به گزارش ایسنا، همه مقدمات و مطالعات انجام شد و روز موعود فرا رسید، وسیله نقلیه فراهم شد و با بررسی مکانهایی که باید بازدید میکردیم و مواردی که باید به عنوان سوال مطرح میکردیم به قصد کزاز از دفتر خبرگزاری خارج شدیم.
روز- اتومبیل- ابتدای جاده
در خروجی اراک از فعال زیستمحیطی که قرار بود در سفر همراهیمان کند خبری نبود! پس از تماسهای مکرر بالاخره موفق به صحبت با او شدیم. کار مهمی برایش پیش آمده بود و با گفتن اینکه نمیتواند در این روز ما را همراهی کند، مکالمه خاتمه یافت.
علیرغم اینکه به دانستههای او از شرایط زیستمحیطی و آلودگیهایی که به لحاظ همسایگی با صنایع بزرگ نفتی عاید کزاز شده بود، امید بسته بودیم، اما دل را به دریا زدیم و رفتن به سمت کزاز را انتخاب کردیم.
نزدیکیهای پتروشیمی آتشی که به جان مراتع افتاده بود رشته تفکر و سکوتمان را برید، آتش ناجوانمردانه به جان مراتع افتاده بود و تابش آفتاب بر شدت آن میافزود، این آتش در تابستانها به دلیل خشکی بوتهها و البته خشکی هوا خسارات زیادی به مراتع استان وارد میکند.
در حال تماشا و تاسف بودیم و متوجه نشدیم چه زمان بوی دود آتش به بوی منطقه پتروشیمی، پالایشگاه و نیروگاه تبدیل شد. حدود 20 کیلومتر که در جاده اراک به سمت شازند بروی کزاز 2200 نفره دیده میشود.
روز- کزاز- مسجد
با کسی که قرار بود در کزاز راهنمایمان باشد تماس گرفتیم و قرار شد کنار مسجد روستا منتظرش بمانیم، در انتظار بودیم که خودرویی کنار وسیله ما پارک کرد و ما با این تصور که وابسته به فرد راهنماست خودمان را معرفی کردیم.
سوالهای پی در پی او که یکی از اهالی کزاز بود متعجب و کلافهمان کرد و شکمان را برانگیخت که این فرد به منظور دیگری سوال و جواب میکند. اسممان را میپرسد و اینکه از کدام خبرگزاری آمدهایم و به کسی که آنسوی خط مخاطب تلفنش است میگوید و مدعی است که مشخصاتمان را به مقام بالاترش اطلاع میدهد و همانطور که ما وظیفهمان را انجام میدهیم او نیز وظیفهاش را انجام میدهد! شنیده بودیم یک سر تهیه خبر در کزازف امنیتی است.
روز - مسجد - مردم
سخنرانی روحانی روستا که مردم میگویند برای ایام ماه مبارک از قم به اینجا آمده تمام میشود و ما برای گفتوگو با مردم که همگی در این ساعت از روز در مسجد جمع شدهاند، به مسجد وارد وارد میشویم.
پیرمردان و جوانان در حال متفرق شدن بودند و پردهای که قسمت مردانه و زنانه را جدا میکرد، کنار زده شد.
برای اهالی توضیح دادیم که برای تهیه خبر از وضعیت روستا و آلودگیهای زیستمحیطی و مشکلات احتمالی ناشی از آن در بین آنها حاضر شدهایم.
زحمت زیادی برای مجاب کردن اهالی به صحبت کردن نیاز نبود اصلا هیچ تلاشی لازم نبود، هنوز عنوان خبرنگار به تمامی در کلاممان منعقد نشده بود که اهالی دور ما حلقه زدند.
"باغات خشک شده روستای کزاز"
اینجا برای نفس کشیدن هوا کم است
پیرمردی با دستان پینهبسته سر صحبت را باز کرد و گفت: آب خوبی نداریم، هوای خوبی نداریم، دکتر گفته سرب در بدنت داری، گفته باید از این روستا بروید، نفس کشیدن سخت است، گلویم دائما میسوزد ... . سرفهای کرد و علیمحمد که به نظر میرسد رفیق گرمابه و گلستانش است را صدا زد.
