* چرا سوریان ناکام ماند؟
یکی از اشتباههای محمد بنا در راه کسب سهمیه المپیک استفاده مکرر از حمید سوریان در سه رویداد متوالی بود. در حالی که نابغه کشتی فرنگی ایران نتوانست در رقابتهای گزینشی قاره آسیا سهمیه المپیک را به دست بیاورد، همگان برای این باور بودند که سوریان نباید در مسابقه دوم که دو هفته دیگر برگزار میشد کشتی بگیرد، چرا که آمادگی لازم را نداشت و در صورتی که جانشین او نیز ناکام میماند یک مسابقه دیگر برای کسب سهمیه وجود داشت، اما محمد بنا در تصمیمی عجیب دوباره سوریان را روانه میدان کرد تا شکست خوردن برای او به امری عادی تبدیل شود.
در این شرایط دیگر هیچ چارهای نمانده بود تا برای سومین بار در کمتر از 40 روز کشتیگیر سرشناس ایران که چهار سال هم نسبت به المپیک لندن پیرتر شده بود، باز هم وزن کم کند و به میدان برود. این وزن کم کردنهای پیاپی باعث شد حتی سوریان در المپیک نیز به شرایط آرمانی جسمانی نرسد و در واقع او در ریو شکست نخورد ، بلکه سه ماه قبل مغلوب شده بود.
* خارج کردن رقیبان امید نوروزی از گردونه
دومین طلایی ایران در المپیک لندن نیز در بازیهای ریو ناکام ماند. هر چند او در مسابقه دوم با ناداوری مواجه شد، اما نشانی از امید نوروزی آماده و جنگنده نداشت و حتی در مسابقه اول خود نیز به سختی کشتیگیر ونزوئلا را 2 بر یک شکست داد. در این وزن چهرههایی مانند مهدی زیدوند و یا حتی افشین بیابانگرد نیز حضور داشتند، اما محمد بنا از ترس این که مهره مورد علاقهاش نتیجه نگیرد حاضر به رویارویی رقیبان این وزن با یکدیگر نشد. بنا حتی زیدوند را به تورنمنت سطح بالای پیتلاسینسکی لهستان فرستاد تا احتمالا در صورت نتیجه نگرفتن او، دلیل محکمی برای انتخاب امید نوروزی داشته باشد، اما زیدوند با نمایشی خوب قهرمان سابق جهان از کره جنوبی را هم شکست داد و بر سکوی نخست مسابقات ایستاد، اما این قهرمانی نیز تاثیری در انتخاب ملیپوش وزن 66 کیلوگرم نداشت و مشخص نشد هدف کادرفنی از اعزام زیدوند به این تورنمنت چه بوده است و اگر این کشتیگیر هیچ شانسی برای المپیکی شدن نداشته، پس چرا به تورنمنت اعزام شده است.
حتی افشین بیابانگرد، ملیپوش وزن غیر المپیکی 71 کیلوگرم خواستار محک خوردن خود در 66 کیلو بود تا از میدان مسابقه بهترین کشتیگیر این وزن انتخاب شود، اما محمد بنا این اجازه را به او نداد تا بیابانگرد نیز که مطیعترین شاگرد بنا در این سالها بوده به این تصمیم سرمربی تیم ملی واکنش نشان دهد. اعتراض بیابانگرد آنقدر برای بنا غافلگیر کننده بود که او خبرنگاران را به این متهم کرد که حرف در دهان این کشتیگیر گذاشته اند و مصاحبه او حرفهای بیابانگرد نبوده است.
این در شرایطی بود که اگر امید نوروزی احساس خطر میکرد و یکی دو رقیب جدی را در کنار خود میدید، قطعا بهتر از این تمرین میکرد تا در المپیک وضعیت جسمانی بهتری داشته باشد.
