سالنهای انتظار پر بود از متقاضی و صفهای عجیب و غریبی که به درازا کشیده بود و دست آخر با اینکه سینما پردیس ملت را بعلت عدم وجود جای پارک ترک کردیم و به اریکه ایرانیان رفتیم و با اینکه هنوز یک ساعت زودتر در سینما حاضر بودیم، به فیلمی که نشان کرده بودیم یعنی “یهحبّهقند” نرسیدیم، بلیطها تمام شده بود و برای آنشب نوبت پخش دیگری هم نبود. برای اینکه دست از پا درازتر برنگردیم “سعادتآباد” را برگزیدیم.حتی سعادت آباد هم منجر به سانس فوقالعاده شده بود.
و اما «شکارچی شنبه»، تا جائی که ذائقۀ شخصی من و اندک اطلاعات سینمائیام میرساند، از لحاظ کارگردانی و پردازش صدا و تصویر به نسبت فیلمهای ایرانی فیلم خوشساختی بود که صحنههائی از آن کاملا حضار را تحت تاثیر قرار میداد و یا در جای خود میخکوب میکرد یا آنان را میهراساند. شکارچیشنبه روایت برجسته شدۀ همۀ دستورات تلمود و انحرافات یهود است. چیزی که کارگردان در مصاحبههای خود بدان گفته است «طالبانیسم یهود». داستان این فیلم داستان یک خاخام افراطی صهیونیست است که با سربازان اسرائیلی به خانههای فلسطینیان حملهمیکند و به همراه سکنهاش کشته و به آتش میکشد، وی در خانه یک زن مسیحی نگاهداشته است که وی را به شدت مورد آزار قرار میدهد، این خاخام یک پسرک کوچک نیز دارد که نور چشمی اوست و علیرغم اینکه تلاش میکند این پسرک را به راه افراط بکشاند وی به نفع بردگان این خاخام حرکت مینماید و الخ.
هر چند نمایندۀ کلیمیان در مجلس به این فیلم اعتراض کرده بود که «فرق بین صهیونیسم و یهود» را نشان نداده است اما در یکی از سکانسهای فیلم عدهای یهودی معتدل مورد حملۀ پلیس صهیونیستی واقع میشوند زیرا در کنار دیوار براق مشغول دعا برای از بین رفتن افراط و جنایت هستند و به این خاخام افراطی کنایه میزنند و وی آمین میگوید.
سه اشکال در ذهنم از این فیلم هست.
- تحول بچه ملموس نبود، بچه ناگهان درست در حینی که داشت اعضای بردهگون خانه را فراری میداد، به شکل لحظهای متحول شد، این تحول نه چندان منطقی و به شکل پلکانی بود و این ابهام ایجاد میکرد و نیاز بیشتری به پردازش داشت.
- در یکی از سکانسها آن جائی که کتاب مقدس تولید میشد و عدهای مشغول جعل آن بعنوان کتاب باستانی بودند، روایت بسیار کودکانه و تعریفی و سمبلیک بود. چیزی که کمتر در سینماهای حرفهای میگنجد. این سکانس ضعیفی بود که در این داستان نسبتا قوی به چشم میزد.
پردازش بیش از حد نسبت به جنایتکار بودن صهیونیسم، منجر به امتناع بیننده از باور روایت میشد. فکر میکنم بیش از نیمی از فیلم را صحنههای خشونت صهیونیستها تشکیل داده بود که یک مضمون مشابه داشت. جنایتکاری آنان. با اینکه صهیونیستها، جنایتکار تر از روایت این فیلمند، یورش داستان به ذهن بیننده برای به باور رساندن یک مفهوم، بیننده را گیج و مبهوت میکند و حتی ممکن است بر وی اثر عکس داشته باشد. تمامی مبانی فیلم علمی و حقیقی است فیلم دقیقا با آنچه که در نصوص تلمود، کتاب تفسیر یهود آمده منطبق بود و آنچه که آریل شارون در صبرا و شتیلا صورت داد بعنوان مثال به مراتب خشونت بار تر از آن چیزی است که فیلم به نمایش میکشد. هزاران روستا به دست صهیونیستها با همین روشی که فیلم نشان میدهد تخریب شده، شاید کسی در جلوی روستاها مباحثه و سخنرانی نکرده باشد، اما بطن عمل دقیقا با منبع تلمودی و جملاتی که در فیلم میآید صورت پذیرفته است. اینها همه درست اما شوکی که نمایش مصرّانه و طولانی این صحنهها به روح و آرامش بیننده وارد میکند، وی را در تردید میاندازد. همسرم در اواسط فیلم چنین سوالی به ذهن داشت که “آیا اینها واقعی است؟” و من پاسخ دادم، بدتر از اینها واقعی است و مثال صبرا و شتیلا را آوردم. اما مساله این است که کمتر فردی در جامعۀ ما به تلمود یهود مراجعه کرده و نصوص ضد بشری آن را مطالعه کرده است. در این کتاب رسما به یهود دستور حمله به روستاها و به آتش کشیدن و ویران کردن آن صادر شده است.