علیمحمد گفت: وضع کشاورزی خوب نیست، بیکار شدهایم، هفت قنات داشتهایم که همه خشک شدهاند و چاههایی که حفر کردهایم هم کفاف کشاورزی را نمیدهد، برخی را هم پر کردهاند و میگویند غیرمجازند. تمامی اینها به دلیل بردن آب منطقه توسط پتروشیمی و پالایشگاه است، اصلا منابع آب زیرزمینی ما را نابود کردهاند.
زمینهای سوخته
کزازیها جو، گندم، یونجه و ... میکاشتهاند، الان هم میکارند، اما از رونق کشاورزی و زمینهای پرمحصول و باغات پرمیوه دیگر خبری نیست و زیر سایه مشعلهای برافراشته پالایشگاه و پتروشیمی و نیروگاه برکت از زمین رفته است.
علیمحمد میگوید: 500 هکتار باغهای ما خشک شده است. قبلا کزاز سرسبز بود و عکس باغهای آبادش را داشتم که از ما گرفتند. در گذشته کزاز پرآب بود زمین را یک متر میکندی به آب میرسیدی، اما حالا 30 متر بکنی هم از آب خبری نیست.
جواد دیگر مرد روستایی گفت: پساب پتروشیمی سمی است و باغهای ما را نابود کرده است، هوای این روستا برای نفس کشیدن خوب نیست و دائم سرفه میکنم. گفتهاند از روستا مهاجرت کنید، با این وضعیت مالی چطور زندگیام را رها کنم و بروم اصلا با دست خالی کجا بروم.
پیرمرد خوشرویی که از ابتدای ورودمان شرایط را جسته و گریخته برایمان توضیح میدهد، میگوید: کشاورزی از روزی که پالایشگاه و پتروشیمی راه افتاده از بین رفته، محصولات مریضند و روی آنها آلودگی مینشیند.
آنطور که فهمیدیم خبرنگاران دیگری در گذشته برای انتقال مشکلات مردم این روستا به اینجا آمدهاند، اما تلاش هیچیک نتیجهای در برنداشته است، پیرزنی عصبانی در حین صحبتمان درخصوص باغهای نابود شده روستا به سمتمان میآید و میپرسد اصلا برای چه به روستای ما آمدهاید؟ چرا هیچ کاری برای ما نمیکنید. هر سال خبرنگاری میآید و سوالاتی میپرسد و میرود و دیگر هیچ! چرا ما را به حال خود رها کردهاید. دردمان را به آن بالاییها بگویید.
پیرمرد خوشرو، اما چندان به نتیجه کار امیدی ندارد و یقین دارد که آنچه در خصوص مشکلات این روستا گفته شود، سانسور خواهد شد و در آخر هیچ! بررسی مبنای این تصور که کسی اجازه سخن گفتن در خصوص کزاز را ندارد خالی از لطف نیست.
به سمت بانوان که همچنان در سمت دیگر مسجد نشسته و به گفتگو مشغولند میرویم.
در صحبت کردن از یکدیگر پیشی میگیرند، در بین التماسهای آنها که به خدا و پیغمبرش قسممان میدادند که مسئله آلودگی روستای کزاز را به گوش مسئولین و استاندار و رییسجمهور و البته صدا و سیما! برسانید به خودمان آمدیم و آنها را مجاب کردیم به نوبت صحبت کنند.
"باغات خشک شده روستای کزاز"
مرگ، به اتهام آلودگی هوا
حجم بالای بیماریها در این روستا که تمامی زنان و مردان به آن اشاره میکنند، عجیب به نظر میرسد. از گفتههایشان برمیآید که پزشکان دلیل بروز بیماریهای متنوعشان بویژه سقط جنین را آلودگی هوا عنوان کرد، هرچند همین پزشکان در پاسخ خبرنگاران این موضوع را با قطعیت تایید نمیکنند. شاید بخشی از این عدم تایید مربوط به عدم وجود مطالعه کارشناسی شده باشد و بخشی بدلیل ترس از تبعات چنین اظهار نظری!
