توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 79948
نصرالله اسناد دخالت صهيونيست‌ها در ترور حريري را افشا کرد - 2
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۱۳
اولا، اسرائیل توانایی اجرای این عملیات و حملات مشابهی را که در لبنان به ویژه پس از سال 2004 تاکنون روی داده است دارد. تاریخ اسرائیل پر از عملیاتی است که در آن رهبران فلسطینی و رهبران لبنانی را در لبنان و در خارج هدف قرار داده است.

در لبنان نیازی نیست به فهرست طویل اسامی کسانی که اسرائیل آنها را کشته است اشاره کنیم. شاید لبنان بعد از فلسطین اشغالی یکی از بهترین میدانهایی است که اسرائیل قادر به اجرای توطئه ترور در آن است زیرا اسرائیل با لبنان مرز زمینی مشترک دارد و لبنان سواحلی طولانی دارد و ما وقتی به سراغ جاسوسها می رویم متوجه می شویم که اسرائیلی ها چگونه از طریق سواحل لبنان یا مرزهای زمینی وارد خاک لبنان می شوند و چند هفته در آن می مانند.

بنابراین اسرائیل قدرت و فرصت اجرای عملیات ترور در لبنان را دارد.

امروزه نیز مشخص می شود که اسرائیل شمار زیادی مزدور با تخصصهای گوناگون دارد.

این مسئله از آنچه تاکنون افشا شده است مشخص می شود و آنچه هنوز افشا نشده بسیار بیشتر از اینها است.

ثانیا؛ اسرائیل منافع و انگیزه برای ترور حریری داشت.

هرچند آنچه می گویم تحلیلی سیاسی است ولی مبتنی بر امور قطعی است.

همه می دانند که خصومت اسرائیل با مقاومت لبنان بسیار شدید است.

اسرائیل با همه جنبشهای مقاومت به ویژه با حزب الله خصومت دارد.

اسرائیل مشتاق است که از هر فرصتی اعم از امنیتی یا نظامی یا داخلی برای از بین بردن مقاومت یا خلع سلاح آن استفاده کند.

همچنین بدیهی است که اسرائیل با سوریه خصومت دارد زیرا این کشور مانع سازش فراگیر طبق شروط مورد نظر اسرائیل است که در آن حقوق عربها ضایع می شود.

دلیل دیگر خصومت اسرائیل با سوریه این است که سوریه بر حقوق خود پافشاری و از مقاومت در فلسطین حمایت و به مقاومت در لبنان کمک می کند.

قطعا مشکل اسرائیل با سوریه زمانی که نیروهای سوری در لبنان مستقر بودند این نبود که سوریه لبنان را اداره می کند یا بر این کشور اعمال قیومیت می کند یا دولت لبنان را تعیین می کند.

مشکل اسرائیل با سوریه این است که سوریه از جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین حمایت می کرد.

رئیس جمهور سوریه بشار اسد شخصا در سال 1994 (سید حسن نصرالله در ذکر سال دچار اشتباه شد زیرا در ان سال حافظ اسد هنوز زنده بود) یعنی چند هفته قبل از صدور قطعنامه 1595 به من گفت یک رهبر عربی در دیدار با او گفته است که آمریکایی ها و جامعه بین المللی با ادامه حضور نیروهای سوری در لبنان مخالفتی ندارند و مشکلی ندارند که نیروهای سوری دامنه حضور خود را گسترش دهند و در جنوب لبنان هم مستقر شوند و به مرزهای بین المللی برسند ولی به دو شرط: نخست آن که حزب الله را خلع سلاح کنید، و دوم این که اردوگاههای فلسطینی در لبنان را خلع سلاح کنید.

بشار اسد در پاسخ گفته بود مقاومت در لبنان بخشی از امنیت ملی راهبردی است که هیچ کس نمی توان درباره آن سازش کند و اسرائیل در سال 1982 لبنان را اشغال کرد و نتوانست وارد اردوگاههای فلسطینی شود و ساکنانش را خلع سلاح کند.

در واقع پاسخ رئیس جمهور سوریه به معنای "نه" به این رهبر عربی بود. بنابراین چند هفته قبل از صدور قطعنامه 1595 با سوریه درباره باقی ماندن نیروهایش در لبنان چانه زنی شده بود و لازم بود حادثه بزرگی در لبنان روی دهد که بتوان از آن برای دستیابی به هدف اخراج سوریه از لبنان و محاصره مقاومت و ضربه زدن به آن و منزوی کردن آن قبل از خلع سلاح آن استفاده کرد.

