اخیرا هشدارهای تکان دهنده ای از منابع معتبر دریافت کردهایم که هر وجدان حساس به منافع ملی نمیتواند از کنارش به سادگی بگذرد.
رهبری در صبح چهارشنبه ۳۰ر۲ر۹۴، در دانشگاه امام حسین(ع) فرمودند که خبرهایی دارند که برنامههایی برای کشاندن جنگهای نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران در جریان است، و هشیاری همة پاسداران انقلاب پاسداران حریم امنیت ملی را متذکر شدند. متعاقب آن، عصر یکشنبه ۳ر۳ر۹۴، سردار قاسم سلیمانی در گردهمایی بزرگ جانبازان و رزمندگان استان کرمان گفت که اگر کسی ملت را از خطر داعش آگاه نکند و برای دفع این بلا تلاش نکند، در مصیبت آینده شریک است و این عین منافع ملی است. او از بلای سهمگین داعش یاد کرد، از صدها نفر را خواباندن، و سربریدن آسانتر از گوسفند، و فریاد الله اکبر سردادن. و گفت که: منافع ملی یعنی محفوظ نگه داشتن یک ملت از این طاعون، منافع ملی یعنی حفظ ملت، منافع ملی یعنی مصونیت بخشی به ملت، و این اندیشه که که چگونه این دفاع از ملت تحقق مییابد… کسانی، بجای تعریف جامع و کامل و منصفانه از چارچوب منافع ملی، سوار بر امواج سیاسی، عنوان منافع ملی را به مناقشه و حربهای برای رقابت سیاسی تبدیل میکنند.
و نیز، در خبرها خواندیم که امیر احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش ما در همان روز، ۳ر۳ر۹۴، در جلسه علنی مجلس گفت که ما امروز با چهره تازهای از تهدیدات روبرو هستیم که از نظر نوع، شکل و اندازه با گذشته فرق دارد، نیروهای تکفیری و تروریستی در نزدیکی مرزهای ما هستند و در گذشته داعش برای ورود به ایران زاغه مهمات پیشبینی کرده بود تا در زمان ورودشان با ترور، انفجار، آشوب بر پا کنند. داعش دارد در مرزهای شرقی ما خودش را آماده میکند. او یادآور شد که در چنین دورنمایی مولفة مهم نبرد نیروهای زمینی است و از مجلس تقاضا کرد که به تخصیص امکانات به نیروی زمینی بیشتر توجه کند تا بتوانیم سامانههای دفاعی مان را تقویت کنیم.
*****
این خبرها و هشدارهای خطیر، به فهم من، تعیین کننده اولویت اول کشور است در حدی که هر اولویت دیگری در پیش آن رنگ میبازد؛ از آن دسته مخاطراتی است که صرف احتمال متکی به قرائن عینی و عقلانی کافی است تا هر اولویت کلانِ دیگری در امر حکومت را به عقب براند و رتبۀ اول را در توجه و حساسیت و خرد ورزی و اهتمام ملی به خود اختصاص دهد و خامی های جناحی و نفسانی را در خود ذوب کند و به بلوغ دعوت نماید.
نشانهها می گویند که منطقة ما آبستن حوادث تلخ و سختی است، و امنیت و تمامیت ارضی ایران در تیر رس. خدا را این هشدارها را جدی بگیریم. جملة مشهور علی(ع) را همه شنیدهایم که «دو نعمت است که بدان خودآگاه نیستیم: سلامت و امنیت». در سطح ملی این دو نعمت مجهول تر است. از نعمتِ اقتدار و مرکزیت رهبری برخورداریم که امکانِ تجهیز همه جانبۀ ملی برای گذر و گذار از این گردنة مخوف را میسر می سازد. بررسی اوضاع و احوال بی ثبات و نتایجِ تشتتِ امنیت سوز در منطقه، باید بر خودآگاهی ما به نعمتِ امکان اتحاد ملی حولِ رهبری بیفزاید. با این نشانهها، شعار سال ۱۳۹۴، همدلی و همزبانی دولت و ملت، موضوعیت استراتژیک دارد. جملۀ ایشان در شنبه ۲ر۳ر۹۴ نیز اهمیتِ راهبردی دارد: «حنجرهای که در جهت اختلاف مسلمین حرف بزند بلندگوی دشمن است».