ولی با اینهمه در این روستا اکثر بارداریها حداکثر سه ماه بیشتر دوام نمیآورد، جنینهای ناقص در شکم مادران دار فانی را وداع میگویند و نیامده میروند. اضطراب ناشی از شنیدن جملاتی همچون" متاسفم جنین مرده است" یا " قلبش کار نمیکند و به امید خدا بچه بعدی" روح مادران جوان باردار را میآزارد. هیچ مادری در کزاز امیدی به سالم بودن فرزند در راهش ندارد که هیچ، آنها هم که دو باری سقط جنین داشتهاند، دیگر باردار نمیشوند.
زن جوانی میگوید: چرا باید بیماریهایی همچون آسم، نفس تنگی، سقط جنین، معلولیت و نازایی تا این حد در روستای ما مشاهده شود. خودم یک بار سقط کردهام و خواهرم دوبار. دکترها میگویند قلب جنین نمیزند یا تشکیل نشده یا اصلا بچه مرده و وقتی علتش را میپرسیم میگویند آلودگی هوا.
نامهنگاریهای زیادی انجام دادهاند و به هر کس که توانستهاند از دهیار و شورای ده و بخشدار و فرماندار گرفته تا نماینده مجلس و استانداران گذشته نامه نوشتهاند، اما این تلاششان حاصلی در برنداشته است.
وی ادامه داد: ما هیچ دادرسی نداریم چقدر باید این آلودگی هوا را تحمل کنیم. سهم ما از این صنایع تنها تحمل آلودگیهاست. تکلیف ما با بیماریهای متعدد و متنوع و بیمه روستایی که تنها با تعداد معدودی از پزشکان قرارداد دارد چیست؟
وی اظهار کرد: زمینهای کشاورزی قابل استفاده نیست و مردان بیکار شدهاند، پالایشگاه و پتروشیمی و نیروگاه هم این جوانان را بکار نمیگیرند و اگر کسی هم در این صنایع مشغول بکار شود یا از پارتی استفاده کرده یا بعد از چند ماه دوباره بیکار میشود.
وی با بیان اینکه از شمال و اصفهان و دیگر شهرها در این صنایع کار میکنند ولی شوهر من از روی ناچاری رفته اهواز کار کند، افزود: کسی را هم اگر سر کار ببرند ماهیانه قرارداد میبندند. یا مبلغی میگیرند و ثبت نامی میکنند و بعد میگویند حالا بروید خبرتان میکنیم و میدانیم که خبری نخواهد شد.
زن دیگری میگوید: دزدی و اعتیاد نتیجه این بیکاریهاست، چه کنند چارهای برایشان نمیماند!
زن میانسال و خوشمشربی با کلمات شمرده صحبتهایش را شروع کرد و گفت: شما را به خدا، شما را به پیغمبر ما را از این آلودگی نجات دهید.
وی بیان کرد: ما تا چند سال پیش کودک استثنایی در روستا نداشتیم، اما الان یک مینیبوس کودک استثنایی داریم. سقط جنین هم در روستای ما زیاد است و دکترها میگویند به دلیل آلودگی هواست. این بچهها کند ذهناند و باید به مدرسه استثنایی بروند.
این زن ادامه داد: حافظهمان ضعیف شده و هر روز و هر شب مجبوریم بوی بسیار نامطبوعی که در روستا پخش میشود را تحمل کنیم.
فاطمه دیگر بانوی کزازی گفت: در گرمای طاقتفرسای تابستان شبها به دلیل بوی نامطبوعی که در منطقه میپیچد نمیتوانیم پنجرهها را باز کنیم، حتی دریچههای کولر را مسدود میکنیم که از انتشار بوی نامطبوع به داخل منزل جلوگیری کنیم.
وی اظهار کرد: فرزندانم از گرما بیتاب میشوند و من نمیتوانم از پنجره و کولر برای خنک کردن خانه استفاده کنم، برای اینکه بتوانیم نفس بکشیم باید گرمای هوا را تحمل کنیم، هرچند، در تمام طول شب بچهها سرفه میکنند، صورتهایشان سرخ میشود و چشمهایشان ورم میکند و دکتر میگوید آسم است.
