توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 60670
test
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۹ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۲۸
دکتر حسن سبحانی در گفت و گو با هفته نامه پنجره به بیان دیدگاه ها و انتقادات خود نسبت به لایحه بودجه 89 پرداخت.
به گزارش الف، وی پیش بینی کرد مجلس حداکثر شاید درآمد ناشی از هدفمندی یارانه‎ها را به همان سقف 20 هزار میلیارد تومان، برگرداند.

مشروح مصاحبه دکتر حسن سبحانی با پنجره را با هم می خوانیم:

خیلی‎ها دوست دارند قضاوت دکتر سبحانی را از لایحه بودجه 1389 بدانند.

در مورد لایحه بودجه هنگام تقدیم لایحه نمی‎توان قضاوت منصفانه و درستی داشت. نه این که معلوم نیست لایحه دولت از مجلس چگونه بیرون بیاید که اتفاقا از این زاویه پیش‎بینی می‎شود که تغییرات مجلس در لایحه دولت بسیار اندک باشد. بلکه از این جهت که ما در کشوری زندگی می‎کنیم که عادت کرده‎ایم، به‎طور سنتی در ماه‎های پایانی هر سال، از طریق اصلاحیه‎هایی، بودجه مصوب خود را تغییر دهیم و این اصلاح بودجه گویی جزو سنن بودجه‎ریزی کشور ما شده است. لذا هر آن‎چه تصویب می‎شود، تحقیقا در عمل تغییر می‎کند. مثلا در لایحه بودجه اگر گفته می‎شود یک سوم بودجه عمومی دولت عمرانی خواهد شد و دو سوم جاری، می‎دانیم که این‎طور نخواهد شد. به‎عبارت دیگر لوایح بودجه سنواتی و از جمله بودجه 1389 واقع‎نما نیستند و این عدم واقع‎نمایی نه از سر عدم امکان پیش‎بینی درست، بلکه از سر اضطرار و آگاهی است. پس باید عادت کنیم، واقعیت‎ها را  بعد از اتمام سال مالی و مشخص شدن عملکردها، بجوییم.

تغییرات اندک لایحه بودجه ناظر به بودجه 89 بود یا رفتار مجلس با دولت؟
همیشه این‎طور بوده، در طول سنوات مختلف، ربطی هم به دولت یا مجلس خاصی ندارد. دلیل آن هم مشخص است. مجلس در مورد شرکت‎های دولتی، مؤسسات انتفاعی و بانک‎ها معمولا وارد بحث نمی‎شود و فقط در مورد یک سوم بودجه کشور که بودجه عمرانی است، بحث و اظهارنظر می‎کند؛ آن هم به‎صورت محدود. به‎خاطر این‎که دولت‎ها در طول زمان، آن‎قدر پروژه‎های فراوان و طرح‎های مختلف در پهنه کشور تعریف کرده‎اند که اگر پولی هم باشد، صرف آن‎چه تاکنون تعریف شده می‎شود، لذا قدرت مانور در آن قسمت کم است. از طرفی، هزینه‎های جاری بودجه هم به گونه‎ای سامان یافته که تغییر در آن غیرممکن است. به‎عنوان مثال، هزینه‎های آموزش و پرورش، بهداشت، رفاه و تأمین اجتماعی، هزینه‎های دفاعی و هزینه حقوق و دستمزد چیزی نیست که قابل کم کردن باشد. لذا برای چیزی حدود 96 تا 97 درصد بودجه عمومی از قبل تصمیماتی گرفته شده که تجدید نظر در آن ناممکن است. بنابراین آن‎چه برای مانور مجلس باقی می‎ماند، توان تغییر در حدود دو تا سه درصد بودجه است که در برابر کل بودجه، واقعا رقمی نیست.

اگر این‎طور باشد در حقیقت نباید انتظار خاصی از مجلس داشت.
خیر، اشتباه نشود، قدرت مجلس محدود نیست. به قول مرحوم مدرس که به مجلسی‎ها می‎گفت، زور شما کم نیست، می‎توانید همین الان از نخست‎وزیری فلانی ممانعت کنید؛ مجلس هم می‎تواند لایحه‎هایی شبیه بودجه 89 را تصویب نکند. حتما اتفاق مبارکی خواهد افتاد. این تعصب است که همواره می‎گوییم بد است که کلیات بودجه تصویب نشود. چرا بد است؟ این‎قدر گفته شد بد است که این مشکلات پیش آمد. خیلی مبارک است که یک‎بار مجلس به دولت بگوید که من این کلیات را قبول ندارم.