*****
ظهور این همدلی و همزبانی، در یک سه گانۀ اصلی باید معنای عینی و عملی پیدا کند: از یک سو، تیم متعهد مذاکره کنندة ما تحت اشراف کلی رهبری، در گیر نبردی جدی و دشوار در عرصة دیپلماسی است، از سوی دیگر، رزمندگان و مدافعان امنیت و تمامیت ارضی کشور در کار تجهیز و آمادگی برای حفظ امنیت مرزهایمان و عمق استراتژیک امنیتی ما هستند و در جبههای دیگر، مدیران کشور به حفظ ثبات داخلی و گردش امور و تامین نیازهای مردم و اقتصاد کشور و تمهید پشتوانههای لازم میاندیشند و میکوشند. منظور از معنای راهبردی «همدلی و هم زبانی دولت و ملت» یعنی برنامه ای که کمک کند این سه شاخه بر یک تنه در اهتزاز باشند، و بطور متوازن و ارگانیک از یک ریشه تغذیه کنند، و ذائقۀ آنها به این احساس مشترک برسد و بچشد که هر یک بازوی حمایت و استقامت و پیروزی دیگری است.
*****
در مقالهای که در مهرماه ۱۳۹۲ در قدر دانی از زحمات ارجمند تیم دیپلماسیمان در مذاکرات هسته ای نوشتم (که در روزنامه اطلاعات ۱۹ر۷ر۱۳۹۲، و نیز در سایت الف در ۲۲ر۷ر۱۳۹۲ منتشر شد)، آورده بودم که حرکت دیپلماسی ما همچون متنی است که ساختار اصلی آن با مجوز و حمایت رهبری شکل گرفته اما همواره مستحق ویرایش است. چون از مولفۀ این مذاکرات در ظهور عملی همدلی و همربانی یاد کردم، در تمهیدِ یک نگاه راهبردی و بازخوانیِ پشتوانۀ اعتقادی، مناسب میبینم بخشی از آن نوشته را اینجا یادآوری کنم:
«کار تیمی که در خط قرار دارد استفادة بهینه و عزت مندانه از همة امکانات و ابزارهای دیپلماتیک در لحظه در دستور کاری است که برای او تعیین شده است، و کار رهبری مراقبت جامع استراتژیک از افقی بلندتر و مشرف بر صحنه است که میباید به راهیانِ خط مقدم منتقل شود. این دیده بانی راهبردی یک نعمت و یک ضرورت لجستیک است و نشانة استحکام و گسترة دید نظام.
بگذارید در تبیینِ این مراقبت دوسویه، سخن را با نگاهی قرآنی، به قدر فهم خود، متبرک کنم که در یکجا، پس از آنکه دستورمان میدهد که آنچه در توان داریم در مقابل دشمنان آماده کنیم تا در موضع قدرت قرار بگیریم، سفارش میکند که «اگر سرِ صلح داشتند، تو هم از درِ صلح درآی و بر خدای شنوا و دانا توکل کن؛ و اگر بخواهند با تو نیرنگ ببازند، خدا تو را کفایت خواهد کرد، همو که تو را با یاری خود و با مومنان مدد فرمود»۱؛ یعنی که در عین آمادگی برای دفاع، اصل بر صلح است و توکل بر خدا در نگرانیهای محتمل. اما از سوی دیگر و جای دیگر، او را به ایستادگی و گریز از رُکون در مقابل ظالمان، فرمان میدهد تا مبادا به آتش گرایش به آنان در مقابل فشارهایشان بسوزیم و پشتوانة معنوی خود را ببازیم: «تو و هرکه با تو روی در خدا آورده باید بایستید که این فرمانی است که نباید از آن سر بپیچید که خدا به کارهایتان بیناست؛ و به سوی ستمکاران متمایل نشوید که آتش دامانتان را خواهد گرفت و جز خدا یاری نخواهید داشت و