فعالیت های انتخاباتی جبهه تندروهای مدعی اصولگرائی تقریبا کمی بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و اعلام برخی مواضع و فاصله گزاری های روشن و صریح جناب روحانی, با استراتژی تخریب, عملا آغاز گردید و در فاصله 4 سال گذشته این روند با وجود تذکر رهبری در یک نوبت, بدون کمترین وقفه ادامه داشته است.
چندی پیش تذکر مجدد رهبری در مورد عدم صلاحدید نامزدی آقای احمدی نژاد جهت انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری, مدت بسیار کوتاهی باعث این خوش بینی شد که ظاهرا تصمیم نظام بر آنست که در فرصت 4 سال آتی, این امکان به آقای روحانی داده شود که در شرایط همراهی مجلس جدید و با کابینه ای جوانتر و مصمم, برنامه های متعدد معوقه اعلام شده دور نخست را عملیاتی نموده و به پاره ای از ضعف و کاستی های این دوره نقطه پایان گذارند.
اما تحرکات اخیر آقایان مشائی, بقائی و احمدی نژاد, با توجه به سابقه تخصص بی مانند ایشان در نظام دادن به تخریب دیگران, باعث پیدایش این شائبه شده که مجموعه ناهگون گروههای تندرو مدعی اصولگرائی تصمیم دارند در شرایط اختلاف گروه ها و شخصیت های استخواندار جبهه محافظه کار, برنامه سال 84 را بازتولید نمایند. پیش بینی راست های تندرو درباره امکان ریزش رای آقای روحانی البته بی دلیل نیست. نارضایتی قابل توجه مردمی ناشی از کم و کاستی های دولت اول جناب روحانی, بعلاوه روند جدی غیرسیاسی شدن اقشار آگاه جامعه, دانشجویان و . . . امکان ریزش آراء ایشان را نامحتمل نمی نماید.
بدین ترتیب بنظر میرسد در گام نخست باید با تعدد نامزدهای منتسب به جبهه اصولگرایان, بکمک توپخانه تازه نفس ( و البته مبتکر و بی مسئولیت), مجموع آراء بنحوی شکسته شود که انتخابات به دور دوم کشیده شود. در پایان این دوره, ظاهرا باید کار گروه جدید تخریب به پایان رسیده و اصولگرایان با تجمع حول یک نامزد واحد, با استفاده از پایگاه رای ثابت جناح اصولگرا در ادارات و نهادهای گوناگون تبلیغاتی, مذهبی, نظامی، انتظامی, امنیتی و . . . آقای روحانی را با یک اکثریت جزئی شکست دهند.
مسلما نیت هر یک از گروههائی که در این برنامه مشارکت می نمایند کاملا متفاوت است. اما بنظر میرسد " سه تفنگدار" پیش بینی میکنند که ممکن است این بار نیز قضایا بصورتی پیش رود که بزرگان, مانند سال 84 مجبور به تمکین از ایشان شده و آب رفته دوباره به جوی بازگردد.
اما یک نکته ممکن است تمام این نقشه ها را بر آب نماید و آن عدم همراهی رجال سرشناس و میانه رو محافظه کار، مثل آقایان علی لاریجانی، علی مطهری, محمدرضا باهنر، احمد توکلی و . . . است که هم اکنون نیز از ائتلاف با تندروهای مدعی اصولگرائی استنکاف ورزیده اند.
بهرجهت بنظر میرسد برای جبهه بشدت پراکنده همه آنان که براستی پیگیر اصلاح امور جامعه و ایرانی آباد, مستقل, آزاد و سربلند هستند، آزمون و انتخاب دشواری در پیش باشد.