شما خودتان سه دوره نماینده بودید، یعنی 12 سال. چندبار با کلیات بودجه مخالفت کردید؟
غیر از یک سال در همه آن سال‎ها، مخالف بودم. اتفاقا شاید به‎جز یک یا دو سال که نوبت به من نرسید، در بقیه سال‎ها در مخالفت با کلیات بودجه نطق هم کرده‎ام. آن سالی هم که مخالفت نکردم، سال 1384 بود که سال اول مجلس هفتم و سال آخر دولت آقای خاتمی می‎شد. آن سال کارهای خوبی در کمیسیون تلفیق شد. که فقط یک قلم آن کاهش 4 هزار میلیارد تومان هزینه‎های غیرعملیاتی شرکت‎های دولتی که به تولید ضربه نمی‎زد، بود که معادل تولید هزار میلیارد تومان مالیات می‎شد. آن سال خودم رییس کمیسیون تلفیق بودم. خوب من همیشه دنبال حذف تبصره‎ها بودم و در آن سال تقریبا 40 درصد تبصره‎های بودجه را با استناد به این‎که بودجه‎ای نبودند، حذف کردیم و اتفاقا نمایندگان هم به آن رأی دادند. سال 1384 در بین 12 سالی که نماینده بودم، تنها سالی بود که با کلیات بودجه مخالفت نکردم.

هنوز هم توصیه شما حذف تبصره‎هاست؟
باید برای همه جا بیفتد که بودجه تبصره نیست. مجلس هم امسال اگر تبصره‎ها را کم نمی‎کند، لااقل اضافه نکند. در این میزان کم هم تا امکان دارد باید شفافیت را جایگزین کرد. دولت نهم در مورد بودجه اقدام خوبی را شروع کرد که ابتر ماند و حتی منحرف شد. آن هم حذف تبصره‎های قانون بودجه بود. فرصتی مناسب برای نمایندگان که بتوانند به‎جای وقت گذاشتن برای تصویب تبصره‎های فراوانی که به بدنه بودجه چسبیده بود، بودجه تصویب کنند. منتها از آن‎جایی که دولت کارشناسان آشنا و مسلط به اقتصاد کشور را مسئول به سامان رساندن این اقدام بنیادی نکرد، این اقدام منحرف شد. به عبارت دیگر، دولت با برداشتن این تبصر‎ه‎ها، خانه‎های کلنگی را فروریخت، اما هیچ اهتمامی برای طراحی و معماری مجدد نکرد. به هم ریختن سازمان مدیریت و برنامه‎ریزی و پراکندگی نظام کارشناسی کشور همچنین اصرار برای بر سر کار آوردن مقامات ارشدی که اصولا اقتصاد نخوانده بودند، این اقدام دولت را ابتر گذاشت.

اما تیم اقتصادی دولت از حسینی وزیر اقتصاد گرفته تا فرزین که سخنگوی کارگروه طرح تحول اقتصادی است و پژویان که این روزها به نوعی تئوریسین اقتصادی دولت شده، همه درس‎خوانده اقتصاد هستند. ما داریم در مورد بودجه صحبت می‎کنیم. مسئول تدوین بودجه سال 1389 دکترای حقوق است.

اجازه دهید از موضوع رد شویم. در این انحرافی که از هدف اصلی حذف تبصره‎ها صورت گرفت، دولت بیشتر مقصر بود یا مجلس؟
از دو جهت این اقدام منحرف شد. یکی میل پایان‎ناپذیر مجلسی‎ها به تبصره‎نویسی که می‎خواهند به‎خاطر تصویب مسایل و علایق مورد نظر خود تبصره اضافه کنند. که این بخش واقعا در اختیار دولت نیست. اما آن‎چه در اختیار دولت بود و هنوز هم هست، این است که باید به‎جای خانه‎های کلنگی فروریخته، معماری کند. به‎عنوان مثال، انضباط مالی را سرلوحه کار قرار دهد و نظام مالی خود را با شرکت ملی نفت اصلاح کند. دولت نه تنها این کارها را نکرده، بلکه در مبهم کردن هر چه بیشتر رابطه خود با شرکت ملی نفت کوشیده است. یعنی در پیشنهادهای دولت ابهاماتی را می‎بینیم که فارغ از هر نوع نظارت یا امکان حسابرسی گام برمی‎دارد. طبیعی است مجلسی هم برای آن‎که جلوی ابهامات را بگیرد، مجبور به آوردن تبصره‎های محذوف از طرف دولت و مصوب از سوی مجلس در سال‎های قبل، است که برای مثال گاهی حجم تبصره‎ها را از یک پاراگراف به 10 صفحه افزایش می‎دهد. یعنی تصمیم غلط دولت برای شفاف نکردن به هر دلیل و انفعال مجلس، موضوع را پیچیده می‎کند.

