توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 42723
ديپلماسي فرهنگي نوروز - 2
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ ساعت ۱۰:۲۸


نوروز در سال هاي اخير توجه بسياري از محققان در سراسر حوزه فرهنگ ايران را به خود معطوف كرده است. اين توجه از يك سو از نقشي كه نوروز در سياست ناسيوناليستي و استقلال يافتن كشورهاي تاجيكستان، آذربايجان و كشورهاي آسياي ميانه و تعارضات قومي در افغانستان دارد نشأت مي گيرد، و از سوي ديگر ناشي از جهاني شدن و اهميت يافتن آيين هاي قومي در فرايندهاي جهاني از جمله مهاجرت اقوام ايراني به غرب است. اما علي رغم گستردگي نسبي اين مطالعات، اغلب آنها يا از منظر ادبي است و به ستايش نوروز و بهار اختصاص دارد، يا از منظر تاريخي است و به ريشه هاي تاريخي و اسطوره اي آن مي پردازد. برخي نيز مطالب سرگرمي، تجاري و تبليغي هستند كه اغلب در مطبوعات و رسانه ها منتشر مي شوند. تاكنون كمتر براي تبيين نوروز در بافت و ساختار جهان مدرن نظريه اي ارائه شده است، زيرا گفتمان نوروز پژوهي اساساً مبتني بر نگرشي تاريخي- ادبي و فولكلوريك است، نه انسان شناختي. از اين رو حتي مطالعات انسان شناختي اين حوزه نيز يا به همان بررسي هاي تاريخي محدود مي شود يا آنكه به گزارش هاي فولكلورشناختي در زمينه گردآوري آداب و رسوم نوروزي در مناطق مختلف، يا در لا به لاي متون ادبي و تاريخي اختصاص دارند.



نوروز يكي از عناصر فرهنگ ايراني است كه در چند دهه اخير توانسته است بيش از هر زماني در تاريخ گذشته به خارج از مرزهاي سرزمين ايران بزرگ يا سرزمين هاي حوزه فرهنگ ايراني - يعني آسياي مركزي، هند و كشورهاي شبه قاره - گسترش يابد. اين فرايند را مي توان فرايند جهاني شدن مجدد نوروز ناميد زيرا پيش از اين نيز در دوره اي از تاريخ نوروز گستره جهاني داشته است. اگرچه نوروز از جهاتي، جشني منطقه اي و سرزميني شناخته مي شود و بيش از هر چيز با نام سرزمين ايران پيوند خورده است اما در واقعيت همواره گستره اي بيش از ايران داشته است. از اين منظر مي توان دو مرحله اساسي در تاريخ نوروز را از هم تفكيك كرد. نخست، دوره باستاني كه تقريباً در تمام جهان متداول بوده است. با رواج مسيحيت، ظهور اسلام و افول دين هاي ايراني ميترايسم و زرتشت، گستره نوروز محدود مي شود. دوم، دوره اخير كه همگام با فرايند هاي جهاني شدن و مهاجرت اقوام ايراني از ايران، افعانستان، تاجيكستان و آسياي مركزي به كشورهاي غربي و سراسر جهان، مجدداً آيين هاي نوروز نيز در سراسر جهان توسط اين مهاجران برپا مي شود (نعمت ا... فاضلي، نوروز و جهاني شدن).



گوناگوني ملل و اقوام برگزار كننده نوروز



نوروز در ميان تركان

اقوام ترك بعد از اقوام ايراني از جمله مسلمانان اند كه نوروز را برپا مي دارند و در گسترش و زنده نگه داشتن آن كوشا بوده و هستند. بطوري كه برخي از ملل و اقوام ترك تا بدانجا پيش رفته اند كه نوروز را از منشاء تركي مي دانند. اگرچه نام و معني نوروز ايراني و فارسي و خود گوياي منشاء ايراني است ولي به هر جهت بايد اين موضوع را پاس بداريم كه اين عنصر وحدت بخش مي تواند ما را بهم نزديك كند. نوروز جشن آغازين سال نو بوده كه از سوي ملت‌هاي مختلفي در دوران حاكميت اسلامي و ترك‌ها آن را برگزار مي‌كرده‌اند و شكلي غير مذهبي به خود گرفته است‌. به همين دليل گفتگوها در زمينه الهيات، در باره تاريخ نوروز كه با موضوع مهمي در ميان گروههاي مختلف زردشتي در دو قرن گذشته بوده است‌، توجه بسياري از مردم را به خود جلب نكرده است. اما موضوع آيين‌هاي نوروز بسيار جبرگرايانه دنبال مي‌شده است‌. ممكن است تصور كنيم كه پريدن از روي آتش كه نه تنهادر جشن نوروز بلكه در جشن‌هاي «خيدرالياس» (خذر الياس)كه در ماه مي‌ برگزار مي‌شوند، ديده مي‌شود به عنوان ياد بود از آن آيين‌ها باقي مانده باشد. به گفته بويجه، هفت عنصر روي سفره نوروز كه در ايران و آذربايجان و ازبكستان ديده مي‌شوند، مربوط به هفت امشاسپندان زردتشتي است. بنا به باورها، نوروز روزي است كه در آن خورشيد شروع به حركت مي‌كند.