زلزله بزرگ در 14 فوریه 2005 روی داد. ترور رفیق حریری در این چارچوب صورت گرفت و از این خون برای بیرون راندن سوریه از لبنان استفاده شد و اکنون از آن برای محاصره کردن مقاومت و حمله به آن استفاده می شود. انگیزه و منفعت اسرائیل در ترور حریری همین بود.

دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش گفت: نکته سوم به شیوه عمل اسرائیل مربوط می شود. بررسی اقدامات عملی اسرائیل به ما کمک خواهد کرد شواهدی را که انشاء الله به شما عرضه خواهم کرد درک کنیم.

اسرائیل هر وقت می خواهد عملیاتی امنیتی یا نظامی با ماهیت امنیتی را انجام دهد به مجموعه ای از عوامل تکیه می کند.

یکی از این عوامل، جاسوسی هوایی است. اسرائیل انواع مختلف وسایل جاسوسی را در اختیار دارد که یکی از مهمترین آنها هواپیمای جاسوسی است.

نکته دیگر، سیطره فنی و تکنولوژیکی اسرائیل است که شامل دستگاههای استراق سمع و نظارت و دوربینهای نصب شده در اماکن مختلف و استفاده گسترده از تلفن های همراه می شود.

مسئله دیگر، جمع آوری اطلاعات در داخل از طریق جاسوسان و مزدوران یا از طریق کماندوهای اسرائیلی است که بر زمین فرود می آینده و به بررسی اوضاع می پردازند.

این جاسوسان اطلاعاتی جزئی و دقیق را تهیه می کنند که امکان دستیابی به آن از طریق جاسوسی با هواپیما وجود ندارد.

نکته دیگر حمایت تدارکاتی است که شامل وارد کردن یا تامین سلاحها و مواد منفجره و وسایل انتقال به محل عملیات و اجرای عملیات است.

رابعا، توجه به شواهد و حوادث، اطلاعات خوبی به ما می دهد.

آیا اسرائیل واقعا از سال 2004 تا امروز فعالیت اطلاعاتی و امنیتی و عملیاتی داشته است یا خیر؟ برخی می گویند اسرائیل در صحنه لبنان فعالیت عملیاتی ندارد و در هیچ عملیات ترور در لبنان متهم نیست بنابراین هرگونه تروری در لبنان روی می دهد باید انگشت اتهام به سوی سوریه یا متحدان سوریه یا آنچه نظام امنیتی مشترک سوری-لبنانی نامیده می شود دراز شود. پاسخ به این سئوال به ما کمک می کند عملیات ترور و ارتباط بین آن و حوادث سالهای گذشته را درک کنیم.

ما بررسی مسئله را از مزدوران اسرائیل آغاز می کنیم. این مزدوران عمدتا در سالهای 2009 و 2010 بازداشت شده اند. دستگاههای امنیتی از سال 2009 به صورت جدی تصمیم گرفتند مزدوران اسرائیل را بازداشت کنند.

این که علت چیست، موضوع دیگری است. از مزدوران شروع می کنیم و اعترافات آنها نزد دستگاههای امنیتی رسمی لبنان را در بازجویی های رسمی منعکس می کنیم.

این مزدوران و اعترافات آنها به دادستان کل لبنان تحویل شده است.

برخی از این اعترافات در رسانه ها منعکس شد ولی آن گونه که شایسته بود، به آن توجه نشد. نمونه هایی از اعترافات مزدوران را بیان می کنیم و بعد از اعترافات هر مزدور، من توضیح کوتاهی برای تکمیل مسئله ارائه می کنم. از مزدور اول شروع می کنیم.

در ادامه کنفرانس خبری سید حسن نصرالله، اسامی برخی مزدوران اسرائیل پخش شد که به ردیابی و مزدوری و بمب گذاری و شنود و نصب دوربینهای نظارتی و تعیین محل حضور افرادی که اسرائیل اقدام به ترور آنها کرد اعتراف کرده اند.