اعظم دیگر بانوی ساکن روستا گفت: خارش گلو و چشم مشکلی است که اکثر مردم روستا به آن دچارند و پزشکان میگویند به دلیل آلودگی هواست، گاهی آنقدر خارش گلو زیاد میشود که مجبورم با مسواک گلویم را بخارانم شاید از خارش گلو نجات پیدا کنم، اما اینکار هم فایدهای ندارد.
این سوال که عوارض آلایندگی تعلق گرفته به روستا تاکنون کجا رفته و چگونه صرف شده تنها ذهن ما را درگیر نکرده و مردم روستا هم چنین سوالی را در ذهن دارند، البته گفته میشود که این عوارض صرف امور عمرانی میشود، اما مگر امور عمرانی یک روستا چقدر هزینه دربردارد؟
دیگرانی که خبرهایی از اختصاص درصدی از عوارض آلایندگی صنایع بزرگ به مردمان روستاهای اطرافشان شنیدهاند، عقیده دارند که این مردم حق اعتراض ندارند چراکه پولهای خوبی بابت تحمل آلودگی دریافت میکنند.
اعظم میگوید: هرجا میرویم میگویند برای آلودگی هوا به کزازیها پول میدهند، به قرآن قسم که ما هیچ پولی دریافت نمیکنیم، البته با زبان روزه دروغ نگویم یک مرتبه 50 هزار تومان و یک مرتبه هم ظرفی به هر خانواده کزازی دادند و دیگر هیچ.
نظرشان را در خصوص مهاجرت از این روستا میپرسیم، یکی از بانوان گفت: به ما میگویند هر خانوادهای میتواند روستا را تخلیه کند، من که با وام خانه ساختهام و هیچکس در این شرایط وفور آلودگی و بیآبی حاضر به خرید ملکمان نیست چطور از روستا بروم، اصلا کجا بروم.
وی ادامه داد: این واحدهای صنعتی افتخار ملت ما هستند، ما نمیگوییم تعطیل شوند، میگوییم اگر نمیتوانید آلودگی هوا را از بین ببرید مکانی پاک به ما بدهید که ما بتوانیم روستا را تخلیه کنیم، نمیخواهیم بچههایمان در این آلودگی بسوزند.
در حال گفتگو با مردم روستا هستم که خبر میدهند کسانی از بخشداری شازند بیرون مسجد هستند و میخواهند با ما صحبت کنند.
"تجمع اعتراضی مردم روستا به حضور ماموران بخشداری"
روز- محوطه مسجد- ماموران احتمالی بخشداری
دو نفر که خود را نمایندگان بخشداری معرفی میکنند از ما برای تهیه گزارش در روستا مجوز میخواهند!
از آنها کارت میخواهیم ولی از کارت خبری نیست. وقتی میگوییم خبرنگار برای مصاحبه با مردم نیازی به مجوز ندارد و کارت خبرنگاری ما مجوز فعالیتمان است، کارت خبرنگاریمان را میخواهند.
کارت را نشان میدهیم نگاهی طولانی به کارت میاندازد و آنها را به همکارش میدهد، او هم کارت را نگاهی طولانی میاندازد و آنها را در جیب پیراهنش میگذارد و از ما میخواهد با آنها به بخشداری در شازند برویم. اعتراض میکنیم و حاضر به رفتن نمیشویم. در حال صحبت و بگومگو با آنها هستیم که انتظار دارند بدون اینکه کارتی نشانمان دهند سوار بر ماشینشان شویم و به قول خودشان به بخشداری برویم!
مردم روستا با دیدن این وضعیت حساس شده و کمکم عصبانی میشوند. پیرمردی عصبانی فریاد میزند و از آنها میخواهد کارتهایمان را پس بدهند و میگوید نمیگذارد ما را جایی ببرند.
زنان هم از مسجد خارج شدهاند و به مردان عصبانی پیوستهاند. زن جوانی جلوی ماشین احتمالا ماموران بخشداری ایستاده و زنان دیگر را به همراهی فرامیخواند و میگوید کارتشان را پس بدهید وگرنه نمیگذاریم بروید.
