از تهران تا شهر کهنوج(استان کرمان) 1287 کیلومتر و از کهنوج تا جازموریان (زهکلوت) 130 کیلومتر و از زهکلوت به سمت کوهستان، 70 کیلومتر جاده صعب العبور وجود دارد که روستاهای چاه ابراهیم، کنج کسور، طبق نمداد، میل فرهاد، گواه چاران، زیران، پتکی و پیر خوشاب را در اطراف خود جای داده است. بیش از 2000 نفر در بخش جازموریان در کپر زندگی می کنند. در زمستان و تابستان نه امنیت دارند و نه آسایش و همواره مخاطرات فراوانی آنها را تهدید می کند. نبودن جاده از زهکلوت به سمت روستاهای کوهستانی باعث شده تا بعضی بچه ها بر اثر عقرب (الماس) گزیدگی و مار گزیدگی که در این منطقه فراوان است به علت نرسیدن به نزدیکترین خانه بهداشت جان خود را از دست بدهند. عرفان، پسر بچه ای از این دست بود که بدلیل عدم وجود مدرسه در روستا مجبور بوده ساعت ها در جاده کوهستانی پیاده برود تا به امتحانات برسد که در روستای چاه ابراهیم تصادف می کند. نبودن آنتن تلفن همراه، آمبولانس و امکانات حمل و نقل باعث شد تا جان خود را از دست بدهد. این مردم از ابتدایی ترین حقوق مسلم خود از قبیل جاده ، حمل و نقل عمومی، آب ، برق ، گاز، آنتن و اینترنت، خانه بهداشت، مسجد و مدرسه و سرباز معلم، محروم هستند. تنها خدمت دولت ها به این منطقه رساندن برق به روستاهای کوهستانی است که به گفته اهالی روستاها در ماه فقط چند ساعت از برق فشار ضعیف برخوردار هستند. استان کرمان به واسطه وجود شرایط اقلیمی ، واقع شدن در فلات مرکزی و همجواری با کویر، دارای 6/5 میلیون هکتار اراضی بیابانی است.
پوشش گیاهی را در اصطلاح محلی (جاز) و انبوهی و کثرت آن را (موریان) می نامند. به همین سبب این ناحیه به جازموریان معروف است. نیمه غربی این حوزه در استان کرمان و نیمه شرقی آن در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد.
بعضی ها تصور دارند که کپر با واژه محرومیت و بدبختی ارتباط مستقیم دارد. کپر نماد سنت است نه محرومیت. زندگی در کپرها در فصل داغ تابستان در این منطقه از زندگی در ساختمان به دلیل تحمل گرما آسانتر است.
زینب، دختری از روستای زیران که تمام دارایی پدرش چهار راس بز و گوسفند است و یارانه آنها توسط دولت قطع گردیده. در روستاهای زیران حدود سی خانوار زندگی می کنند که حدود هشت خانوار یارانه شان قطع گردیده است.
کودکان در روستای چاه ابراهیم مشغول بازی هستند. این روستا در دهستان جازموریان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران ، جمعیت آن ۴۵۰ نفر (۸۶خانوار) می باشد.
روستای پیر خوشاب، روستایی که ارتباطش با همه دنیا قطع است . بدون آب، برق، آنتن، اینترنت، گاز، بدون جاده و خانه بهداشت و مدرسه. مردم این روستا خود را ایرانی نمی دانند و میگویند اینجا ایالت خود مختار است.
هر سه یا چهار خانواده پولهایشان را روی هم میگذارند و یک یخچال مشترک میخرند. آنهایی هم که وسعشان نمیرسد برای نگهداری آب خنک از مشک استفاده می کنند.
بیشترین آمار ترک تحصیل در کشور مربوط به منطقه جازموریان است. سرباز معلم هفته ای یک بار به روستا می آید و به قول بچه ها همان یک روز هم با ما فوتبال بازی می کند. دانش آموز کلاس پنجمی را دیدم که حتی حروف الفبا را بلد نبود.
نوعی عقرب در منطقه وجود دارد که درد کمی دارد . بچه ها بخاطر درد کم آن به آن اهمیت نمی دهند. تا زمانی که چیزی نخورند و نیاشامند اتفاقی نمی افتد اما به محض خوردن آب یا مثلا مقداری ماست، شروع به تب کردن می کند و ظرف مدت یک ساعت منجر به فوت می شود.
عرفان، بدلیل نبود مدرسه در روستای خود مجبور بود ساعتها در جاده کوهستانی پیاده برود تا به امتحانات برسد و در روستای چاه ابراهیم بر اثر تصادف و نبودن آنتن و آمبولانس و امکانات حمل و نقل جان خود را از دست می دهد.
مادر عرفان می گوید: ما در سکوت خبری محو شدیم و هر سال بچه های ما یا در اثر تصادف در این جاده و یا بر اثر عقرب(الماس) گزیدگی جان خود را از دست می دهند. من مطمئنم این بی عدالتی و آه مادران به زودی دامن مسئولین را خواهد گرفت
مرگ بر اثر تصادف و عقرب و مار گزیدگی در منطقه به امری طبیعی مبدل گشته. برای مراسم دفن و کفن و خاکسپاری همه سران قبایل روستاها جمع میشوند.
وزیر بهداشت در سفر اخیر خود در سال جاری به منطقه گفت:مشکل کمبود واکسن و سرم ضد عقرب نداریم.این در حالیست که سالانه تعداد زیادی بر اثر عقرب گزیدگی فوت می کنند.