باور به نوروز در ارتباط با آغاز سال نو و بيداري طبعيت‌، موجب شكل‌گيري برخي افسانه‌ها در ميان ترك‌ها شده است‌. حتي يكي از اين داستان‌ها كه در آذربايجان به ثبت رسيده، نوروز را با شخص اسطوره اي به نام «اوغوزخان‌» مرتبط مي‌داند. يكي از سرزمينهاي نوروز از گستره جهاني فرهنگ و ميراث نوروز بهاري‌، كشور دوست‌، برادر و همسايه جمهوري آذربايجان است‌. سرزميني كه موسيقي ايراني و دستگاههاي آن از چارگاه و سه گاه و همايون و بيات ترك و شور، در آن به جاودانگي رسيده است‌. شعر و ادبيات از نظامي‌، حكيم گنجه و خاقاني آن نابغه شيروان و از فردوسي طوسي و ملاي رومي و حافظ شيرين سخن گرفته تا همين اواخر، و مذهب شيعه و هزاران واژه پارسي و تعداد زيادي نامهاي جغرافيايي‌، برخي باورها، مثلها، چيستانها و آيينها و چهره و قيافه ظاهر تا پندارهاي مردمان سخت كوش و صميمي آن با ايرانيان پيوستگي عميق تاريخي و فرهنگي دارد. اكنون به مناسبت فرارسيدن نوروز باستاني 1385 و به ياد برقراري ارتباطات و نزديكهاي بيشتر دو ملت برادر در سالهاي آينده، بايد مورد ملاحظه قرار مي‌گيرد.

 نوروز با گذر از مرزها، به عيد ملي و بشري ملل و اقوام تبديل شده است‌، هر ملتي كوشش مي‌كند نوروز را عيد ملي خود بشمار آورده و بدين ترتيب در جهان شرق درباره نوروز ملاحظات گوناگون‌، آداب و آيين‌ها، مراسم‌، افسانه‌ها و روايتها پديد آمده است‌. حتي در جهان تُرك نيز، اقوام گوناگون به نوروز آرايه‌هاي هنري داده‌، آن را عيد ملي عمومي خود بشمار مي‌آورند. ولي بدون در نظر گرفتن همه اين موارد، نوروز در بين مللي كه آن را برگزار مي‌كنند، ويژگيهاي اصلي خود را حفظ و نگهداري كرده‌است‌. ملل شرق‌، نوروز را آغاز سال نو خود به شمار آورده‌، آن را چون رمز فراواني و بركت مي‌دانند (آزاد نبي‌يف‌، ايل آخير چرشنبه لر (چهارشنبه‌هاي آخر سال‌)، باكو 1992(به زبان آذري‌). تركمنها پس از دستيابي به استقلال و در راستاي احياي آداب و سنن ملي خود، نوروز را يكي از جشنهاي ملي اعلام كردند. مطبوعات تركمنستان با اشاره به آمادگي مردم اين كشور براي برپايي اين جشن ملي نوشتند كه در تركمنستان‌، جشن بهار برپا مي شود. در طول قرون متمادي تركمنها اين جشن را به عنوان «روز اعتدال بهاري‌» بر گزار مي كردند. رئيس جمهور فقيد تركمنستان‌، در مورد نوروز گفته است كه «نياكان ما براي نوروز اهميت زيادي قائل بوده اند زيرا در ايام نوروز سال دگرگون شده و طبيعت دوباره زنده مي شود، حقيقتاً نوروز عيد واقعي ملتهاست‌». تركمنستان در جريان اجلاس دوازدهم مجلس مصلحت خلق با تغيير اسامي ماههاي ميلادي به ايجاد «تقويم تركمني‌» اقدام كرد و در اين راستا نام ماه «مارس‌» را به دليل همزماني با ايام اين جشن به «نوروز» تغيير داد(روزنامه اطلاعات 15/12/1381).



چند روز پيش از بر پايي جشنهاي نوروز مردم شروع به منظم كردن زندگيشان مي كنند و لباسهاي نو به تن مي كننند و با لباسهاي نو به سال نو خوش آمد مي گويند. همه چيزهاي خانه پاكيزه مي شوند. ظروف مسي و تيرها، برق انداخته مي شود. تشك ها و قاليچه ها و قالي ها را تكان داده و تميز مي كنند. هنگامي كه نوروز مي آيد، گلها ي خانه منظم شده و ميز غذاخوري آماده مي شود. براي نوروز هفت نوع غذا كه نام آنها با حرف«س» شروع مي شود، بر روي ميز چيده مي شود كه «هفت سين نوروز» ناميده مي شود. اين هفت نوع غذا عبارتند از: ‌ سنجد، سير، سركه، سماق، سنبل، سبزي، سمنو. ادامه تهيه سمنو، يعني پختن بدون نمك تا كنون، نشان دهنده شاخص كهن ترين جشن نوروز است. بعد از چيدن ميز غذا خوري با غذاهايي كه با هفت سين شروع مي شوند، كلوچه كامل و كاسه آب كه با برگ سبز پوشيده شده، و يك شمع نيز گذاشته مي شوند. كتاب قرآن و گل سرخ در بشقاب روي ميز قرار مي دهند. ابتدا كوچكترين فرد به والدين و برادران و خواهرانش، اقوام، همسران، و دوستان تبريك مي گويند. آنها به همديگر هديه مي دهند. بر اساس سنتي قديمي «قونشي اوكارا» غذاهايي بين همسايگان توزيع مي شود. والدين به عنوان يادگاري اين روز و كه تبديل به شكل باورها شده است، به فرزندانشان هديه مي دهند. وقتي نوروز جشن گرفته مي شود، تمام كدورتها و خشم ها به سال گذشته داده مي شود و سال نو با دلي روشن و لباسهاي نو ديده مي شود، كه در زمره بهترين و با شكوه ترين رسم ها مي باشد(نورزتان مبارك)...(آمدن نوروز به جهان، پروفسور دكتر آتا ساري يف[1]).



در قرقيزستان كه قريب به هفتاد سال حاكميت نظام كمونيستي شوروي سابق بر اين جمهوري اين عيد و مراسم مربوط به آن منسوخ و فراموش شده بود، از سال 1991 ميلادي كه قرقيزستان مانند ديگر جمهوري‌هاي شوروي‌، به استقلال رسيد، اين مراسم هر سال باشكوهتر از سال‌هاي قبل برگزار مي‌شود. در قرقيزستان ملاحظه ساعت تحويل سال‌، سفره هفت سين‌، ديد و بازديد و پذيرايي با آجيل و شيريني‌، زياد متداول نيست‌. عيد نوروز از اولين لحظه بامداد بيست و يكم مارس شروع مي‌شود و تا غروب همان روز ادامه دارد. مراسم جشن اين روز را در شهرها دولت تدارك مي‌بيند و در روستاها بزرگان و ريش سفيدان در برگزاري آن دخالت دارند. محل برگزاري مراسم در شهرها بزرگترين ميدان مركزي شهر و در روستاها در بيابان‌هاي اطراف مي‌باشد. البته در شهرها علاوه بر ميدان مركزي‌، بسياري از برنامه‌هاي ورزشي و هنري را در سالن‌ها و استاديوم‌هاي ورزشي و يا سالن‌ها و آمفي تئاترها، نيز برگزار مي‌كنند.