* مشکل بدنی کشتیگیران
یکی از مشکلات کشتی فرنگی برنامهریزی تمرینی بود، به طوری که اکثر ملیپوشان ایران در دو دقیقه پایانی المپیک ریو دچار مشکل میشدند و ضعف جسمانی پیدا میکردند، اما قطعا وقتی اکثر نفرات تیم مشکل جسمانی دارد این مساله به برنامهریزی تمرینی بر میگردد. در المپیک قبل جمشید خیرآبادی و ناصر نوربخش به عنوان دو برنامهریز تمرین در کشتی فرنگی ایران کادر محمد بنا را تکمیل کرده بودند، اما محمد بنا پس از المپیک 2012 خیرآبادی را به دلیل حضور در تیم ملی آذربایجان از دست داد و با کم لطفی که در حق ناصر نوربخش کرد باعث شد او نیز جدا شود و با دلی چرکین اعلام کند که دیگر هیچ وقت حاضر به همکاری با محمد بنا نیست تا با این شرایط تیم ملی کشتی فرنگی ایران برنامهریز حرفهای برای المپیک ریو نداشته باشد و در واقع کادر محمد بنا تضعیف شده بود.
حتی سعید عبدولی که همگان او را به پر نفس بودن می شناختند در فاصله چند هفته تا المپیک اعلام کرد که بدنش جواب نمیدهد و دلیل این موضوع را هم نمی داند. کادر فنی تیم ملی نیز اعتراف کرد که از شرایط جسمانی عبدولی راضی نیستند. با این شرایط عبدولی راهی المپیک شد و با هر زحمتی که بود به مدال برنز رسید.
حبیب الله اخلاقی ملیپوش وزن 85 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران نیز از جمله مهرههایی است که با آمادگی بالای بدنی و تنها در سرپا از حریفان خود امتیاز میگرفت، اما در المپیک ریو حبیب الله اخلاقی هیچ گاه نام و نشانی از آن کشتیگیر جنگنده در سالهای اخیر نداشت و او نیز از لحاظ بدنی مشکل داشت. این در حالی بود که محمد بنا، رامین طاهری را به عنوان گزینه این وزن در کنار اخلاقی قرار داد و تا روزهای آخرین اعزام به المپیک نفر اصلی این وزن را اعلام نکرد، اما محمد بنا که مشکل اخلاقی را از نزدیک مشاهده میکرد، حاضر نشد به رامین طاهری اعتماد کند تا به این ترتیب المپیک نیز به تلخی برای کشتیگیر با اخلاق خوزستانی تمام شود.
البته مشکل جسمانی تنها مختص به اخلاقی نبود و سوریان و قاسم رضایی هم در مبارزاتشان با تحلیل نیرو مواجه می شدند که به همین خاطر سوریان تمام تلاشش را می کرد حریفانش را در سه دقیقه اول 8-0 کند چرا که خودش هم می دانست در دو دقیقه آخر مشکل پیدا خواهد کرد.
* شکست قاسم رضایی از بازنده علیاری
پر امیدترین کشتیگیر ایران برای کسب مدال طلای المپیک قاسم رضایی بود، اما این کشتیگیر کمتر از حد قهرمان المپیک لندن نشان داد و او نیز با ضعف بدنی مواجه شد. رضایی حتی شرایط سال قبل که زیر نظر احد پازاج به مدال نقره جهان رسید را نداشت و به سختی توانست صاحب مدال برنز شود.
اولین نشانههای ناآمادگی رضایی در جام جهانی شیراز نمایان شد، اما محمد بنا این موضوع را نمیخواست قبول کند. حتی از ترس شکست، بنا حاضر نشد رضایی را قبل از المپیک به هیچ تورنمنتی اعزام کند تا تنها با دو کشتی ضعیف با حریفان درجه سه و چهار در جام جهانی شیراز، او را روانه میدان دشوار المپیک کند.
این در حالی بود که مهدی علیاری نیز مانند مهدی زیدوند به تورنمنت لهستان رفت تا شاید با نتیجه نگرفتن او، محمد بنا به دلیلی محکمه پسند برای انتخاب رضایی برسد، اما از قضا علیاری نیز قهرمان شد و حتی کشتیگیر کوبایی که در المپیک رضایی را شکست داد، در آن رقابتها مغلوب کرد، اما هیچ وقت این فرصت به علیاری داده نشد تا شانس مبارزه کردن برای حضور در المپیک داشته باشد. این در حالی بود که رضایی با مشکل اضافه وزن هم مواجه بود.