دست آخر وقتی ما بعنوان آخرین نفرات از سالن خارج میشدیم، یکی از مسوولین جوان پخش فیلم از من پرسید، نظرتان چه بود؟ خوب هنوز کمی زود بود که یک موضع پخته نسبت به فیلم بگیرم و این دومین نفری بود که سوال مشکوکی میپرسید، در واقع خودم هم در شک افتادم. کمی دهانم را کمان کردم و گفتم “یک مقداری اغراق آمیز بود”، جملهام تمام نشده بود که پرید و گفت “خیلی اغراق داشت،من که دیدم اصلا حالم بد شد و تا چند دقیقه گیج بودم”. گفتم “بهرحال در سینما و هنر اغراق وجود دارد نمیشود محدود کرد” از آن حرفهائی که در هنر مرسوم است … :دی ، گفت “آقا میبرند آنجا نشان میدهند آنوقت برای ما فیلمهای ضد اسلامی میسازند”، گفتم “پنجاه ساله که صدها فیلم ضد اسلامی ساختن، این تازه عکس العمل ماست ” گفت “ما بهرحال در جانب حق هستیم و نیاز به اغراق نداریم” گفتم “بله البته ما نیاز به اغراق نداریم. بهرحال این فیلمها اگر اشتباه داشته باشد هم باید تمرین بشود و بازخورد بگیرد تا فیلمهای بعدی بهتر باشد و نمی تواند به اولین فیلم اینچنین خیلی خرده گرفت” که دیگر خوش و بش و خداحافظی کردیم و رفتیم…
بعد که از سالن سینما خارج شدیم، مروری کردم که واقعا کسی که تاریخ جنایتهای صهیونیستها را مطالعه کرده باشد هرگز با این فیلم شوکه نخواهد شد و واقعا این فیلم اغراقی نداشت. اما طرز پردازش جنایتهای صهیونیستها همانطور که گفتم بسیار هولناک بود و به صورت بیننده میخورد و این باعث شوکه شدن و شاید اثر معکوس میشد. مطمئنم که بینندۀ نخوانده، نیاز به دلیل بیشتری برای باور این فیلم داشت و بهتر است این پاسخ در آینده ثبت شود و این رشته ول نشود تا اثر معکوس نگذارد.
روی گوگل که گشتم، متوجه شدم این فیلم کاملا غریب هست، نه سایتی و نه نشانی به زبان انگلیسی و کاملا در بایکوت قرار دارد و این نشانۀ نسبتا خوبی برای این فیلم هست هر چند محدویتش را نشان میدهد. اگر سایتی داشت بهتر می توانست خودش را معرفی کند یا حداقل در آن سایت به پاسخ بپردازد.
و اما “سعادت آباد”، طبق روال فیلم قبلی سازندهاش “کتاب قانون”، فیلمی یک سویه نبود، و بیننده را در شک و تردید و سرگردانی قرار میداد تا درون خودش نتیجه بگیرد، خیلیها از داستان و پایان این فیلم چند ستارۀ جشنوارۀ فجر راضی نبودند و زودتر از اتمام فیلم صندلیهای سالن را ترک کردند و به نظر میرسید چیزی از فیلم سر در نیاوردند، اما فیلمنامه بسیار زیرکانه نوشته شده بود. این داستان سه زوج بود که علیرغم برخورداری از رفاه و زندگی بر اساس هنجارهای مدرنیته، با یکدیگر دوست و همکار بودند اما همهشان به نوعی به یکدیگر خیانت میکردند، این سه خانواده با اینکه در شرایط رفاهی خوبی به سر میبرند اما دائم با مشکلات شخصی و خانوادگی مواجه بودند. در این میان همسر یک استاد دانشگاه که اتفاقا دارای عادات سنتی نشان داده شد، با همکاری دوستانش، جنین خود را بدون اطلاع وی سقط کرده بود. در نهایت فیلم و جریان آن در آخر حق را به این استاد دانشگاه داد و یک به یک شخصیتها را به نوعی خائن به خانوادۀ وی نشان داد. فیلم در ابتدا استاد دانشگاه را فردی متعصّب نشان داد که به رفتار همسر خود بیش از حد حساس است اما در نتیجۀ عدم صداقت همسرش و نیز بی تفاوتی شخصیت دیگر داستان نسبت به همسرش، به این شک و تردیدها حق داد و تمام روابط و مناسبات سایرین را که به سبک پست مدرن امروزی نشان داده میشد، محکوم کرد. با این وصف به نظر میرسد که این فیلم بسیار هوشمندانهای بود که با استفاده از مدهای روز سینما ، حقایقی تلخ را که اتفاقا امروز در برخی اقشار بیداد میکند، فاش و رسوا کرده بود.