اكثر خانواده‌هاي قرقيزي در شهرها و تمامي‌خانواده‌هاي قرقيزي در روستاها از ساعات اوليه صبح روز عيد از خانه هايشان خارج مي‌گردند و در مكان هايي كه قبلاً در نظر گرفته شده است‌، گرد مي‌آيند. در شهرهاي بزرگ مانند بيشكك و اوش و جلال آباد و تالاس‌، در حواشي ميدان بازارهاي موقت ايجاد مي‌شود و انواع اجناس از قبيل خوراكي و پوشاك و وسايل بازي بچه‌ها، خصوصاً بادكنك‌هاي رنگارنگ در اندازه‌هاي گوناگون‌، عرضه مي‌شود. در شهرهاي كوچك و روستاها كه وجود بازار آن چنان رونقي ندارد، بعضي خانواده‌ها به پختن غذاهاي سنتي در حاشيه ميدان‌ها اقدام مي‌كنند و به طور رايگان بين حاضران توزيع مي‌نمايند. در بعضي از روستاها، پختن غذاهاي سنتي به صورت مسابقه انجام مي‌شود. بدين ترتيب كه عده‌اي از بزرگان و سالمندان بين خانواده هايي كه اقدام به پختن غذا كرده‌اند، گردش مي‌كنند و از هر نوع‌، مقداري مي‌خورند و بعد درباره كيفيت و نوع غذا نظر مي‌دهند، و براي كسي كه خوشمزه‌ترين غذا را ارايه داد جايزه در نظر مي‌گيرند.



از معروفترين غذاهاي ملي و سنتي در قرقيزستان مي‌توان از «بِش بارماق‌» و «مانْنَه‌» و از نان‌هاي مخصوصي كه در اين روز پخته و عرضه مي‌شود مي‌توان از «كالاما» و «بُرسك‌» و «كاتَما» نام برد. امروزه بسياري از مردم در يك منطقه جغرافيايي كه مرزهاي آن آنقدر وسيع است كه نمي‌توان برايش حدي قائل شد، عيدي را جشن مي‌گيرند كه نوروز ناميده مي‌شود. اين كلمه در اصل از فارسي گرفته شده و مي‌توان آن را به روز نو، آغاز سال معني كرد به اين صورت كه «نو» به معني جديد و «روز» به همان معني روز است‌. در واقع نوروز كه مطابق با 21 مارس است‌، به طور رسمي در ايران به عنوان آغاز سال جديد جشن گرفته مي‌شود. از آنجا كه تركها از ابتدا از تقويم ميلادي استفاده مي‌كردند، نوروز ارتباط خود را از هر نظر با اين تقويم از دست داده است‌، اما با وجود قرنها ذخيره فرهنگي و مراسم مبتني بر اين امر، مسلم به نظر مي‌رسد نوروز هنوز اهميت خود را حفظ كرده است‌. پس از سال 1991 يعني زماني كه جمهوري‌هاي آسياي مركزي اعلام استقلال كردند، نوروز كه گاهي اوقات دور از چشمها و گاهي اوقات با ترديد جشن گرفته مي‌شد شكل رسمي پيدا كرد. امروزه ميان تركها و ايرانيان در مناطقي از بالكان تا چين جشنهايي مرسوم مي‌باشد( نوشته ايلكر اوريم بين باش)[2]

تا سال 1991 نوروز در ازبكستان به ويژه در مناطق روستايي به طور غير رسمي برگزار مي‌شد. هنگامي كه ازبكستان در سال 1991 استقلال خود را اعلام كرد، نوروز به عنوان يكي از اعياد ملي پذيرفته شد. پس از روز استقلال‌، اين عيد با شور و شوق بيشتري نسبت به گذشته برگزار مي‌شود. در مناطق مختلف ازبكستان نامهايي همچون «ييلباشي‌» و «جيلباشي‌» به نوروز داده‌اند. دادن و گرفتن هديه‌، ديدار خويشاوندان و همسايگان در كشور ازبكستان در زمان نوروز رسم است‌. نكته ديگر اين است كه همه چيزهاي زنده و طبيعت به نوروز سلام و خوشامد مي‌گويند. نزديكي طولاني مدت محيط فرهنگي ايران و ازبكستان و آشنايي با ادبيات ايران، موجب تشابهاتي در بسياري از رسوم شده است‌.مهمترين اين تشابهات‌، اهميتي است كه به سفره نوروز داده مي‌شود و آن خويشاوندي و همبستگي كه در سفره مراسم نوروز بوجود مي‌آيد يكي از مهمترين اين رسوم در ازبكستان پختن «سومنَك‌»(سمنو) است‌. بسياري از غذاهايي كه براي نوروز تهيه مي‌شوند از اين غذا كه از حبوبات تهيه مي‌شود، پيروي مي‌كنند. شاخه هفت درخت روي سفره نوروز قرارداده مي‌شوند كه به اهميت آن پيشتر اشاره كرديم نام‌هاي اين درختان كه شاخه‌اي از آنها روي سفره نوروز قرارگرفته عبارتت از: 1) شاخه درخت «بيد مجنون‌» 2) شاخه درخت زيتون 3) شاخه درخت به «گينجه‌» 4) شاخه درخت فندق «گردو» 5) شاخه درخت بادام 6) شاخه درخت ديزتا 7) شاخه درخت انار. به همين تعداد هفت نوع غذاي مختلف بايد بر روي سفره نوروز وجود داشته باشد.در پايان هفت چيز كه نامشان با حرف سين شروع مي‌شوند بايد روي سفره قرار بگيرند كه هفت سين ناميده مي‌شود «هفت سين‌» 1)سير 2) سماق 3) سركه 4) سنبل 5) سبزه 6) سمنو 7) سنجد.