مردم روستا یقین دارند همان همروستاییشان که در ابتدای ورودمان تلفنهای مشکوکی میزد ماموران بخشداری را خبردار کرده و تقریبا همگی به او اعتراض میکنند و او که از عکسالعمل بعدی مردم عصبانی نگران شده رایزنی کوتاهی میکند و کارتهایمان را پس میگیرد و سد مردمی در مقابل ماشین ماموران شکسته میشود.
خودنمایی انقراض در باغ ها
نمیتوانستیم پیش از دیدن باغهای خشک شده روستا آنجا را ترک کنیم، تعدادی از اهالی روستا برای دیدن باغ همراه ما شدند و مردی که تلفنها را زد با این بهانه که این افراد را من مطلع نکردهام به اصرار با ما همراه شد. باغهای خشک شده روستا و درختان بر زمین افتاده در اطراف روستا خودنمایی میکنند.
بوی بسیار نامطبوعی در هوا شدت میگیرد و نفس کشیدن را برایمان سخت میکند و دهان و زبانمان میسوزد! تعدادی از اهالی که ما را همراهی و به نوعی اسکورت میکنند تا همه بدبختیها را ببینیم و چیزی در گزارشمان از قلم نیفتد این بو را نسبت به بوی نامطبوعی که شبها در روستا میپیچد قابل تحمل میدانند.
"تجمع اعتراضی مردم روستا به حضور ماموران بخشداری"
چاه آبی را نشانمان میدهند که آبش بوی نامطبوعی میدهد!
این باغهای خشکیده و موتور آب بدبو درست در کنار فنسهای یک واحد صنعتی بزرگ نفتی قرار دارد، صدای آتشی که از دکل پتروشیمی به هوا میرود را میشنویم، هیاهویی ترسناک که دلهره بیماری و آلودگی را به آنها که صدایش را میشنوند، منتقل میکند.
این صنایع که سهم بزرگی در چرخه اقتصاد کشور دارند علیرغم گذشت سالها از آغاز فعالیتشان و پس از سالها جنجال زیستمحیطی در خصوص آلودگی هوای ناشی از فعالیتشان هنوز نتوانستهاند سهم خود از آلایندگی کاهش دهند.
مردم روستا میگویند: تصفیهخانه پتروشیمی نزدیک روستاست و با زیاد شدن بارندگیها سرریز آن وارد زمینهای کشاورزی میشود و این سرریزها از عواملی است که ریشه باغات را سوزانده و آبهای باقیمانده را آلوده کرده است.
با راهنمایی پیرمردی که برای نشان دادن هکتارها باغ خشکیدهاش همراهمان شده و مدام از ما میخواهد صدا و سیما را در جریان این خبر بگذاریم و این گزارش را از تلویزیون پخش کنیم! از مسیری که به ماموران بخشداری - که میگویند سر جاده در انتظارمان هستند! – برخورد نکنیم از روستا خارج شده و در حالی که سوالات بسیاری فکرمان را مشغول کرده راهی اراک میشویم.
به گزارش ایسنا، موضوع آلودگیهای ناشی از فعالیت صنعت در استان مرکزی و بویژه اراک و شازند موضوع تازهای نیست، مدتهاست که ساکنان این استان صنعتی از اثرات نامطلوب آلودگی هوا که بخش مهمی از آن ناشی از فعالیت صنایع است رنج میبرند و آمار بالای سرطان که بارها توسط رییس دانشگاه علوم پزشکی در جلسات کارگروه کاهش آلودگی هوای اراک مورد تاکید قرار گرفته به یکی از دغدغههای اساسی مردم این استان بویژه این دو شهرستان تبدیل شده است.