شما لوایح بودجه سه رییس‎جمهور را دیده‎اید، از بین آن‎ها کدامیک منضبط‎تر بوده‎اند؟
آن‎چه قطعی است، این‎که گذر زمان اندازه بی‎انضباطی را زیاد کرده؛ اما این فرق می‎کند با این‎که دولت‎ها بی‎انضباط‎تر شده‎اند. حجم بودجه بالاتر می‎رود. پس اگر درصد بی‎انضباطی ثابت هم باشد، باز هم اندازه بزرگتر می‎شود. انحراف‎هایی در امور مالی کشور وجود داشته و در گذر زمان، اراده قاطعی برای جلوگیری از رشد آن عمل نکرده و در نتیجه، حجم انحراف‎های آغاز شده به‎تدریج بیشتر و بیشتر شده است. حالا چرا خیلی از دولتی‎ها و حتی نمایندگان مجلس، وقتی قرار است روی کار بیایند از لزوم مبارزه با بی‎انضباطی‎های مالی مثلا رانت‎خواری در نفت، صحبت می‎کنند. اما وقتی روی کار می‎آیند، هدف خود را فراموش می‎کنند؟ این سئوالی است که پاسخ آن را باید در منافعی دانست که از بابت نارسایی‎های قانونی و بی‎انضباطی‎های مالی پدید می‎آید. مثلا قانون تا همین دو سال پیش اجازه می‎داد تا شرکت‎های دولتی برای مواردی نظیر بهزیستی، کمیته امداد و تربیت بدنی با تصویب هیئت مدیره خود پول پرداخت کنند. اگر در ترازنامه شرکت ملی نفت و زیر مجموعه آن نگاه کنیم، می‎بینیم با استناد به همین قانون، چند صد میلیارد تومان پول تاکنون پرداخت شده که صحت یا عدم صحت آن مشخص نیست. البته از دو سال پیش دولت نهم جلوی این موردی که گفتم را سد کرده است.

این برای دولتی‎ها دلیل می‎شود، اما مجلسی‎ها چه؟
مجلس این قانون را مصوب می‎کند. نمایندگانی که عمدتا اصالت و کارآمدی خود را در پیشرفت امور اجرایی حوزه‎های انتخاباتی تعریف شده می‎بینند، ناچار بعضی از این قوانین را خودشان مصوب می‎کنند تا برای حوزه انتخاباتی خود امکاناتی بگیرند. در شرایط خوشبینانه این اقدام آن‎ها منافعی متقابل برای توسعه نابه‎سامان مناطق مختلف کشور پدید می‎آورد.

در بودجه 89 هم نظیر این بی‎انضباطی‎ها وجود دارد؟
فراوان. به‎عنوان مثال زمانی‎که در لایحه پیشنهادی دولت برای بودجه 89 گفته می‎شود، وزارت نفت از طریق شرکت‎های تابعه حق دارد تا مبلغ 5 میلیارد یورو و سایر شرکت‎ها هرکدام یک میلیار یورو اوراق مشارکت ارزی منتشر کنند، نامشخص بودن رقم در این‎جا نمونه‎ای از بی‎انضباطی مالی است.

مثال دیگر هم این‎که در قسمت جزء سه از تبصره‎های بودجه 89 آمده است که سهمیه‎های باقیمانده از محل تسهیلات باقیمانده، بیع متقابل و فاینانس همچنین تعهدات باقی مانده حساب ذخیره ارزی، همچنان به قوت خود باقی است. خوب حالا یک سئوال. رقم این تبصره کجاست؟ 30 میلیارد دلار است یا 40 میلیارد دلار؟ چه کسی می‎تواند بگوید؟ فقط کسانی که علم غیب دارند. از چه سال‎هایی مانده؟ چقدرش مصرف شده؟ این مثلا بودجه ماست.