به نظر مي‌رسد چنين رسومي كه نظاير آن در آذربايجان نيز ديده مي شود به شكل فرهنگ ايراني - تركي متجلي شده است. از نظر مطالعات و تحقيقات نوروزي باشقيردستان يكي از جالبترين كشورهاست. جمهوري باشقيردستان، در تركيب فدراسيون روسيه و در بخش اروپايي آن در منطقه ولگا واقع شده است.  منابع نوشتاري و گفته‌هاي افرادي كه در باشقيردستان از آنها نظر خواهي شد نشان مي‌دهد كه نوروز را در آنجا جشن مي‌گرفته‌اند. اما امروزه هيچ جشن نوروزي كه بتوان آن را جشن نوروز در ديگر كشورها (جمهوري‌ها) مقايسه كرد وجود ندارد. نخستين چيزي كه در باشقيردستان توجه ما را به خود جلب كرد، شيوه بسيار پيچيده جشن‌هاي آن بود. آنها نه تنها نوروز بلكه ايجاد اعياد ديگري را در اوقات مختلف همچون عيد «ناردويان» (بيست و پنجم دسامبر) «باغ چاي آويشن»(ككليك سئي،در آغاز ماه ماي)، چاي ماي(سئي ماي)،‌ «ييل بارسي»، «كارگا اوتي» و برخي ديگر را جشن مي‌گيرند. مي‌توان گفت تمامي اين اعياد بخصوص اعياد تابستاني كه «يي يان‌» ناميده مي‌شود و در روستا جشن گرفته مي‌شوند عناصر اعتقادي محلي بسياري دارند.



در اين باره تصور مي‌كنم جالب باشدكه شيوه اعياد فصلي را با شيوه اعياد اعتقادي علوي و جوامع اهل حق مقايسه مي‌كنيم چرا كه در اين دو شيوه تنها يك شيوه اعياد فصلي بلكه چندين نوع شيوه برگزار ي اعياد فصلي‌، وجود دارد. از اين نقطه نظر تأثير مسافت‌هاي طولاني بين باشقيردستان و مناطق مسكوني ايران‌، خاورميانه و محل جغرافيايي اهل حق و جوامع قزلباشيه در مركز عثماني و سيستم مركزي ايران قابل بحث و گفتگو است‌. دراين متن «ابرهار» اعياد مجارها را عيد نوروز را كه براساس كشاورزي بنيان نهاده شده است، تفكيك مي‌كند كه بسيار جالب است‌. عيدي در فصل بهار، آن زمان كه علف‌هاي‌تازه مي‌رويند و اسب‌ها توليد مثل مي‌كنند، برگزار مي‌شود كه بخاطر فراواني نعمت نيست بلكه جشني براساس (نوشدن‌) زمين است‌.



همان گونه كه مي‌بينم شيوه اعياد در باشقيردستان ما را به سوي شيوه‌هاي بسيار قديمي‌تر كه بيشتر عثمان توران مشخص كرده بود، رهنمون مي‌شود(47). جالب است بدانيد كه اعياد نوروز در باشقيردستان با رسومي همچون مسابقات اسب دواني‌، ديد بازديد افراد در روستا و مسابقات كشتي همراه است كه بر اجتماع تأكيد مي‌كنند. بر خلاف رسومي همچون «سومه لك‌» «برنج نورزي در ميان ازبك‌ها» يا هفت سين «وجود هفت چيز بر سر سفره كه با حرف سين آغاز مي‌شود» كه تاكيدشان بر غذا و خانواده است(ايلكر اوريم بين باش). علاوه بر باشقردستان، در جمهوري تاتارستان به مركزيت قازان نيز نوروز جشن گرفته مي شود. در سال 1780 در قازان كتابي به نام «نوروز نامه» به زبان تاتاري منتشر شده است. تاتارهاي مسلمان نوروز را با شكوه تمام جشن مي گيرند.



دولت تركيه از چندي پيش توجهي خاص به نوروز معطوف مي‌دارد و به برپايي كنفرانسها و سمينارها و انتشار مقالات و كتابها دست مي‌زند. در سال 1991 ميلادي نوروز به عنوان عيد و روز مشترك دنياي ترك اعلام گرديد و دولت خاطرنشان ساخت كه نوروز را به عنوان عيد و تعطيل رسمي قبول خواهد كرد. رئيس جمهور در قبول هيأتي مركب از وزيران‌، سفيران‌، ورزشكاران و هنرمندان جمهوريهاي ترك‌نشين از عيد نوروز با عبارت «اميدي تازه‌» در راه تحقّق آرمان تشكيل دولت بزرگ ترك ياد كرد. تشكيل مجمع دنياي ترك همزمان با مراسم نوروزي سال 1996 نيز نشان داد كه تركيه مي‌خواهد از اين جشن براي همبستگي بيشتر با جمهوري‌هاي آسياي ميانه استفاده كند. تركيه از عنصر نوروز به عنوان ديپلماسي فرهنگي سود جسته است و جشنواره هاي نوروزي چندي را با جمهوريهاي آسياي مركزي و قفقاز كه نوروز را گرامي مي دارند، برگزار كرده و از آن بهره گرفته است و به نزديك كردن ديدگاههاي فرهنگي اين قلمروهاي نوروز اقدام كرده است. 



