انفجار گاز درخیابان خلیجفارس باعث تخریب کامل سه واحد مسکونی شد. شدت این انفجار به حدی بود که به خانههای اطراف محل حادثه هم خسارتهای زیادی وارد شد. این انفجار مهیب ٥ کشته و ٨ مجروح برجای گذاشت. همه جانباختگان و مصدومان این حادثه توسط مأموران آتشنشانی از زیر آوار خارج و به بیمارستانهای فیاضبخش و شهید مطهری منتقل شدند. این درحالی است که به دلیل شدت جراحات، موج شدید انفجار و سوختگی ٥نفر از حادثهدیدگان در بیمارستان فیاضبخش جانشان را از دست دادند.
به گزارش شهروند، محله خلیجفارس، خیابان ولیعصر جنوبی، بنبست گلبرگ حوالی ساعت ٦ عصر سهشنبه به شدت لرزید. صدای مهیب انفجار آرامش محله را شکست. ساکنان کوچه گلبرگ و خیابانهای اطراف سراسیمه و نگران خودشان را به منبع صدا رساندند که با صحنه هولناکی مواجه شدند. خانه آقای حسنپور، آقای رودابه و همسایه پشتی آنها در وسط کوچه به کلی تخریب شده بود. بوی دود، خاک و گاز همه جا را پر کرده بود. کسی نمیدانست که دقیقا چه اتفاقی افتاده، همه نگران افرادی بودند که احتمال داشت زیرآوار مانده باشند، اما کاری هم از دست کسی برنمیآمد.
اهالی محل سعی داشتند به ساکنان خانه حسنپور کمک کنند اما حجم بالای آوار، امکان هرگونه اقدامی را از آنها گرفته بود تا درنهایت با حضور نیروهای آتشنشانی عملیات امدادونجات آغاز شد. عملیاتی که هرچند درخارجکردن محبوسشدگان زیر آوار موفق بود، اما وجیهه نجفپور ٤٩ساله، فاطمه مهدوی ٣٠ساله، منورفرجی ٤٠ساله، دنیا میرزایی نوزاد ٣٨روزه و محمد پارسا حسنپور ١٠ساله در اثر شدت جراحات وارده دراین حادثه هولناک جان باختند.
داغ سنگین خانواده حسنپور
همه کشتهشدگان و مصدومان حادثه انفجار خیابان خلیجفارس به جز یک نفر، از اهالی یک خانه بودند. خانه آقای حسنپور، کسی که خودش هم در اثر این حادثه مجروح شد. او همراه با ١١نفر دیگر توسط نیروهای آتشنشانی از زیرآوار خارج و به بیمارستان منتقل شد، اما صبج چهارشنبه دربیمارستان متوجه شد که ٥نفر از اقوامش دراین حادثه کشته شدند. خبری که حال این پیرمرد ٨٠ساله را به کلی دگرگون کرد.
محسن پسر آقای حسنپور درباره این حادثه به «شهروند» میگوید: «نمیدانم این بلا از کجا سر ما نازل شد. خیلی ناراحتکننده است. مادرم، زن برادرم، بچههای برادرم و دخترخالهام دراین حادثه کشته شدند. خواهر و پدرم هم مصدوم شدند. البته آنها چهارشنبه صبح از بیمارستان مرخص شدند. حال ما اصلا خوب نیست. زن برادر من سنی نداشت. ٣٠سالش بود، پسر برادرم هم کلاس سوم دبستان بود، یک طفل شیرخوار هم زیر آوار از بین رفت. غم از دستدادن مادر هم که سنگینترین غم دنیاست.»
او ادامه میدهد: «کل خانواده ما الان داغدار هستند، زن برادرم دختر آقای مهدوی بود، او عضو شورای محله است. خانواده آقای مهدوی هم الان داغدار شده، دختر و نوههایش دراین حادثه از بین رفتند. نمیدانم تقصیر کیست، اداره گاز یا بیاحتیاطی خودمان، اما الان، شب عید چند تا خانواده عزادار شدند. آخه محمد پارسا ١٠ساله یا دنیای شیرخوار چه گناهی داشت که باید با این عجله از این دنیا میرفت.»
روایت یکی از ساکنان از انفجار کوچه گلها
«من سرکوچه بودم که ناگهان صدای مهیبی من را به عقب پرتاب کرد. همه کوچه را دود گرفته بود، نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است، رضا پسر همسایه را دیدم که به سرعت به سمت خانه ما میدود، داد زدم رضا چی شده؟ او گفت: بیچاره شدیم خانه حسنپور، رودابه و خانه شما خراب شده است. من دیگر نفهمیدم که خودم را چگونه به خانه رساندم.» اینها را کیوان همسایه دیوار به دیوار آقای رودابه به «شهروند» میگوید.