در این منطقه دو نوع عقرب الماس و گادین وجود دارد که دارای سمی بسیار قوی می باشد. همه ساله به سبب نبود پادزهر و امکانات درمانی کودکان زیادی قربانی آن می شوند.
اقامه نماز میت بر پیکر عرفان که بر اثر نبود جاده در مسیر مدرسه فوت کرده. یکی از بچه ها در حال تماشای این منظره گفت: عاقبت همه ما همین است.
مردم منطقه به دلیلی فقر فرهنگی دچار خرافه های متنوع و گوناگونی هستند که با زندگی آنها پیوند خورده. اگر در مراسم عروسی یا دعوای قبیله ای شخصی کشته شود، تا عزیزترین فرد روستای قاتل را نکشند دعوا تمام نمیشود. قبرستانها پر است ازین کشته های قبیله ای.
به دلیل نبود آنتن و اینترنت بچه های روستا هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون از خود ندارند و بزرگترین آرزوی اغلب آنها داشتن یک لباس ورزشی، یک توپ یا یک تفنگ است.
سمیه، دختری از روستای پیر خوشاب که دارایی پدرش سه راس بز است و یارانه شان توسط دولت قطع گردیده. پدر سمیه میگوید ما اصلا نمیدانیم کجا برویم و پیگیری کنیم اگر هم برویم فرمانداری ما را بیرون می کنند
در این منطقه دانشآموزان برای رسیدن به مدرسه باید از کوهستان و راههای صعب العبور برای رساندن خود به مدرسه استفاده کنند که این اتفاق موضوع دیگری است که شرایط ترک تحصیل آنها را مهیا کرده است.
در برخی مدارس ابتدایی سرباز معلمان به تنهایی 6 پایه تحصیلی دبستان را تدریس میکنند که باعث افت کیفیت آموزشی شده است زیرا برخی دانشآموزان پنجم یا ششم دبستان هنوز اسم خود را نمیتوانند بنویسند.
اکثر مردان روستا دو زن، و از هر زن هشت الی نه بچه دارند و از طریق یارانه نقدی امرار معاش می کنند. دختران از سنین بسیار پایین نشان می شوند و پسران به دلیل نبود مدرسه در روستا تا کلاس پنجم درس میخوانند و ترک تحصیل می کنند.
میرزا حسن، کشاورزی از روستای پیر خوشاب که یارانه اش توسط دولت قطع شده می گوید:برای فروش محصولات و عرضه آن دچار مشکلات زیادی هستیم و گاهی محصولات را با قیمت بسیار پایین میفروشیم.
یکی از خرافه های سنتی در این منطقه اینست وقتی مرگ و میر زیاد میشود سران قبیله جمع میشوند و آخرین دفن شدگان را نبش قبر میکنند چون معتقدند وقتی مرگ و میر پی در پی اتفاق می افتد مردگان در قبرهایشان تکان خورده اند و با نبش قبر جای آنها را محکم میکنند.
طرح تجمیع روستاها در روستای چاه ابراهیم با شکست مواجه شد. با وجود ساخت خانه توسط خیرین در نزدیکترین روستا به زهکلوت، مردم روستا همچنان کپرهای خود را نگه داشته اند و بیشتر از کپر استفاده می کنند. مردم روستاهای اطراف حاضر به ترک سرزمین اجدادی خود نیستند.
کپر(دوار)، خانه هایی ست از نی و بوریا که اسکلت آن را با چوب خرما درست می کنند. کپرها در فصل داغ تابستان در این منطقه از زندگی در ساختمان به دلیل تحمل گرما آسانتر است.
پزشک خانه بهداشت روستای چاه ابراهیم میگوید:تمام بچه های این منطقه مشکل گوارشی دارند. با وجود اینکه در روستای چاه ابراهیم برای خانه ها سرویس بهداشتی و حمام ساخته اند اما همچنان مردم از کوهستان برای مستراح استفاده می کنند.
کَپَر(دوار) نام گونهای اقامتگاه در این مناطق کوهستانی است.کپر مانند سِجَم است اما از سِجَم بلندتر است، فقط اختلاف در استعمال آن این است که سجم به هنگام شب در روی «بالای» آن میخوابند، اما کپر در روز در سایه «زیر» آن مینشینند.
کودکان روستا در این فصل سال در دمایی بالای 53 درجه که حرارت زمین مانند کوره ای داغ صورت انسان را میسوزاند، حتی دمپایی ندارند تا پایشان ازین آتشی که بر زمین است مصون بماند.
این کپر های کوچک به یخچال کپری معروف است و برای خنک نگهداشتن آب آشامیدنیست.
روستایی که در کوهپایه واقع شده است و به دلیل اینکه شکل این کوه مانند طبق است به این روستا(طبق نمداد) می گویند. این منطقه بخاطر شرایط کوهستانی ظرفیت گردشگری، صخره نوردی، شتر سواری و آفرود در شنزارهای کویری را دارد.
تاریخ ایران را که ورق بزنیم در هیج کجای آن ایرانی بدون پوشش دیده نشده است، در این میان حجاب در جنوب کرمان و مردم بلوچ ریشه در فرهنگ و سنن دیرپای منطقه دارد.
یکی از خرافه های سنتی در این منطقه رفتن به زیارتگاههای ساختگی است. گاهی دیده می شود که اهالی یک یا چند روستا ده ها کیلومتر در کوهستان برای زیارت یک درخت می روند. زنی از روستای پیر خوشاب برای گرفتن حاجت خود آماده رفتن به یکی ازین زیارتگاههاست.