قلمروهاي ايراني تباران



بنا به نوشته اصل بيگم منظر شاه آوا، از انديشمندان تاجيكي براي نياكان تاجيك نوروز معناي پيروزمندي عدالت و آغاز زندگي جديد را داشت. آن‌ها اول بهار را كه ايام برابري شب و روز و هنگام احياي طبيعت و موسم كشت و كار بود جشن مي‌گرفتند. از نظر آن‌ها جشن نوروز نسبت به ديگر جشن‌ها اعتبار بيش‌تري داشت. مسلّم است كه نوروز يكي از جشن‌هاي ايرانيان بوده و رسم و سنت‌هاي خوبي را تجسم مي‌كند. در بدخشان هم كه يكي از بخش‌هاي ايران بوده عيد نوروز را به شكل گسترده‌اي برگزار مي‌كنند. عيد نوروز كه براي بدخشانيان عيد ملي اجدادي است به عنوان رمز دوستي و زنده شدن كل موجودات به شمار مي‌رود و به اسم «خيدير ايام» يعني عيد بزرگ معروف است. معمولاً بدخشانيان به ويژه در محلات «روشان» و «شغنان» عيد را «ايام» مي‌خوانند و هر يـك از آن‌ها سنـت‌هاي خاصـي دارند، ‌از جـمله اين كه در بعضي از مناطق نوروز را در نيمه دوم ماه فوريه يا همزمان با مراسم «خفت براران» (يعني براوردن برزگاوان گاو نر) براي شدگار (شخم زدن) جشن مي‌گيرند. اما معمولاً‌ جشن عيد نوروز هنگام برابري شب و روز به وقوع مي‌پيوندد. چنان كه از پيشينيان ميراث مانده است هر خانواده چند روز قبل از نوروز براي برگزاري عيد آماده مي‌شود. خانه را پاك كرده، تمام ظرف‌هاي خانه را تميز مي‌كند تا گردي از سال كهن باقي نماند. روز نوزدهم را خليفه ده (خادم مذهبي) معين نموده به همه مردم اعلام مي‌دارد. برابر رسم، دو روز قبل از نوروز كدبانوي خانه وقتي كه خورشيد به اندازه يك قد نيزه بالا آمد دو جارو را بسته آن را جايي راست مي‌گذارد. مي‌گويند كه اين جارو از جاروهاي معمولي نيست رنگش سرخ است و آن را در فصل پاييز از كوه و پشته براي نوروز جمع كرده و تا جشن نوروز نگاه مي‌دارند.

اين به آن خاطر است كه رنگ سرخ براي بدخشانيان رمز نيكي و پيروزي است و جارو را هم در سر چوبي كه ارتفاع آن به اندازه يك نيزه است با پارچه سرخ مي‌بندند. كودكان،‌جوانان و كهنسالان با بي‌قراري منتظر فرا رسيدن نوروز هستند. با دميدن صبح كاذب همه از خواب بلند مي‌شوند كه اين نيز رمز خاصي دارد. يعني تا پايان سال جسم و روح انسان پاك، سالم و نيرومند خواهند ماند(اصل بيگم منظر شاه آرا). آغاز سال نو سنتي در ميان تاجيكان چين‌، نوروز را روز «شگون‌» نيز مي نامند. پيش از رسيدن روز شگون‌، نخست خانه تكاني مي كنند و بر ديوار ها نقاشي هاي نمادين و نشانه هاي خوشبختي مي‌كشند كه معناي آنها، شكوفايي و از نو زاده شدن جهان هستي‌، انسان‌، حيوان و گياه است‌. در بامداد نوروز، بر پايه يك سنت بسيار كهن‌، گاوي را به درون خانه يا چادر عشايري مي كشند، آن را به دور اتاق مي گردانند و سپس كمي آرد گندم را به نشانه خير و بركت به روي گاو مي‌پاشند. آنگاه كمي نان به گاو مي‌دهند و آن را از خانه بيرون مي‌برند. پس از آن‌، كلان سالترين دهگان يا كدخداي ده بيرون مي‌آيد و در ميان خانواده ها كه يك جا، گرد آمده‌اند، نخست نيايش نوروزي مي‌خواند و سپس نوروز را به همه خانواده ها شادباش گفته‌، سالي خوش و پر بركت را براي مردم آرزو مي‌كند. نيايش نوروزي كه عشاير تاجيك مي‌خوانند اين گونه است و لازم به ياد آوري است كه از اين نيايش روايات چندي موجود است كه با هم تفاوتهايي اندك دارند:



فاتح كار فاتح كار مبارك شگون بهار

سال نو، ماه نو، روز نو، ساعت نو، كار نو، عمر نو مبارك‌

يك دانه هزار دانه‌هزار دانه بيشمار

عمر دراز، بنياد سبزمبارك باد

هر بلا، هر قضا كه از پيش آيددفع كن پروردگار

از كل پريشان‌در امان

كارهاي گَنِدگي بماند و كارهاب خوب برآيد

از يك دانه هزار دانه‌، از هزار بيشماراللّه اكبر



سپس ديد و بازديد هاي نوروزي آغاز مي شود و خانواده ها به ديدار يكديگر مي روند و نوروز را شادباش مي گويند. تاجيكان به جاي هفت سين «هفتي‌» مي گويند و نوروز در ميان اينان بر شگون عدد هفت استوار است‌. هنگام آمدن مهمانان نوروزي اگر تعدادشان زياد باشد، هر هفت نفر، هفت نفر، در يك جا مي نشينند، نان را كه مقدس ترين خوراك آنان به شمار مي رود، هفت تكه كرده بر خوان نوروزي مي نهند و هفت تكه نان سرخ كرده را از خانه بيرون مي‌اندازند. در نيايش نوروزي حتماً نام هفت تن از نيكان را مي برند و بر خوان نوروزي‌، هفت ظرف يا سيني كه در آنها انواع خوراكيها، گوشت‌، شيريني و ميوه چيده شده است‌، مي نهند و بر پايه كهن ترين سنت نوروزي‌، هفت چين مي گذارند نه هفت سين‌! به هنگام رسيدن ميهمان‌، بانوي خانه در كنار مي‌ايستد و كمي آرد گندم را به روي شانه مهمان مي‌ريزد كه به معناي آرزوي سالي خوش و پر بركت است‌.