برخی از این افراد اعتراف کرده اند مواد منفجره و ملزومات آن را وارد لبنان کرده اند. در توضیحات مربوط به مزدوران که تصاویری از آنها پخش می شد چنین آمده است:

"فیلیپوس حنا صادر: مزدور اسرائیل، رفت و آمد رئیس جمهور و فرمانده ارتش لبنان را زیر نظر داشت. این جاسوس در سال 1964 متولد شد.

وی لبنانی و مزدور اسرائیل است. کار برای اسرائیل را از سال 2006 آغاز کرد و در سال 2010 به دست نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شد. این فرد اقدام به جمع آوری اطلاعات درباره مواضع نظامی لبنان می کرد که برخی از آنها متعلق به ارتش لبنان بود. فعالیت دیگر وی، جمع آوری اطلاعات درباره شخصیتها و رهبران سیاسی و نظامی لبنانی بود.

وی اطلاعاتی را درباره منزل میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان در عمشیت جمع آوری کرده بود که شامل مشخصات خارجی منزل، ورودی ها و جاده های منتهی به آن، مقدار فاصله آن از ساحل، زمان لازم برای رسیدن از خط ساحلی به این خانه با پای پیاده و با خودرو، و پارکینگهای خودرو که نزدیک این خانه بودند می شد.

وی همچنین اطلاعاتی درباره جان قهوه چی فرمانده ارتش لبنان از جمله درباره قایق تفریحی خاص وی جمع آوری کرده بود".

دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه درباره ماموریت های این مزدور گفت: لازم است یادآوری کنم که جمع آوری اطلاعات میدانی، برنامه ای پیشرفته قبل از اجرای عملیات است. زیرا پرونده عملیات با این اطلاعات تکمیل و بعد از آن، عملیات اجرا می شود. اسرائیلی ها اگر به اطلاعاتی درباره منزل رئیس جمهور لبنان و اطراف آن نیاز داشتند، جاسوسی با هواپیما برایشان کافی بود. ولی وقتی این مزدور به درخواست افسران اطلاعاتی خود اقدام به جمع آوری اطلاعات جزئی و دقیق درباره منزل و ورودی ها و اطراف آن می کند، مسئله خطرناک می شود.

اسرائیلی ها همیشه به این نکته توجه دارند که محل عملیات آنها نزدیک به نوار ساحلی باشد.

به همین علت از این مزدور خواسته شده بود به نوار ساحلی برود و پیاده به سوی منزل میشل سلیمان ریس جمهور حرکت کند تا ببیند به چقدر زمان نیاز است.

این جاسوس سپس با خودرو همین مسیر را می پیماید. آیا این گونه جاسوسی، صرفا اقدامی برای جمع آوری اطلاعات است؟ یا این که نشان میدهد اسرائیل سرگرم آماده سازی زمینه برای اجرای عملیات ترور در این منطقه است.

همچنین این جاسوس اعتراف کرد که اطلاعاتی جزئی درباره قایق تفریحی فرمانده ارتش به دست آورده است که در بندر قرار دارد. چرا دربار این قایق اطلاعات جمع می شود؟ زیرا می توان بمبی را در آن گذاشت و فرمانده ارتش را هدف قرار داد.

نصرالله در ادامه افزود: اگر فرض کنیم دستگاه امنیتی لبنان یک شهروند لبنانی را دستگیر کند و مشخص شود که دستگاه اطلاعاتی سوریه یا حزب الله چنین ماموریتی به وی داده اند، کشور در چه وضعی قرار می گرفت؟ ولی وقتی اتهام متوجه اسرائیل است، مسئله ظرف بیست و چهار ساعت حل و فصل شود. در رسانه ها اعلام شد که این پرونده ظرف یک روز حل و فصل شد در حالی که هدف جاسوسی، شخص رئیس جمهور لبنان و فرمانده ارتش لبنان بودند نه شخصیتهای عادی موجود در کشور. به دیگر مزدوران و اعترافات آنها توجه کنید. چرا کمیته بین المللی تحقیق نیامد با این جاسوس و سایر جاسوسهایی که به مسائل مشابهی اعتراف کردند بنشیند تا به ارتباط احتمالی این مزدور با افسر مسئول خود و دیگر مزدورانی که در عملیات دیگری دست داشتند پی ببرد. از سوی دیگر می بینیم که یک شاهد دروغین در لبنان پیدا شد و بر اساس اظهارات وی چهار افسر بلندپایه لبنانی به مدت چهار سال در زندان ماندند و افسران بلندپایه سوری به وین احضار و بازجویی شدند و حتی در دمشق از این افراد بازجویی شد اما اطلاعاتی با این اهمیت و دهها اعتراف مشابه دیگر مورد توجه جامعه بین المللی و دولت لبنان و هیچ کس قرار نگرفت تا از افسران اسرائیلی که این مزدوران را هدایت می کنند بازجویی شود تا مشخص شود آنها در لبنان چه می کنند و قصد دارند چه کسانی را مانند شخصیتهای قبلی، بکشند. من این مسئله را فقط برای جلب توجه به این نکات گفتم و اکنون به مشخصات و اعترافات مزدور دیگری می پردازیم.

