یک تحلیلگر روس معتقد است آمریکا موفق شد با وادار کردن روسیه به گردش به شرق این کشور را در موقعیتی ورشکسته قرار دهد و اکنون تنها راه برون رفت از معضلات روسیه گردش به غرب است.
به گزارش خبرآنلاین نیکیتا ایسایف مدیر انستیتوی اقتصاد مبرم در مقاله ای نشریه مسکوفسکی با عنوان «روسيه با چه کسی دوستی میکند» می نویسد: من در سال 1978 در شوروی بدنیا آمدم. در آن دوران کیفیت اعمال نفوذ عقیدتی بر مردم خیلی بالا بود. وقتی من درک اوضاع پیرامون خود را احساس کردم دوران پرسترویکای گورباچف و در آغوش گرفتن ریگان، رهبر کشور خواهان نابودی همه مردم شوروی، فرا رسید.
در سالهای 90 این امور از میان برداشته شد و ما وارد عصر دوستی با همه جهانیان شدیم. برغم این ما زندگی در اقتصاد برنامهای و ضرردار شوروی را ادامه دادیم که عنوان آن "قیمت نفت سیبری" است. اصلاحاتی که در اوایل سالهای 1990 اعلام شد در واقع به معنی اصلاح اقتصاد نبود. طی این تحولات دارایی مردمی شوروی به چند پسربچه زبر و زرنگ سپرده شد.
ما از شوروی دارای اقتصاد ضررده ولی قدرت پیشرو در علوم و فضا و برابری در بخش صنایع دفاعی، به "قدرت منطقهای" تبدیل شدیم که دوستان قدیمی خود را یکی پس از دیگری از دست میداد. "قدرت" اقتصادی ما تا 1.7درصد تولید ناخالص ملی جهانی منقبض شد و آن هم فقط به حساب درآمدهای نفتی تأمین میشد.
کشور ما از هر طرف با رژیمهای آشکارا ضد روسيه محاصره شده است. حتی رئیسجمهور بلاروس با ما چون فروشنده بازار شرقی چانه زده و از ما با تهدید گردش به سوی غرب (شرق، جنوب یا شمال) اخاذی میکند.
کشورهای آسیای مرکزی بدون شرکت روسيه بین آمریکا و چین تقسیم شدهاند. ارمنستان آخرین متحد ما بود که طی سالهای گذشته و بطور اخص پس از جنگ آوریل در ناگورنو قرهباغ و گروگانگیری در ایروان از روسيه دورتر ميشود.
در این شرایط آمریکا ما را به گردش به سوی شرق و چین وادار کرد. دو و نیم سال گذشت ولی از این گردش هیچ چیزی نصیب ما نشد. با توجه به سرعت و کیفیت توسعه اقتصادی و تکنولوژیک چین ميشود گفت اراضی ما بزودی به موضوع معامله تبدیل و به نفع جمعیت چین یک و نیم میلیاردی غصب خواهد شد.
وقتی ما درک کردیم که گردش ما به شرق باعث نگرانی آمریکا نمیشود ناچار در جنگ هیبرید آمریکا در خاورمیانه شرکت و با سازمانهای تروریستی ساخته شده توسط آمریکا (همراه با متحدان سعودی آن) درگیر شدیم. عدم شرکت در جنگ به معنی از دست دادن راه حمل گاز، از دست دادن آخرین بقایای کشورهای شبه متحد در خاورمیانه و قفقاز و باز کردن راه تروریستها به قفقاز شمالی خود روسيه بود.
رویارویی مستقیم "ائتلاف ضد تروریستی" آمریکا با روسيه در این جنگ آغاز شد و کار هر لحظه میتوانست به جنگ سوم جهانی بکشد. ولی ناگهان ترامپ در آمریکا پیروز شد. از وزیدن باد تحولات در عرصه جهانی سخن میرود. چین رقیب شماره یک آمریکا نامیده شد. و چین برای جنگ هیبرید معاصر آماده ميشود.
سال آینده مخارج بودجه فدرال (که هزینههای نظامی هم از آن تأمین ميشود) 9% پایین خواهد رفت. در شرایط اقتصادی کنونی اینجا کاری نمیشود کرد. به همین دلیل اصلاحات اقتصادی نه تنها برای بهبود کیفیت زندگی مردم بلکه برای تبدیل نشدن به اراضی قابل کاربرد فقط در بخش استخراج منابع طبیعی ضرورت دارد.
اگر ما دوست چین باشیم روند از بین رفتن موقعیت ژئوپلتیک روسيه ادامه خواهد یافت. چین ما را دوست تلقی نمیکند. درصورت آغاز جنگ یا آناً از غرب شکست میخوریم یا کار به جنگ هستهای میکشد که این روزها خیلی از آن صحبت ميشود. اگر به ترامپ در مورد بازداشتن مشترک چین جواب رد بدهیم درگیری میتواند بزودی شروع شود.
اما درصورت گردش به غرب میتوانیم به بیرون کشیدن اقتصاد از بستر چاه کنونی به کمک آن امیدوار باشیم. آن وقت احیای روابط با کشورهای شوروی سابق هم میسر ميشود. در مقابل، ما به سنگر روابط بغرنج با چین فرستاده ميشویم. ولی همزمان برای تقویت اقتصادی و نظامی وقت خواهیم داشت.
انفعال کنونی دولت و نبود برنامه خروج از بحران به معنی غفلت جنایی خواهد بود.