کلمات کلیدی : سعادت آباد شکارچی شنبه
از نظر سران کشور ما همه ی یهودی ها چنین اند و اگر کسی رفتاری غیر از رفتار دشمنانه با انها داشته باشد حتما ریگی به کفش دارد (519013) (moderator19)
شما اینگونه خیال می کنید اما اینگونه نیست (519702) (moderator19)
بنده هم چنین برداشتی ندارم. برای بسیاری از ماها حساب و کتاب یهود از صهیونیسم و اسرائیل جداست. (521676) (moderator19)
دستت درد نکند با این سر مقاله که گذاشتی (519083) (moderator19)
منتقد
۱۳۹۰-۰۸-۰۷ ۰۸:۳۷:۴۵
من نمیدونم چرا آقایان این همه اتفاقات واقعی را ول کردند رفتند چسبیدند به تلمود فیلمی که باید آخر ساخته میشد اول ساخته شد توی فیلمهای هالیوودی واسه اینکه هنر پیشه نقش منفی فیلم رو در پایان قصه به طرز وحشتناکی بکشند اول فیلم بیننده رو تا اون لحظه آخر قانع میکنند و بعد این کار رو انجام میدن به طوری که شمای بیننده رفتار وحشیانه قهرمان داستان با دشمنش رو در انتهای فیلم کاملا تصدیق میکنی ولی از اونجا که همه چی ما ایرانیها برعکسه واسه همین وقتی برای شما کمتر باور پذیر بوده و خیلی با روند فیلم همراه نشدی واسه تماشاچی غربی که اصلا باور پذیر نیست و این چیزیه که تهیه کنندگان ما اصلا براشون مهم نیست و فقط میخوان خوراک داخلی بدن همین (519639) (moderator19)
تلمود، غیر واقعی است ؟ اتفاقات فیلم بخشی از واقعیت است...و شما نمی توانید ذائقۀ دیگران را در هنر تعیین کنید. انتهای فیلم هرگز شخصیت منفی داستان را موجه جلوه نداد (519704) (moderator19)
دوباره منتقد
۱۳۹۰-۰۸-۱۰ ۰۸:۳۲:۰۴
شما یه بار دیگه نظر منو بخون بعد بگو لیلی زنه یا مرد بابا من کی گفتم اونا شخصیت منفی فیلم رو موجه جلوه میدن بلکه من گفتم کشتن اون رو به دست قهرمان فیلم برای بیننده ها قابل هضم میکنن بعدشم شما ظاهرا اعصاب نداری داداش پس من مثل همه عمرم میگم حق با شماست شما درست میگی همه این فیلم رو دوست دارن و الان هم جهانی شده آقا جان چشماتو باز کن ببینید چرا وقتی هالیوود یه فیلم در رابطه با جنگ جهانی میسازه با چه ظرافتی همه کرده ها و نکرده هاشو توی فیلم توجیه میکنه حداقل یکم یاد بگیرید فقط یکمممنونم (521351) (moderator19)
سلام.به نظربنده این فیلم (شکارچی شنبه) واقع گرایانه وبراساس تحقیق نگارش وتولیدشده است.به این فرمایش مقام معظم رهبری که همین امسال درکنفرانس حمایت ازفلسطین فرمودنددقت کنید"تاامروزهنوزیکصدم فاجعه انسانی ومدنی ای که بدست مدعیان تمدن واخلاق درآنروزگاراتفاق افتادبه تصویرکشیده نشده وبهره ای ازهنرهای رسانه ای وتصویری نیافته است....یک ملت درسکوت قتل عام آواره وبی خانمان شد" (519656) (moderator19)
كاش امثال شيخ طادي، حاتمي كيا، مير كريمي و مجيد مجيدي عزيز كمي غيورتر باشند و از خط قرمز هاي اسلام به خاطر ژست هاي روشنفكرنانه و مورد پسند سينماي هاليودي عبور نكنند. كاش سرنوشت امثال مخملباف را براي اين هنرمندان عزيز شاهد نباشيم. كاش آنها همواره متعهد به هنر ارزشي و الهي باشند كه به حقيقت رگه هاي ناب آن را ميتوان در آثارشان يافت كه خود گوياي صفا و روشني ضميرشان است لكن نبايد از شر شيطان خويشتن را مصون فرض كرد زيرا اين ديو همواره در صدد اغواي انسان است مخصوصا مومنان كه منافقان و كافران را نيازي به شر شيطان نيست ... (519672) (moderator19)