در ادامه این کنفرانس خبری، سعید طانیوس العلم به عنوان یکی دیگر از جاسوسان اسرائیل معرفی شد.

درباره این جاسوس گفته شد: "سعید طانیوس العلم مسئول نظارت بر رفت و آمدهای سمیر جعجع و سعد الحریری بود. وی متولد سال 1958 و لبنانی است. او جاسوسی برای اسرائیل را از سال 1990 شروع کرد و در سال 2009 به دست نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شد.

وظیفه وی جمع آوری اطلاعات درباره شخصیتهای سیاسی رسمی و حزبی لبنانی بود. طبق اعترافاتش، وی به درخواست دشمن صهیونیستی مامور شده بود زمان حضور سعد حریری را در منزل سمیر جعجع مشخص کند.

وی همچنین رفت و آمدهای سمیر جعجع را زیر نظر داشت.

او همچنین رفت و آمد برخی سیاستمداران را به قهوه خانه های منطقه جبیل رصد می کرد".

سید حسن نصرالله در توضیحات خود درباره این جاسوس اسرائیل گفت: افسر اسرائیلی مسئول این جاسوس از او نخواسته بود اطلاعاتی میدانی و جزئی درباره مسئولان حزب الله جمع آوری کند بلکه از وی اطلاعاتی درباره سمیر جعجع خواسته بود. همچنین از این جاسوس خواسته شده بود زمان ملاقاتهای سعد حریری را با سمیر جعجع گزارش کند. چرا اسرائیل رفت و آمدهای سمیر جعجع و سعد حریری را زیر نظر گرفته بود؟ این سئوال در واقع پاسخی است به این سئوال که چرا (بعد از ترور حریری) شماری از رهبران گروه چهارده مارس ترور شدند؟ زیرا باید عده ای از رهبران این گروه کشته می شدند تا بهتر بتوان سوریه و متحدانش و مقاوت لبنان را متهم کرد. اسرائیل در شرایط به دنبال جمع آوری اطلاعات درباره رفت و آمد سیاستمداران لبنانی به قهوه خانه های جبیل بود که همه می دانند افرادی مانند محمد فنیش یا محمد رعد یا شیخ نعیم قاسم (هر سه از رهبران حزب الله) به این قهوه خانه ها رفت و آمد ندارند. اکثر سیاستمدارانی که به این مناطق رفت و آمد دارند از رهبران گروه چهاردهم مارس هستند.

در ادامه کنفرانس مطبوعاتی سید حسن نصرالله دبیرکل جنبش حزب الله لبنان، مشخصات و اعترافات یکی دیگر از مزدوران رژیم صهیونیستی که دستگیر شده است پخش شد.

درباره این فرد که محمود رافع نام دارد آمده است: "محمود رافع متولد سال 1949 و لبنانی است که مزدوری برای اسرائیل را از سال 1993 آغاز کرده است. وی در سال 2006 به دست نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شد. وی اعتراف کرده است که در چهار عملیات ترور علیه علی دیب، جهاد جبریل، علی صالح و برادران مجذوب شرکت داشته است. وی همچنین اعتراف کرده است که در کار گذاشتن چند بمب بین سالهای 1999 و 2005 دست داشته است از جمله بمب گذاری در منطقه الناعمه در سال 1999 و بمب گذاری در منطقه الزهرانی در سال 2004. این مزدور به پناه دادن و کمک کردن به چند گروه اسرائیلی در داخل خاک لبنان اعتراف کرده است".