زان پس بی یار رها خواهید شد»۲٫ این فشارها بر پیامبر(ص) گاهی چنان بود که، اگر دست حمایت خدا بر شانة او قرار نمیگرفت، میرفت که حتی آن بزرگوار را هم به اندک کوتاه آمدنی بکشاند: «و نزدیک بود که به فریب آنها از وحی ما منحرف شوی تا چیز دیگری بر ما ببندی، و البته در آن صورت تو را به دوستی خواهند گرفت؛ و اگر نبود آن پای مردی که به تو دادیم، بی گمان بیم آن میرفت که اندک گرایشی به جانب ایشان پیدا کنی؛ در آن صورت، نتیجة آن را در زندگانی و مرگ دو چندان به تو میچشانیدیم و یاوری در برابر ما نمییافتی».۳
در بیان رهبری، حمایت از برآیند تحرک در دیپلماسی و خوشبینی و اعتماد به تیم دیپلماتیک ما، تناقضی با ابراز بدبینی و بی اعتمادی به بیگانه ندارد؛ که آن اعتماد و خوش بینی محصول شناختن توان و انگیزة فرزندان ایران است که برکشیدة انقلابند، و این نگرانی مسبوق به رصدی است که نشان داده است مدار گردش منظومة ارباب قدرت در سپهر سیاست جهانی چندان امن و پاکیزه نیست. پس در واقع این تذکر و تحذیر هم، در عمق خود در دراز مدت، مقوم همان اعتماد و حمایت است. این ویرایش مقوم متن است. این هردو از جنس پشتیبانی و حفاظت لجستیک است. این مراقبت دوسویه رهبری را میباید قدر شناخت. مگر نه آن است که یک کار ملی میباید متین و مستدام و مستظهر به همة توان ملی باشد؟» (پایان نقل قول از مقاله مهرماه ۹۲ نویسنده)
*****
«اما، «همدلی و هم زبانی دولت و ملت» اگر بخواهد فقط در حد شعار باقی نماند، محتاج تدوین یک «برنامۀ عمل» است. میدانم که این کار، یعنی برنامۀ عمل نوشتن برای یک هدف مقبول، در سنت ادارة امور در کشور ما پیشینه موفقی ندارد. اما بهرحال نمیتوان مایوس بود. باید از جایی شروع کرد. منظورم از برنامة عمل این است که اگر قبول داریم که هشدارهایی که در بالا بدان اشاره شد، خطیر است و نمیتوان نادیده و ناشنیده گرفت، پس بیائیم کارگروهی تشکیل دهیم و ترجمة عملی این همدلی و هم زبانی را در بخشهای مختلف روی کاغذ بیاوریم و به سطوح عالی مسئولان تسلیم کنیم. این روشی است که در سازمانهای بین المللی هم در دنیا عمل میشود. یعنی ابتدا یک عنوان کلی با توجیه و هدف معینی شان نزول پیدا میکند و مورد بحث قرار میگیرد. اگر اصل آن پذیرفته شد، مرحله بعدی تدوین و تصویب «برنامة عمل» است. گمان بنده این است که در چنین برنامه ای، نه تنها مشارکت نهادهای رسمی و رسانۀ ملی شرط است، بلکه نهادهای مدنی و بخصوص ارباب هنر را نیز میتوان و باید صمیمانه و صادقانه بدان دعوت کرد و ارج نهاد. و البته برای موفقیت، از دو شرط گریزی نیست: انتخاب رویکردی اقناعی و فراگیر و شفاف، و تفکیک شعار از برنامه، و نیالودن برنامه به شعار و مسابقه در شعار، و تفاخر به شعار دهان پرکن اما بی برنامه، و یا شعار برنامه گریز. و البته شعار اگر از شعور و تفکر و واقع بینی و برنامه پذیری برخیزد، عین هنر است.