در همین لایحه بودجه 89 موردی وجود دارد که مجموعه‎ای از طرح‎های مطالعاتی و اجرایی را در چند صفحه لیست کرده و رقم کلی برای آن قرار داده است. اولا طرح مطالعاتی و اجرایی اصلا معنا ندارد. طرح اول مطالعه می‎شود، اگر اجرایی شدن آن توجیه اقتصادی - فنی داشت، در نوبت اجرا قرار می‎گیرد. حالا نگاهی به موارد آن بیندازیم.
در عناوین آن از احداث راه تا مواردی نظیر چهار خطه کردن جاده‎ها وجود دارد که هر کدام از این‎ها ده‎‎ها و صدها میلیارد تومان پول است، اما در لایحه یک واحد پولی در مقابل آن دیده نمی‎شود. مثلا ممکن است رقم کلی آن 80 میلیارد تومان پول باشد؛ بعد هر کسی باید راه معاونت برنامه‎ریزی را پیش بگیرد و چانه‎زنی کند که برای باند دوم جاده فلان این‎قدرش را به ما بدهید و این‎گونه وقت نماینده مجلس باید صرف راهرو‎ها و پله‎های معاونت برنامه‎ریزی و وزارت راه شود. دلیل اصلی آن هم شفاف نبودن لایحه بودجه و بی‎انضباطی‎اش است. این کارها، کارایی مجلس را پایین می‎آورد. وگرنه در وضعیت فعلی نام این لایحه را نباید بودجه گذاشت.


اما وقت مجلس برای اصلاح‎های به این شکل کم نیست؟
ما قرار است یک کار اصلاحی انجام دهیم. برخی کارها نیازمند مطالعه و بررسی هم نیست. یک چیزهایی داد می‎زند که این بودجه نیست. این‎ها در حقیقت مجموعه‎ای از علایق دولتی‎ها و مجلسی‎هاست. حالا چه باید کرد؟ اولا من یادآوری بکنم که حتی اگر در یک زمان کوتاه نشود کاری کرد، دلیل بر این نمی‎شود که کاری نکنیم.
انجام برخی از این کارها که بسیار ساده است. برای مثال مطابق ماده 32 قانون برنامه چهارم توسعه، طرح تا زمانی‎که دوران مطالعاتی آن تمام نشده، نباید اجرایی شود. بنابراین طرح مطالعاتی - اجرایی معنا‎دار نیست. جدولی را که گفتم، مطابق برنامه چهارم، می‎توان بدون رأی‎گیری و یک‎جا برداشت. به‎خاطر این‎که پیشنهاد اجرای آن خلاف قانون است.
 
از این جهت معتقدم زمانی باقی نمانده و دولت بودجه را تقریبا با تأخیری دو ماهه تقدیم مجلس کرده است.
بله. قانون گفته 15 آذر، لایحه سال بعد تقدیم مجلس شود و از این جهت بی‎قانونی شده. در مورد لایحه برنامه پنجم هم همین‎طور. می‎دانید که مطابق قانون برنامه بودجه سال 51 لایحه برنامه، باید شش ماه قبل از پایان برنامه قبلی به مجلس تقدیم شود. یعنی اوایل مهر. با این حال از نقطه‎نظر فنی، به‎نظر می‎رسد، لایحه بودجه هر چقدر نزدیکتر به پایان سال ارایه شود، در اقتصادی نظیر اقتصاد ما، بهتر می‎تواند واقعیت‎ها را برای سال بعد پیش‎بینی کند.


اما آیا پیش‎بینی وظیفه بودجه‎نویس است؟ دولتی‎ها مشخصا در مورد قیمت نفت در بودجه مدعی هستند پیش‎بینی آن‎ها با موسساتی مثل بلومبرگ و دیگر موسسات پیش بینی قیمت انرژی همخوانی دارد. اما آیا رقم نفت در بودجه، میزان نفتی بودن بودجه را نمی‎رساند؟

رقم نفت در بودجه میزان وابستگی بودجه به نفت را هم می‎رساند. ولی چیزهای دیگری هم کنارش هست. ما لااقل از سال 1379 به این طرف، قیمت هر بشکه نفت را برای بودجه‎نویسی پیش‎بینی نمی‎کنیم، هرچند در بودجه سال 1388 چون قیمت پایین بود، مجبور شدیم نیم‎نگاهی به آن داشته باشیم. با این حال، از زمانی‎که حساب ذخیره ارزی تأسیس شد، میزان وابستگی بودجه به نفت از قیمت هر بشکه به میزان معین «میلیار دلاری» درآمد نفت، تغییر پیدا کرد. مثلا 14 میلیارد برای بودجه برداشت کنیم و بقیه به حساب ریخته شود.
 این دیگر مهم نبود که به چه قیمتی می‎فروشیم. اما متأسفانه این اقدام خوب برنامه سوم که در برنامه چهارم ادامه یافت، هم از سوی مجلس ششم و هم مجلس هفتم، هم دولت هفتم و هشتم آقای خاتمی و هم دولت نهم آقای احمدی‎نژاد با عدول از اهداف اولیه روبه‎رو شد و اصلاحیه‎های زیادی خورد.