سید حسن نصرالله درباره این جاسوس نیز گفت: محمود رافع به هدف قرار دادن شماری از فرماندهان مقاومت اعتراف کرده است. جهت اطلاع می گویم که دادگاه نظامی برای این مزدور حکم اعدام صادر کرد. در خصوص اعترافات این شخص به دو نکته اشاره می کنم. نکته نخست به بمب گذاری در منطقه الزهرانی مربوط می شود. بررسیها نشان داد که هدف بمب گذاری در منطقه الزهرانی در سال 2005، نبیه بری رئیس پارلمان لبنان بود که البته دستگاه اطلاعاتی ارتش لبنان اقدام به کشف و خنثی کردن این بمب کرد. محمود رافع می گوید نمی دانسته که هدف این بمب گذاری چه کسی است و من حرف او را باور می کنم زیرا او صرفا یک ابزار برای اجرای توطئه بوده است. وظیفه او جابجایی بمب و یا کمک به کار گذاشتن آن بوده است و احتمالا بعد از انفجار بمب متوجه می شده که چه کسی هدف این بمب گذاری بوده است. بمبی که در منطقه الزهرانی کار گذاشت شد بسیار دقیق و خطرناک بود که گزارش و تصاویر مربوط به آن موجود است. این بمب، طبق اعتراف محمود رافع و با توجه به ویژگیهای آن صد درصد ساخت اسرائیل بوده است.

این مسئله نشان می دهد اسرائیل که از نظر ما قاتل نخست وزیر سنی یعنی رفیق حریری در اوایل سال 2005 است قصد داشت با ترور رئیس شیعه پارلمان لبنان در همان سال بین شیعیان و سنی ها در لبنان فتنه انگیزی کند ولی خدا یکبار دیگر لبنان را حفظ کرد. ممکن است در آینده درباره این بمب بیشتر از این حرف بزنیم. نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که این بمب گذاری در سال 2005 صورت گرفت و کار اسرائیل بود. نکته دیگر، اعتراف محمود رافع به پذیرایی و پناه دادن و کمک کردن به شماری از گروههای اسرائیلی در داخل خاک لبنان است. او به این افراد پناه می داد بدون آن که بداند کجا می روند و چه می کنند. این افراد پس از مدتی از طریق نوار ساحلی یا نوار مرزی زمینی، لبنان را ترک می کردند. آیا کمیته بین المللی تحقیق از محمود رافع درباره اسرائیلی هایی که به ورود آنها به لبنان کمک می کرد سئوال کرده است؟ به ویژه در همان سالی که ترورهای زیادی در لبنان صورت گرفت. آیا می توان افسران اسرائیلی هدایت کننده محمود رافع و گروههایی که وارد لبنان شدند را به کمیته بین المللی تحقیق درباره ترور حریری احضار کرد؟

در ادامه این کنفرانس خبری، یکی دیگر از مزدوران اسرائیل به نام ناصر نادر این گونه معرفی شد: "ناصر نادر متولد سال 1965 و لبنانی است که مزدوری برای اسرائیلی ها را از سال 1997آغاز کرد و در سال 2009 به دست نیروهای امنیتی لبنان بازداشت شد. وی به همکاری با گروه ترور کننده شهید غالب عوالی در حومه جنوبی بیروت در سال 2004 اعتراف کرده است. این مزدور در منطقه جل الدیب اقامت داشت".

سید حسن نصرالله درباره این جاسوس گفت: ناصر نادر، جاسوسی بود که در اجرای عملیات مشارکت داشت. من نمی دانم شاید بازجویی جدی از وی، اطلاعات بیشتری در اختیار قرار می داد به ویژه آن که او یک مسلمان شیعه از جنوب لبنان است و به درخواست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در منطقه جل الدیب سکونت داشت ولی مشخص نیست با چه هدفی در این منطقه به سر می برد. نکته ای که باید یادآوری کنم این است که در همان روزی که شیهد غالب عوالی ترور شد بیانیه ای به نام سازمان "جند الشام" منتشر شد که مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته بود. این از کم عقلی اسرائیلی ها است که می خواستند حزب الله را متقاعد کنند که سازمانی سنی به نام جندالشام اقدام به قتل یکی از نیروهای شیعه مقاومت کرده است.