اعتراضات مردمی نسبت به آلودگی هوا، طرح این مهم در جلسات کارگروه کاهش آلودگی هوا و در نظر گرفتن عوارض آلایندگی برای صنایع آلاینده نیز برای مردم آشنا هستند، اما همانگونه که پیش از این گفته شد یکی از سوالاتی که همچنان ذهن مردم این دو شهرستان را به خود مشغول کرده میزان دقیق این عوارض است که رازی سربه مهر است و از شفافسازی در خصوص آن خبری نیست، نحوه خرجکرد این عوارض - که البته گفته میشود صرف امور عمرانی میشود - و سوال دیگر سهم روستاها و شهرها از این عوارض است که یقینا رقم قابل توجهی است.
جالب اینجاست که این سوال حتی ذهن مردمان روستاها را نیز به خود مشغول کرده است، چنانکه مردمان کزاز نیز این سوال را بیجواب میدانند و همچنان نیاز به شفافسازی در این خصوص احساس میشود. مردم روستا عقیده دارند که این پول به جیب کسانی میرود و کسانی از ادامه این شرایط سود میبرند.
حتی اگر تمام این پول صرف امور عمرانی در روستاها و شهرهای آلوده شود، باز هم درد اصلی دوا نخواهد شد، افزایش سطح بوستانها و زمینهای بازی برای کودکان استثنایی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و افزایش بیمارستان و گسترش قبرستان!
آنچه بیش از هر موضوع دیگری نگرانکننده به نظر میرسد تعداد قابل توجه سقط جنین و تشکیل جنینهایی است که به سلامت شکل نمیگیرند، قلبهایشان در دوران جنینی تشکیل نمیشود و از بین میروند یا اگر به دنیا بیایند به معلولیت دچار میشوند، یک مینیبوس کودک استثنایی برای یک روستا عدد قابل توجه و قابل تاملی است.
تعداد زیادی از مادران جوان این روستا هر یک تجربه یک یا دو سقط جنین را دارند و اگر فرزند سالمی دارند در شرایط بسیار سخت مراقبت و ماندگاری 9 ماهه در خانه به این نعمت دست یافتهاند و حالا باید نگران ابتلای کودکان از مرگ رسته به آسم و دیگر بیماریهای مزمن و البته کندذهن شدن آنها باشند. فارغ از آسیبهایی که تعدد سقط جنین به روح و جسم مادران در این روستا وارد میکند، شرایط موجود به هیچ وجه با آنچه در سیاستهای افزایش جمعیت ابلاغی توسط مقام معظم رهبری تاکید شده همخوانی ندارد.
برخی کارشناسان معتقدند که دودکشهای صنعتی همچون دودکشهای پالایشگاه خروجیهایی سرطانزا دارند و علت اینهمه بیماری همچون آسم، سقط جنین، سرطان و معلولیت جسمی و ذهنی کودکان در کزاز تاثیر همین مواد شیمیایی است.
تحقیقی در کار نیست
همگان بر این باورند که تایید تاثیر آلایندگیهای صنعتی بر سلامت مردم نیازمند تحقیق و پژوهش است، اما علیرغم این باور به نظر نمیرسد تاکنون اقدامی در این حوزه صورت گرفته باشد.
حداقل رییس دانشگاه علوم پزشکی اراک معتقد است که تحقیقی در کار نیست.
حسن طاهراحمدی در گفتوگو با ایسنا گفت: هیچ تحقیق جامع و کاملی در رابطه با ارتباط بیماریهای شایع و ریزگردها و آلایندههای صنعتی در اراک انجام نشده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا بیماریهای شایع در روستای کزاز ارتباطی با آلودگیهای زیستمحیطی صنایع بزرگ شازند دارد یا خیر بیان کرد: این موضوع نامشخص است و رد یا تایید آن نیاز به مطالعه دقیق دارد که البته این مطالعه تاکنون انجام نشده است.
از سویی رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان مرکزی به ایسنا گفت: در سال 1384 مطالعهای کلی در خصوص ارتباط حدود پنج آلاینده با برخی بیماریها انجام شده است.
رقیه یادگاری بیان کرد: این مطالعه تنها مشخص میکند که یک آلاینده خاص میتواند چه نوع بیماری ایجاد کند، اما این مطالعات مشخص نمیکند که بیماری خاصی مانند سرطان میتواند دقیقا و تنها تحت تاثیر یک آلاینده در هوا بروز کند.