سقف دلاری در برنامه پنجم هم وجود دارد؟
در آن‎چه به‎عنوان برنامه پنجم ارایه شده، حتی یک رقم هم وجود ندارد.

شاید به‎دلیل تأسیس صندوق توسعه ملی است که قرار است 20 درصد درآمد نفت در آن واریز شود.
فعلا که هنوز مصوب نشده؛ البته دولت در لایحه بودجه هم پیشنهاد آن را داده که اگر تصویب شود این اتفاق برای یک سال می‎افتد تا زمانی‎که برنامه پنجم تصویب شود. اما این را هم بگویم که چه حساب باشد که الان هست و چه صندوق باشد که پیش‎بینی شده است، چه هر اسم دیگری تصویب شود تا زمانی‎که در شرایط بی‎انضباطی مالی هستیم در وضعیت ما تغییری ایجاد نخواهد کرد. آن‎چه در مورد حساب رخ داد مگر چه بود؟ غیر از این بود که دولت و مجلس مدام لایحه و طرح می‎آوردند و قانون قبلی را اصلاح می‎کردند و برداشت می‎کردند. کسی که نمی‎تواند مجلس را از طرح دادن و دولت را از لایحه دادن منع کند. آن‎موقع پیشنهاد می‎دادند که از حساب برداریم حالا می‎گویند که از صندوق برداریم. شما ببینید در لایحه بودجه 1389 از بابت صندوقی که اصلا هنوز تشکیل نشده، چه خرج‎هایی تراشیده شده است.
مقاوم‎سازی مدارس 3 هزار و 800 میلیارد ریال، دو درصد درآمد برای مناطق نفت‎خیز 10 هزار و 866 میلیارد ریال، برای سرمایه‎گذاری‎های زاینده اقتصادی 120 هزار میلیارد ریال، این‎ها پیشنهادهای دولت است برای صندوقی که قرار است 20 درصد نفت و گاز و میعانات را در آن بریزند و از آن برداشت نکنند. اگر مجلس جلوی این بایستد، یک اقدام اصولی کرده است. منتها چون دولت لایحه خود برای برنامه را در زمان معین نیاورده و این ارقام را در بودجه آورده، بعدا خواهد گفت که حذف این ارقام که مثلا حدود 16 تا 17 هزار میلیارد تومان می‎شود، توازن بودجه من را برهم می‎زند. مجلسی‎ها باید معادل این رقم، از هزینه‎ها کم کنند که این توان به دلایل مختلف وجود ندارد، پس مجلسی‎ها مجبورند تمکین کنند.

پیش‎بینی شما از روند تصویب بودجه سال آینده در مجلس چیست؟
مجلس حداکثر شاید درآمد ناشی از هدفمندی یارانه‎ها را به همان سقف 20 هزار میلیارد تومان، برگرداند که این هم خودش 4 هزار میلیارد تومان عدم توازن به‎وجود می‎آورد که البته در یک بودجه 129 هزار میلیارد تومانی قابل هضم است. اما خود این یعنی دولت یک حدی را گرفته که مجلس به سقف راضی شود.
می‎دانید که در قانون هدفمند کردن یارانه‎ها درآمد ناشی از اجرای این قانون در سال اول که سال 1389 است باید بین 10 تا 20 هزار میلیاردتومان باشد. دولت با این کارش درآمد را در سقف نگه داشت. نهایت، این کار صورت پذیرد وگرنه امید بیشتری از این مجلس برای ایجاد تحول ندارم. البته اگر بخواهد می‎تواند، اما آن‎جا که محل تحول است، شهامت اقدام می‎خواهد که رأی ندارد. برای مثال بودجه عمرانی سال 1388 حدود 23 هزار میلیارد تومان است. پیش‎بینی می‎شود در بهترین شرایط، عملکرد آن به 15 هزار میلیارد تومان برسد که نسبت به 23 هزار میلیارد، 8 هزار میلیارد تومان عدم تحقق دارد. بودجه عمرانی که امسال 15 عملکردش است برای سال آینده چقدر باید رشد داشته باشد؟ فکر می‎کنید چقدر است؟ 38 هزار میلیارد تومان.

یعنی تقریبا دو و نیم برابر عملکرد امسال؟
بله. منتها چون عمرانی است اگر پیشنهاد واقعی شدن آن به میان آید، رأی نمی‎آورد به‎خاطر همان علایق منطقه‎ای نمایندگان که گفتم 



 
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.