در ادامه، مزدور بعدی "فیصل مقلد" این گونه معرفی شد: "فیصل مقلد متولد سال 1977 و لبنانی است که مزدوری برای اسرائیلی ها را از سال 2003 شروع کرد و در سال 2006 به دست نیروهای امنیتی لبنان بازداشت شد. وی اعتراف کرده است که عوامل اجرایی اسرائیلی را از سواحل لبنان به داخل لبنان یا بالعکس منتقل می کرده است. این افراد معمولا چند هفته در لبنان می ماندند. وی همچنین به حمل و نقل چندانهای بزرگ سیاه رنگ و تجهیزات تدارکاتی و اسلحه اعتراف کرده است".

دبیرکل حزب الله لبنان درباره این مزدور اسرائیل گفت: آنچه اندکی پیش درباره جاسوس قبلی گفتم، درباره این جاسوس هم صدق می کند. این فرد در سال 2006 گروههای اسرائیلی را در داخل لبنان بین ساحل و مناطق داخلی لبنان جابجا کرده است که چند هفته در خاک لبنان باقی مانده اند. سئوال این است که این گروهها در لبنان چه می کردند؟ آیا اطلاعات جمع آوری می کردند؟ مگر اسرائیلی ها در زمینه جمع آوری اطلاعات کمبود نیرو داشتند که مجبور شوند افرادی را از موساد یا ارتش اسرائیل به داخل خاک لبنان بفرستند تا چند هفته در آنجا بمانند؟ این مزدور و سایر همقطارانش اعتراف کرده اند که چمدانهای سیاه رنگ را که داخل آن مواد منفجره یا سلاح یا اشیاء مشابه بوده است تحویل می گرفتند و آن ها را در نقاط معینی در منطقه جبل لبنان قرار می دادند. دفعه بعد که چمدانهای جدید را می آوردند، از چمدانهای قبلی خبری نبود.

در ادامه، مزدور بعدی "ادیب العلم" این چنین معرفی شد: "ادیب العلم متولد سال 1942 و لبنانی است که مزدوری برای اسرائیل را در سال 1994 آغاز کرد و در سال 2009 نیز به دست نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شد. وی در اعترافاتش به تصویربرداری و بررسی جاده ها و مناطق ساحلی و کوهستانی لبنان اعتراف کرده است. وی همچنین با همسرش به نام حیات الصلومی که او هم جاسوس بود اقدام به جمع آوری اطلاعات در ماجرای ترور برادران المجذوب کرد. وی مقداری تجهیزات و ابزارهای جاسوسی را وارد لبنان کرده و اطلاعاتی درباره خطوط تلفن همراه به دشمن صهیونیستی داده است".

دبیرکل حزب الله لبنان درباره این جاسوس گفت: آنچه درباره جاسوسهای قبلی گفتم درباره این جاسوس هم صدق می کند. این جاسوسان نزد دستگاههای اطلاعاتی رسمی لبنان چنین اعترافاتی را بیان کرده اند نه نزد دولت تحت قیومیت سوریه یا دستگاه امنیتی مشترک سوریه و لبنان. این افراد در زمان حاکمیت دولت کنونی چنین اعترافاتی کرده اند.

آنچه گفته شد، بخش کوچکی از اعترافات این مزدوران است. من می خواهم که یکی از دستگاهها در لبنان اقدام به جمع آوری همه اعترافات این مزدوران کند تا نقشه ای از آنها در بخشهای مختلف و مناطق و تخصصهای آنان ترسیم شود و بررسی عمیقی درباره فعالیتهای جاسوسهای اسرائیل به ویژه در سالهای اخیر هم از جنبه اطلاعاتی و هم از جنبه عملیاتی صورت گیرد. کسانی که خواستار پی بردن به حقیقت در خصوص ترور رفیق حریری و سایر ترورهای صورت گرفته در لبنان هستند باید تحقیقات را از این افراد شروع کنند نه از شاهدان دروغین.

پنجم، پرونده بخش مخابرات: من فقط چند کلمه در این خصوص صحبت می کنم. بازداشت جاسوسهای مهم در بخش مخابرات و اعترافات آنها نشان می دهد که دشمن اسرائیلی سیطره فنی گسترده ای بر بخش مخابرات لبنان دارد و نیازی ندارد که این جاسوسها را در ارتباط با جزئیات به کار بگیرد زیرا خدمات فنی که این مزدوران ارائه کردند کافی است که دشمن اسرائیلی به اهداف مورد نظرش برسد.