روز سوم نوروز، مراسمي ويژه برگزار مي‌گردد كه همانند چهارشنبه سوري است‌. در اين روز به هنگام فروخفتن خورشيد، هر خانواده به تعداد اعضاي خود مشعل آماده مي‌كند و هنگام آغاز مراسم‌، همه افراد خانواده گرد هم مي آيند و نام هر فرد خانواده را مي‌خوانند. هر كس كه نامش خوانده مي‌شود بر مي‌خيزد و يكي از مشعلها را به نام خود روشن مي‌كند و شامگاهان مشعلهاي روشن را بر پايه هاي چوبي بلند قرار مي‌دهند و بر بام خانه مي‌گذارند و سپس در حياط يا فضايي باز، آتش مي افروزند و ضمن پريدن از روي آتش در زير پرتو مشعلها و در كنار آتش تا بامداد دست افشاني و پايكوبي مي كنند و شام را به بام مي‌رسانند و چنان كه در باورهاي آييني كهن آمده است‌، در نوروز «فروهر» رفتگان از آسمانها به زمين مي‌آيند تا هنگام فرارسيدن سال نو در كنار خانواده و فرزندان خود باشند و به همين دليل در روزگاران گذشته‌، بر فراز خانه ها مشعل يا آتش مي‌افروختند تا فروهران را نيك آيد.

در وادي فرغانه كه بنا به نوشته حدود العالم من المشرق الي المغرب(قرن چهارم هجري)«درِ تُركستان است» و موزائيكي است از اقوام، نوروز پرفروز را تاجيكان‌، ازبكان‌، تركها، قرقيزها و اويغورها با هم جشن مي‌گيرند. زيرا آنها خلقهايي‌اند كه در طول چند عصر همزيستي و از فيض دوستي و برادري با هم قرين گشته‌اند. ساكنان موضع «سوخ‌» نوروز عجم را «عيدِ سرِسال‌» نام مي‌برند. آنها به مثل اكثر مردم ايراني‌نژاد هفته پيش از آغاز نوروز آمادگي مي‌گيرند. مردان بام و ديوارها را ترميم كرده‌، زنها در نوبت اول آتشدان‌(اُجاق‌) را با گِل‌ِ سرخ‌، اندوده مي‌كنند. چونكه آتشدان تمثال زندگي است‌. كدبانوان بالين و بستر، لباس و پلاس را بيرون برآورده‌، آفتاب مي‌دهند. خانه را تازه و تميز مي‌كنند. مردها با همياري يكديگر جويبارهاي ديه را ترميم مي‌سازند. سوخيان‌، سومنك‌(سمنو) را «بي‌بي‌سومنك‌» مي‌گويند و زنها با پاي طهارت به طبق پرگندم‌، كه رويش با پارچه پوشيده شده است‌، نزديك مي‌شوند و تا نيش زدن‌ِ آن‌، هر روز يك پنجه آب مي‌پاشند.



در بخارا آن سرزمين شريف و ايراني، واقع در ازبكستان كنوني و سرزميني پارسي زبان و ايراني تبار، در فاصله‌ سه كيلومتري شهرك «كاگان» استان بخارا، روستايي به نام «زيرآباد» واقع شده است. مردم اين روستا را «ايرانيان» و يا به تعبيري ديگر «فارس‌ها» يا «فارسيان» مي خوانند. مردم اين روستا رسوم فراواني دارند كه از سرزمين آبا و اجدادي‌شان به اين ديار كشانده‌اند. يكي از اين مراسم «جشن نوروز» است كه جايگاه ويژه‌اي در بين مردم دهستان دارد. ايرانيان بخارا و ايراني‌تباران «زيرآباد» گرامي‌داشت سال نو را به زمان خلافت حضرت علي(ع) نسبت مي‌دهند. نقل است: آن روز كه حضرت محمد (ص) تاج و تخت خلافت را به داماد خود حضرت علي شيرخدا مي‌سپارند، دوستداران و پيروان امام علي(ع) بي‌نهايت شادمان مي‌شوند و با خرسندي جشن مي‌گيرند و هم آن روز را نوروز مي‌خوانند. مردم «زيرآباد»، به ويژه زنان و كودكان، دو سه ماه مانده به جشن نوروز، آمادگي خود را براي برگزاري جشن تدارك مي‌بينند. والدين به مناسبت عيد براي فرزندان و اهل خانواده، لباس‌هاي نو مي‌دوزند و يا مي‌خرند.

مردم ده اعتقاد دارند كه بايد در روز عيد لباس نو بپوشند. افراد فقير نيز كه توانايي خريد لباس نو را ندارند با دوختن يك پارچه نو بر روي لباس كهنه به استقبال جشن نوروز مي‌روند. خريد لباس نو و پوشيدن آن، يكي از برنامه‌هاي گوناگون عيد نوروز است و آن را «عيد لباس‌پوشي» مي‌خوانند. به مناسبت نوروز، 40 تا 80 نوع شيريني و غذاهاي نوروزي تهيه مي‌شود. خانم‌ها، يك هفته پيش از فرا رسيدن عيد نوروز، در بشقاب‌هايي گندم را سبز مي‌كنند و خانه و ايوان‌ها را ترميم و تميز مي‌كنند. تازه عروس‌ها به آرايش و تزئين مي‌پردازند و موهايشان را مي‌بافند كه در اصطلاح محلي به آن «ميده‌بافي» مي‌گويند.