ایسنا سال گذشته در راستای بررسی ادعایی که عنوان میکرد "زمینهای اطراف نیروگاه، پتروشیمی و پالایشگاه شازند طبق بررسیهای کارشناسانه سالانه 50 متر به سمت دشت شازند آلوده میشوند" با نماینده مردم شازند در مجلس نهم سخن گفته بود. قاسم عزیزی وجود این معضل را تایید کرد، اما در خصوص میزان پیشرفت سالانه آلودگی نظر قطعی نداد.
نماینده پیشین مردم شازند در مجلس شورای اسلامی پساب ناشی از فعالیت واحدهای صنعتی اطراف شازند را دلیل ایجاد آلودگی خاک در این منطقه دانست.
عزیزی به استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی توسط این صنایع اشاره کرده و افزود: حدودا سال 1378 پژوهشکده صنعت نفت مطالعاتی را در رابطه با چاههای آب اطراف شازند انجام داد و حرکت عرضی آلودگی خاک شازند مطرح شد که مقدار دقیق آلودگی خاک این منطقه را طبق این تحقیقات به خاطر ندارم.
عزیزی در پاسخ به این سوال ایسنا، که آلایندههای ناشی از فعالیت نیروگاه و پتروشیمی شازند چه مقدار در تشدید و ایجاد آلودگی خاک شازند دخیل هستند، پاسخ داده بود: قطعا آلایندههای واحدهای صنعتی نیز در این رابطه دخیل هستند، شخصا این موضوع را بارها به واحدهای صنعتی اطراف شازند تذکر دادهام ولی در اینجا نقش سازمان محیط زیست باید پررنگتر باشد.
زندگی در کزاز دشوار است
نماینده جدید مردم شازند در مجلس شورای اسلامی نیز در اینباره میگوید: از دید من زندگی در کزاز بسیار دشوار شده است.
علی ابراهیمی که به تازگی بر کرسی نمایندگی این مردم در مجلس تکیه زده است، تاکید کرد: باید به سرعت مطالعهای در خصوص وضعیت آلودگی زیستمحیطی کزاز صورت گیرد.
وی بیان کرد: در صورتی که براساس این مطالعات آلودگی قابل کنترل باشد، باید در اقدامی سریع پتروشیمی، پالایشگاه و نیروگاه هر کدام به نسبت آلودگی که ایجاد می کنند، اقدام به رفع آلودگی کنند.
نماینده مردم شازند در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: در صورتی که آلودگی قابل کنترل نباشد باید مردم روستای کزاز انتقال داده شوند.
با توجه به روند کند اقدامات مطالعاتی البته در صورتی که اعتبار آن مهیا شود و انجام دهندهاش بالاخره کار را شروع کند و براساس تجربه پس از چندین بار قطع اعتبار و ... کار را به نتیجه برساند، بعید نیست که نسل کزازیها منقرض شده باشد و مشکل خودبخود حل شده باشد. کزاز نیز بیمار صعبالعلاج دیگری است که پاشویه درمانش نمیکند و برای رهایی از بیماریهایی که در جانش ریشه کردهاند به یک جراحی بزرگ نیاز دارد.
فرمانداری به تنهایی نمیتواند مشکل کزاز را حل کند
به گزارش ایسنا، در این میان فرماندار شازند معتقد است که در مورد آلودگی یا عدم آلودگی نمیتوان به سادگی نظر داد و در مورد آلودگیهای زیستمحیطی ابتدا باید مطالعه انجام شود.
وی در خصوص این مهم که نمیتوان بوی نامطبوع این روستا را انکار کرد و در پاسخ به اینکه آیا همین بوی نامطبوع نشان آلودگی محسوب نمیشود؟ بیان کرد: بله صد در صد آلودگی وجود دارد، اما اثبات ارتباط آلودگی با سرطان و دیگر بیماریها و نیز ارتباط آن با خشک شدن باغها نیاز به بررسی دارد.