 در این زمینه متخصصان بعدا صحبت خواهند کرد. نتیجه قطعی این است که اسرائیلیها سیطره فنی بر صحنه لبنان به ویژه از طریق بخش مخابرات و شبکه تلفن همراه داشتند و توانسته اند هر شخص و هر هدفی را شنود کنند و محل دقیق حضور او را مشخص کنند و رفت و آمدهایش را به صورت دقیق زیر نظر بگیرند تا اگر بخواهند بتوانند او را ترور کنند. این مسئله بعد از بازداشت های اخیر که نشان داد دشمن در بخش مخابرات نفوذ کرده است، شکل قطعی به خود گرفت.

 

سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: نکته ششم به بخش بسیار حساس می رسیم که موضوع شناسایی هوایی است و اساس همه اقدامات اسرائیل در لبنان بوده است. اسرائیل در این عرصه دارای توانمندی بالایی است. دارای تنوع هواپیماهایی جاسوسی است. هواپیماهایی که قادر به جاسوسی و اقدام است.

دبیرکل حزب الله لبنان افزود: اسرائیل از مهمترین سازندگان هواپیماهای جاسوسی است و چنین هواپیماهایی را به ترکیه، روسیه ، هند و دیگر کشورها در جهان می فروشد، چرا که در این بخش فناوری پیشرفته و بسیار بالایی دارد. این هواپیماها در لبنان از اماکن مورد نظر مانند، منازل، جاده ها، خودروها و مسیرهای موجود تصویر برداری می کنند و شناسایی های هوایی با برخی از اطلاعات جزئی دیگر تکمیل می شود.

سید حسن نصرالله گفت: پس از عملیات روستای الانصاریه بر این باوریم که اسرائیل در این باره اقدامات و تدابیر را در پیش گرفت. پیش از سال هزار و نهصد و نود و هفت، مقاومت اسلامی در جنوب با تلاش های فنی توانست، به تصاویر گرفته شده از سوی هواپیمای جاسوسی «ام ام ک» دست پیدا کند . این هواپیماها در حال تصویر برداری از مناطق مشخصی در جنوب لبنان بود و تصاویر خود را مستقیم به اتاق عملیات دشمن ارسال می کرد. برادران ما توانستند به شبکه ارسال این تصاویر وارد شوند و در نتیجه توانستند تصاویری را که به طور مستقیم به اتاق عملیات دشمن ارسال می شد را به طور مستقیم و در همان لحظه به اتاق عملیات مقاومت نیز ارسال کنند. این دستاورد فنی برای جوانان مقاومت بود، جوانانی که تحصیل کرده های مدارس و موسسات لبنانی هستند. ابتدا مشکلاتی در این باره وجود داشت، چرا که بازخوانی تصاویر و فیلم ها نیازمند تخصص است، که ما به طور کافی آن را در اختیار نداشتیم. همچنین بازخوانی تصاویر نیازمند شناخت مستقیم از مناطق یا تصاویر ماهواره ای بود تا تصاویر و عکس های گرفته شده با تصاویر ماهواره ای مقایسه و مطابق داده شود تا در نتیجه موقعیت تصویر مشخص شود که به کدام منطقه یا روستا یا شهر مربوط می شود. هیچ انسانی نمی تواند حتی اگر چنین تصاویری را در اختیار داشته باشد، به طور مستقیم موقعیت یابی کند، بلکه نیازمند تخصص و امکانات است که به طور کافی در اختیار ما نبود. مساله دیگر اینکه توانمندیهای فنی ما در حدی نبود که تصاویری را که هواپیماهای جاسوسی اسرائیل همزمان دریافت و ارسال می کردند، دریافت کند. همانطوری که آگاهید، چند هواپیمای جاسوسی همزمان به پرواز بر فراز جنوب لبنان، ضاحیه، بیروت، شمال و منطقه بقاع اقدام می کردند و توانمندی این را نداشتیم تا همه تصاویر را دریافت کنیم بلکه موفق به گرفتن برخی از این تصاویر می شدیم.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.