در آستانه عيد، دامادها به نامزدهايشان به مناسبت عيد نوروز تبريك مي‌گويند و براي آن‌ها هداياي عيدي مي‌فرستند. صبح نوروز، هر يك از افراد خانواده، با فرارسيدن بهار نازنين، به همديگر مبارك‌باد مي‌گويند و آرزو مي‌كنند ارزاني و اماني (امنيت) برقرار شود، فيض و بركت افزايش يابد، خانواده‌ها آباد و افراد خانواده شاد و خرم باشند، گراني و سختي، رنج و محنت و مرارت و غم و درد از سر مردم دور گردد(قاسم مولودآوا، نوروز در بخارا). اما در افغانستان آن سرزمين آريايي و ايراني تبار و جهان ايراني، از هزاران سال پيش، روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاري مراسم ويژه و توأم با سرور و شادماني جشن مي گرفتند و سرور وشادماني در اين روز را به فال نيك گرفته و به بركت فيوضات آن، سالي را كه پيش رو داشتند، نيك بخت مي پنداشتند. از روزگاران قديم تاكنون ساكنان اين سرزمين باستاني و ساكنان سرزمين آريانا(ايران، افغانستان و تاجيكستان)، قدرشناني و بزرگداشت از نوروز تاريخي را فراموش نكرده و درهر عصر و زماني از آن قدرداني وتجليل مي كنند.(عبدالحکيم صافی پژوهشگر افغان).



جشن نوروز در بسياري از نقاط افغانستان، باشكوهمندي خاصي برگزار مي شود، در مزارشريف، در زيارتگاه منسوب به حضرت علي، جشن بزرگي به نام ميله هاي گل سرخ برگزار مي شود و همه ساله، هزاران نفر از زايران آن زيارتگاه و علاقه مندان نوروز از نواحي مختلف كشور، حتي از كشورهاي ايران و تاجيكستان و ديگر كشورهاي آسياي ميانه به شهر مزارشريف مي روند و اين جشن ملي و پارينه را با شكوهمندي هرچه بيشتر برگزار مي كنند. در شهر كابل پايتخت نيز، ميله هاي نوروزي درمحلاتي به نام خواجه صفا، شاه شهيد، دامنه سخي، كاريز مير، تپه زيباي استالف، گُلغَندي چاريكار برگزار مي شود. در هرات نيز، مردم به اين مناسبت، روزهاي اول سال و چهارشنبه اول سال و نيز در سيزدهمين روز از نوروز، در تفريحگاههاي داخل و خارج شهر گرد هم مي آيند و جشن نوروز را گرامي مي دارند.از جمله سنتهاي جشنهاي نوروزي و آغاز سال نو، راه اندازي ميله سمنك(سمنو)درشب اول نوروز همراه با سرور و شادماني و همچنين تهيه و توزيع آب هفت ميوه (هفت نوع آجيل كه در افغانستان به نام ميوه خشك معروف است)، تهيه هفت سين هم در برخي نقاط افغانستان متداول است.



نوروز در افغانستان يا به عبارتي در بلخ و مرکز آن مزار شريف هنوز به همان فر و شکوه پيشين برکزار مي‌شود. در روزهاي اول سال همه دشت‌هاي بلخ وديوار و پشت بام‌هاي گلي آن پر از گل سرخ مي‌شود گويي بلخ سبدي از گل سرخ است يا به عبارتي مانند اجاق بزرگي که در آن لاله مي‌‌سوزد اين گل فقط در بلخ به وفور و کثرت مي‌‌رويد و از اين رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به يک معني به کار مي‌رود. در اولين روز عيد نوروز علم امام علي با مراسم خاص و با شکوهي در صبح آن روز برافراشته مي‌شود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نيز رسما" آغاز مي‌شود و تا چهل شبانه روز ادامه مي‌‌يابد و در اين چهل شبانه روز حاجتمندان و بيماران براي شفا در پاي اين علم مقدس به چله مي‌‌نشينند. گفته شده بسياري از بيماران لاعلاج در زير همين علم شفا يافته اند. مردم اين سرزمين بر اين باورند که اگر بر افراشته شدن علم به آرامي و بدون لرزش و توقف از زمين بلند شود سالي که در پيش است نيکو و ميمون است. از آيين و رسم نوروزي در سرزمين بلخ مي‌توان به شستشوي فرش‌هاي خانه و زدودن گرد و غبار پيش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبيل بزکشي، شتر جنگي، شتر سواري، قوچ جنگي و کشتي خاص اين منطقه اشاره نمود. نوروز در ترکيه عثمانيان يا مردم ترکيه امروز عيد نوروز را به عنوان يکي از معدود ايام جشن مي‌‌گرفتند. در اين روز حکيم باشي معجون مخصوصي که (نوروزيه) ناميده مي‌‌شد جهت پادشاهان و درباريان تهيه مي‌‌نمود که گفته شده است اين معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهيه مي‌‌شده است که شفابخش بسياري از بيماري‌ها و دردها بوده و باعث افزايش قدرت بدني مي‌‌شده است. مردم اين سرزمين نوروز را آغاز بهار طبيعت و شروع تجديد حيات و طراوت در جهان و برخي روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخي عامل اتحاد و همبستگي و حتي آن را زادروز امام علي و تعيين ايشان به خلافت و سالروز ازدواج ايشان با حضرت فاطمه دانسته اند(عبدالكريم ميثاق، سايت ويكيپديا)..



پس از تركها اعراب بين النهرين نيز از ديگر اقوام غير ايراني هستند كه نوروز را بر پا مي دارند. مي دانيم كه بين النهرين در دوره ساسانيان بخش غربي امپراتوري ايران را تشكيل مي داد و پايتخت زمستاني شاهان ايران در تيسفون واقع بود. ايوان مداين ياد آور شكوه و عظمت ايران بود. ايوان مدائن را طاق كسري هم مي گويند ولي ايوان كسري شهرت بيشتري دارد. اين ايوان تنها قسمتي از كاخ عظيم شاهان ساساني است كه مقر معمولي آنان بود. دهانه ايوان كه داراي طاق بزرگ بيضوي شكل است تا آخر ايوان پيش رفته و عظمت آن نظر هر بيننده‌اي را به خود جلب مي كند. طول كنوني ايوان 72/43 متر و عرض آن 63/25 متر است‌. پس از شكست يزدگرد در سال 14 قمري اين ايوان در سال 16 قمري به مسجد تبديل شد و مسلمانان در آن نماز مي خواندند. هنگامي كه سلمان فارسي والي شهر مدائن شد، خانه محقر خويش را در نزديكي همين ايوان مدائن بنا كرد و بعد خانه‌اش محل دفن وي قرار گرفت‌. بنا بر قول مشهور، سلمان ايوان مدائن را مسجد قرار داد و و در اين مكان اقامه نماز جماعت مي كرد. نيز در كتب تاريخ مسطور است كه حضرت علي اميرالمومنين‌(ع‌) در اين ايوان نماز بجا آورد و شيعيان قبله گاه اين ايوان را مقام حضرت علي‌(ع‌) مي دانند.