فرماندار شهرستان شازند در خصوص این موضوع که مردم از بوی نامطبوع و خشک شدن باغهای روستا معترض هستند و انتظار رفع آلودگی یا انتقال به روستایی دیگر را دارند، بیان کرد: مردم در این روستا در حال زندگی کردن هستند و از طرفی انتقال مردم از این روستا مستلزم صرف هزینه گزافی است.
میرزایی اظهار کرد: مردم کزاز مردم آگاهی هستند و از محدودیتهایی که انتقال به مکانی دیگر به دلیل هزینههای بالا دارد مطلع هستند.
وی ادامه داد: فرمانداری به تنهایی نمیتواند مشکل کزاز را حل کند، باید مطالعات لازم صورت گرفته و برنامهای برای رفع مشکلات کزاز در نظر گرفته شود.
به گزارش ایسنا، روزهای آلوده اخیر اراک و شازند و نتیجه جلسه اضطراری مدیریت بحران استان نشان میدهد که از نظر مسئولان پالایشگاه همچنان در لیست آلایندههای اصلی است چرا که در این جلسه بازرسی و بررسی آلودگیهای زیستمحیطی در این واحد صنعتی مصوب شد که مدیریت پالایشگاه شازند مکلف شد ظرف مدت 10 روز نسبت به نصب سیستم پایش آنلاین اقدام و یوزرنیم و پسورد سیستم را در اختیار اداره کل حفاظت محیط زیست قرار دهد.
همچنین، مقرر شد پالایشگاه شازند برنامه جامع مدیریت زیست محیطی را حداکثر تا یک ماه آینده تهیه و در کمیتهای متشکل از اداره کل حفاظت محیط زیست استان، دانشگاه علوم پزشکی اراک و اداره کل هواشناسی استان ارائه دهد. پالایشگاه باید نسبت به ایجاد دیوار و محصور کردن محل بارگیری و ذخیره گوگرد نیز اقدام کند.
با توجه به اختلاف نظر در میزان بنزن موجود در بنزین اراک مقرر شد از چهار جایگاه بنزین در اراک نمونه تهیه و به آزمایشگاه مورد اعتماد اداره کل حفاظت محیط زیست استان، آزمایشگاه پالایشگاه، آزمایشگاه شرکت پخش فرستاده شود. پالایشگاه همچنین، باید نسبت به تخلیه کاتالیزهای ذخیره در محوطه پالایشگاه با حضور نماینده ای از اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی اقدام کند.
با توجه به اینکه بخشی از آلودگی مربوط به دپو و بارگیری گوگرد در محوطه پالایشگاه است با مسئولیت شرکت پخش فراوردههای نفتی امکان حمل با قطار ظرف مدت 10 روز بررسی و نتیجه به فرماندار شازند ارائه شود.
تهیه برنامه مدون و مشخص پالایشگاه برای دورریز پساب تولیدی، ترمیم فضای سبز آسیب دیده از لجن نفتی، ارسال یک نسخه از طرح حذف فلر برای اداره کل حفاظت محیط زیست جهت تامین اعتبار از وزارت نفت و خارج شدن فاز قدیمی تولید گوگرد از مدار و ارائه گزارش به فرماندار شازند نیز در این بازدید مصوب شد.
این مصوبات تنها مختص پالایشگاه شازند است، باید دید پتروشیمی و نیروگاه در صورت بازرسی چنین تیمی به چه اقداماتی مکلف خواهند شد و البته بررسی میزان اجرایی شدن این مصوبات و به نوعی ضمانت اجرایی آنها نیز در چنین مقالی خالی از لطف نخواهد بود.
بی گمان تولید روزانه میلیونها لیتر بنزین یورو 4 و گوگرد در پالایشگاه، تولید بخش قابل توجهی از برق کشور در نیروگاه و تولید انواع محصولات، پایه، پلیمری و شیمیایی در پتروشیمی و ارزآوری قابل توجه این صنایع هم نمی تواند بهانه مناسبی برای بی توجهی به زندگی و مرگ تعداد بسیاری از هموطنان و از بین رفتن سطح وسیعی از محیط زیست بوده و اقتصاد کشاورزی یک شهرستان نباید فدای اقتصاد صنعتی آن شود.