کیوان از اینکه دراین حادثه به هیچ یک از اعضای خانوادهاش آسیبی نرسیده، خیلی خدا را شکر میکند، اما همین که چشمش به سقف ریخته خانهشان میافتد، با حسرت میگوید: «ببین شب عیدی چه گرفتاری برای ما درست کرد، سقف خانه ما کامل ریخته، وقتی این اتفاق افتاد، مادر و خواهرم درخانه بودند، من هم درحال برگشت به خانه بودم تا بازی پرسپولیس با الهلال را تماشا کنم. تا به کوچه رسیدم، خواهر و مادرم را دیدم که کنار عدهای از همسایهها ایستادهاند.
آنها وقتی سقف خانه ریخته بود، خیلی ترسیده بودند. راهروی ورودی خانه که مسدود شده بود، درخانه هم به دلیل شدت انفجار باز نمیشد. آنها داخل خانه محبوس شده بودند، تنها راه فرارشان استفاده از نردبان و خارجشدن از نورگیر بود که خوشبختانه خواهرم با هوشیاری، هم خودش و هم مادرم را از نورگیر خارج کرد.»
او در ادامه صحبتهایش میگوید: «من فرششور هستم، کلی فرش مردم درخانه است، اما الان اجازه نمیدهندکه وسایل را ازخانه خارج کنیم، باید از کلانتری نامه داشته باشیم. شب عیدی با این همه خرج و هزینه چه جوری خانه خراب شدیم.» کیوان درپاسخ به این پرسش که علت این انفجار چه بوده است، میگوید: «ما هم درست نمیدانیم، اما اهالی محل از آتشنشانها شنیدند که نشت گاز باعث این انفجار شده است.»
تازهداماد با صورت سوخته در بیمارستان مطهری
صحبتهای کیوان که به اینجا رسید، مردی تکیده و قدبلند با صورتی گرفته و پریشان گفت: «چندبار به اداره گاز گفتیم که توی این کوچه بوی گاز میآید، هربار با خودرو آمدند و علمک را نگاه کردند و گفتند که هیچ مشکلی ندارد. حالا بیایند و جواب برادر من را بدهند که روی تخت بیمارستان افتاده است.» سعید برادر وحید رودابه صاحب یکی از سه خانهای که در اثر این انفجار مهیب به کلی تخریب شده است، میباشد.
او میگوید: «بیچاره برادرم. آمده بود خانه تا استراحت کند. او شبکار است، درشرکت میهن کار میکند. درخانه خوابیده بود که این اتفاق افتاد. صورت و دست و پایش دچار سوختگی شده، الان هم دربیمارستان مطهری است. دربخش مراقبتهای ویژه بستری است. هرچقدر هم التماس کردیم به ما گفتند که نمیشود پیش بیمارتان بمانید. خداراشکر که زنش درخانه نبود، وگرنه معلوم نبود چه بلایی سر او میآمد. بیچارهها تازه یکسال است که با هم ازدواج کردهاند.»
سعید درباره نشتی گاز و اتفاقات سهشنبهشب بنبست گلبرگ هم توضیح داد: «اینجا خانه برادرم است، کوچه پشتی هم خانه پدرم. من هروقت خانه برادرم میآمدم یا توی این کوچه قدم میزدم، بوی گاز میآمد، اهالی این کوچه چندبار هم با اداره گاز تماس گرفتند، اما فایدهای نداشت. پدرم و آقای مهدوی، آقای حسنپور و همه ساکنان کوچه گلبرگ که خانههایشان آسیب دیده، از اداره گاز شکایت کردهاند، من خودم از زبان آتشنشانها شنیدم که میگفت، این نشتی مربوط به علمک است.»
حسن رعدی همسایه روبهروی آقای حسنپور هم که خانهاش دراثر این انفجار آسیب زیادی دیده است، به «شهروند» میگوید: «موج انفجار درحیاط ما را از جا کند. کل وسایل خانه از بین رفته است. خودروی پسرم له شده، چند تا از دوستانم در شادآباد هستند، صدای این انفجار تا آنجا هم شنیده شده. من فکر کردم زلزله آمده خدا به زن و بچهام رحم کرد، وگرنه ما هم مثل آقای حسنپور و مهدوی الان عزادار بودیم.»
رعدی درباره علت این حادثه توضیح میدهد: «تا جایی که من از آقای مهدوی شنیدم، گاز درخانه آقای حسنپور جمع شده بود که ناگهان با زنگ آیفون منفجر میشود. اینکه گاز از داخل خانه نشتی داشته یا از بیرون و قبل از رگلاتور بوده، ما اطلاع دقیقی نداریم، اما این کوچه همیشه بوی گاز میداد.» او ادامه میدهد: «ولی اینها مهم نیست، بیچاره آقای حسنپور شب عیدی هم خانهخراب شد و هم ٥نفر از اقوامش دراین حادثه کشته شدند. همه کشتهشدگان موقع انفجار درخانه آقای حسنپور بودند تا جایی که ما اطلاع داریم هر ٥نفر هم زن و هم بچه بودند.»