ساكنان تمامي نواحي ايوان كسري را كه امروزه به «سلمان پاك‌» شهرت دارد و از بهترين نواحي كشاورزي اطراف بغداد است‌، از سال 16 قمري تا عصر حاضر، شيعيان تشكيل مي دهند. شيعيان نواحي مجاور ايوان كسري در سال دو مرتبه يكي در نيمه شعبان كه ولادت حضرت حجه بن‌الحسن (عج‌) است و ديگري در نوروز، مراسم با شكوهي بر پا مي‌داشتند و در اين ايوان عظيم تجمع مي كردند و خطبا و شعرا مناقب اهل بيت‌(ع‌) را مي‌خواندند. اين مراسم در ايام نوروز بيش از 15 روز طول مي‌كشيد. در اطراف چادر هاي زيادي برپا مي‌كردند و شيعيان از بغداد و ديگر شهرهاي عراق براي اقامت در آن ايام در اطراف ايوان كسري سكني مي‌گرفتند. در تمام عراق شيعيان مردم را تشويق به شركت در اين مراسم مي‌كنند. شعاري محلي نيز دارند تحت عنوان «ال مايزور سلمان‌، عمره خساره‌» هركس در اين روزها آستانه و شهر سلمان پاك را زيارت نكند، عمرش به هدر رفته است‌. اين اجتماعات با شكوه شيعي تا قبل از حمله انگليسيها به عراق و مبارزات علما به رهبري ميرزاي دوم شيرازي عليه آنان از رونق خاصي برخوردار بود، ولي بر اثر دشمني شيعيان با انگليسيها در ايام اشغال عراق‌، آنها با اين گونه اجتماعات مذهبي مخصوصاً در نزديكي بغداد سخت مخالفت مي ورزيدند و اين مخالفتها توسط دولتهاي دست نشانده انگليسها ادامه داشت و امروزه از اين گونه مراسم در نزديكي ايوان كسري آثاري در ابعاد كوچك و چند خانواري باقي مانده است و ديگر از اجتماعات بزرگ خبري نيست‌. در عصر حاضر اكثر زمينهاي كشاورزي اين ناحيه به محله هاي مسكوني مبدل شده است‌، ولي هنوز تمامي مردم اين نواحي شيعه مذهب و اكثريت غالب آنان ايراني‌الاصل هستند.



با توجه بر آنچه گذشت، آيينهاي نوروزي در قلمرو وسيعي كه معرفي شد، پابرجاست و گرامي داشته مي شود. اين قلمرو فرهنگي بر چندين منطقه همكاريهاي اقتصادي نيز انطباق دارد كه از آن جمله مي توان به سازمان كنفرانس اسلامي، سازمان همكاري شانگهاي، بخش وسيعي از اوراسيا و سازمانهاي مرتبط با آن، سازمان همكاريهاي اقتصادي(اكو) و مهمتر از همه قلمرو سه كشور همزبان ايران، افغانستان و تاجيكستان اشاره داشت. توانمنديهاي نهفته در جوهره نوروز براي جلب همكاري در چارچوب ديپلماسي فرهنگي براي ايران به عنوان خاستگاه نوروز بيش از همه و بيشتر از گذشته فراهم است. برگزاري نشستها و همايشهاي مربوط به فرهنگ نوروز نظير آنچه در كميته ملي يونسكو در تهران در سال 1381 برگزار شد، مي تواند در بهره گيري از نوروز براي نزديكتر كردن ملل منطقه و همگرايي ملل و اقوام حوزه نوروز ياري رسان باشد. برگزاري جشنواره هاي نوروزي و اشاعه فرهنگ نوروز از طريق تهيه فيلمهاي مستند تلويزيوني و نمايش آن از شبكه هاي ماهواره اي، به ويژه آداب و رسوم و آئينهاي زيباي آن در بين نواحي مختلف ايران و در ميان اقوام ايراني از جمله فارس زبانان، آذريها، بلوچها، كردها، تركمنها، لرها، گيلكها، مازنيها و طبريها، خوزي ها و ديگر اقوام ايراني جاذبه هاي بسياري براي نشان دادن همبستگي بين اقوام ايراني و الگوي قابل تعميم و توسعه آن به ملل منطقه دارد. اكنون كه سازمانهاي فرهنگي و رسانه اي دولتي و خصوصي ايران توانايي پرداختن بدان را دارا هستند و به كمك وزارت امور خارجه و نهادهاي مرتبط با مسائل فرهنگي بايد در راستاي ديپلماسي فرهنگي و با توجه به استعدادهاي ملل و اقوام حوزه نوروز گام بردارند و از اين عنصر فرهنگي، آئيني و مذهبي و ديني براي گسترش نفوذ ايران و نشان دادن دوستي ملل ايران با ملل منطقه در همگرايي بهره گيرند. ملل منطقه اكنون بيش از هر زمان ديگري به وحدت و همگرايي فرهنگي نياز دارند و براي دوري از نايره جنگ سردي ديگر، مي خواهند با يكديگر در ارتباط باشند و از فرصتهاي همگرايي بهره مند شوند.



پي‌نوشت‌ها:

[1]  رئيس دپارتمان، دانشكده زبانهاي شرقي، دانشگاه دولتي مختومقلي،  تركمنستان.

[2] - Ilker Evrim Binbash   دستيار تحقيق در METU







 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.