*****
به عنوانِ پیش درآمدی تمثیلی و تصویری بر دعوت عملی به تدارکِ برنامۀ عمل برای همدلی و هم زبانی، داستان مولانا در دفتر اول مثنوی را به مدد می گیرم: استادی به مردی که چشم احول یعنی دوبین (چپ) دارد میگوید: برو آن شیشه را از آن طاقچه بردار و به نزد من بیاور. مرد میپرسد کدام یک را بیاورم؟
گفت استاد احولى را کاندرآ
رو برون آر از وثاق آن شیشه را
گفت احول ز ان دو شیشه من کدام
پیش تو آرم بکن شرح تمام
استاد گفت، دو شیشه نیست، یکی است، بردار و بیاور. اما مرد احول اصرار داشت که دو تاست، و میپرسید بالاخره کدام را بیاورم؟ استاد که دید حرفش فهم نمیشود و مرد سخت گرفتار دوبینی خود است گفت: پس یکی را بشکن و سپس آن دیگری را بیاور.
گفت استاد آن دو شیشه نیست رو
احولى بگذار و افزون بین مشو
گفت اى استاد مرا طعنه مزن
گفت استاد زان دو یک را در شکن
پس مرد سنگی برداشت و به یکی زد. وقتی آن یکی شکست، دیگری نیز ناپدید شد!
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را دیگر نبود
چون یکى بشکست هر دو شد ز چشم
مردم احول گردد از میلان و خشم
داستان این است که پیش داوریها، هواها و نفسانیات، میتواند نگاه آدمی به واقعیت را احول کند. میپندارد اگر این یکی به سنگ فرصت طلبی یا زیادت جوئی ما شکست، دیگری یگانه و بی رقیب برجای خواهد ماند. اما واقعیت آن است که اگر این را به سنگ غرضها و کژ بینیها و رقابتها شکستی، آن دیگری را نیز از میان میرود. این غرضهای دل، حجاب دیدههاست، هنر را میپوشاند.
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوى دیده شد
کاش فرصت بود تا کاربرد واژه «هنر» در ادبیات کلاسیک فارسی را مرور میکردیم.
*****
هرچند مسئولیت دیپلماتیکِ و بین المللی کنونی بنده، ماهیتِ علمی و فرهنگی و آموزشی دارد، اما، در حد خود، همواره نگاهی به قلمرو کلان تحرکات سیاسی منطقه مان نیز دارم، و فضای عمومی بین المللی را هم رصد میکنم که موید هشدارهای فوق الذکر است.
اگر یادمان باشد، رهبری در آستانۀ انتخابات اخیر ریاست جمهوری، فرمودند: «ممکن است بعضیها – حالا به هر دلیلی – نخواهند ازنظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند امّا از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پای صندوق». بگمان بنده، اینجا هم همان سخن مصداق دارد. جملۀ رهبری در آن هشدار نیز جامع، روشن و فراگیر انتخاب شده بود: «هشیاری همة پاسداران انقلاب و پاسداران حریم امنیت ملی».
تکرار می کنم، موضوع هشدارها و مخاطرات چنان خطیر است که صرف محتمل الوقوع بودنش کافی است که ضرورت آمادگی را قطعی و صد در صد بگیریم. یعنی اولویت اول. خدا کند این نگرانی ها درست نباشد اما شرط عقل و احساس مسئولیت کلان ملی این است که در عین اعتماد به نفس، در این منطقه بد حال و احوالِ پر ملال، خوش خیال نباشیم.
با توجه به این دغدغه هاست که از ارباب نظر و مکان و مکانت تقاضا میکنم پیشنهاد تدوین و تصویب «برنامة عمل» برای همدلی و همزبانی دولت و ملت را در دستور بررسی های جدی و نظام یافتۀ خود قرار دهند. جدی بل واجب. زیرا این از آن مواردی است که مقدمۀ واجب قطعا واجب است. موضوع امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران است. در این غربت با نگرانی و تمنا عرض میکنم:
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طرة یاری گیرند
احمد جلالی، ۴ خرداد ۱۳۹۴، پاریس
پی نوشتها:
۱ـ آیات ۶۱ و ۶۲ سورة انفال: وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ، إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ؛ وَإِن یُرِیدُوا أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّـهُ، هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ.
۲- آیات ۱۱۲ و ۱۱۳ سورة هود: فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا ة إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون.
۳- آیات ۷۳ تا ۷۵ سورة اسراء: إِن کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ، وَإِذًا لَّاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا؛ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا؛ إِذًا لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا.
*سفیر در یونسکو