در واقع مشخص نشد که چرا محمد بنا یک تیم دیگر را به دیدارهای تدارکاتی فرستاد، اما نفرات دیگری را روانه المپیک نمود. اگر زیدوند و علیاری با قهرمانی در تورنمنت معتبر لهتسان نمیتوانستند هیچ شانسی برای حضور در المپیک داشته باشند پس دلیل اعزام آنها به این رقابتها چه بوده است؟
در واقع محمد بنا از پشت کردن به مسابقه انتخابی ضرر کرد. شاید در مقطعی کوتاه بشود با تصمیمات سلیقگی نتیجه گرفت اما این کار باعث از بین رفتن پشتوانه ها می شود و در نهایت نقص در کار یک جا خودش را نشان می دهد که برای محمد بنا این مشکل در المپیک ریو نمایان شد.
* وقتی منتقدان، دشمن فرض شدند
یکی از دلایل موفقیت محمد بنا در المپیک لندن داشتن کادری منسجم و قوی بود، اما برای المپیک ریو برنامهریزان اصلی آن کادر حضور نداشتند و بنا به استفاده از دوستان خود در کادرفنی اکتفا کرد. در واقع بنا هیچگاه حاضر نشد برای قدرتمند ساختن کادر خود به مهرههایی که از دوستانش نبودند، اعتماد کند.
البته اطرافیان بنا نقش بسیار زیادی در انتقاد ناپذیر شدن سرمربی تیم ملی داشتند. آنها همه منتقدان را دشمن بنا فرض کردند و حتی در مصاحبههایی اخلاق را نیز زیر پا گذاشتند و منتقدان را به داشتن مرض و غرض متهم کردند. این در حالی بود که منتقدان دوست نداشتند محمد بنا را شکست خورده در المپیک ببینند، اما اطرافیان او خود را دلسوز بنا و دیگران را دشمن او قلمداد میکردند تا با این شرایط محمد بنا نیز منتقدان را نادیده بگیرد و آنها را بر علیه خود فرض کند.
نتایج المپیک ریو نشان داد که دلیل موفقیت یک کار تیمی است نه فردی که اگر این چنین بود محمد بنا بار دیگر میتوانست در ریو کشتی فرنگی ایران را مانند لندن صاحب چند مدال طلا کند، اما وقتی موفقیت لندن تنها به پای بنا نوشته شد و نقش مهرههای زحمتکشی مانند ناصر نوربخش کاملا نادیده گرفته شد و حتی یک سکه از جوایز لندن نیز به او داده نشد، شکست در ریو را نیز همگان به پای یک نفر نوشتند که آن شخص کسی نبود جز محمد بنا. اما چیزی که مشخص است این که پیروزی یا شکست حاصل یک کار تیمی است نه فردی.
محمد بنا با شخصیت منحصر به فردی که در دادن روحیه و کوچ کردن دارد، می توانست با استفاده از نفرات مکمل مناسب در کادر فنیاش، زمینه موفقیت را در کشتی فرنگی ایران فراهم کند اما وقتی کشتیگیر آمادگی لازم را ندارد، روحیه دادن و کوچ کردن نمیتواند به تنهایی نتیجه دهد.
* بنا چرا رفت، چرا برگشت؟
سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی در کارنامه خود قهر و آشتیهای بسیار زیادی را ثبت کرد. پس از المپیک لندن مشخص نشد محمد بنا برای چه تیم را رها کرد و چرا 10 ماه مانده به المپیک دوباره کار را در دست گرفت. در واقع کسی او را از کشتی بیرون نکرد، اما او بارها از کشتی رفت و دوباره برگشت تا هم خودش لطمه ببیند و هم این که کشتی فرنگی ایران متضرر شود. حالا پس از المپیک ریو میگویند محمد بنا 10 ماه بیشتر زمان نداشته، اما کسی او را بیرون نکرده بود که بخواهد در فاصله 10 ماهه تا المپیک بازگردد ضمن اینکه او از سال 2009 تا 2012 سرمربی بوده و به جز این 10 ماه، دو سال قبل نیز برای مدتی سرمربی شد اما در آستانه جام جهانی تهران به دلیلی که هیچ کس متوجه نشد چه بوده، تیم ملی را رها کرد. در واقع در این هفت سال، محمد بنا حدود 4 تا 5 سال در راس کار بوده است.
چرا دوره محمد بنا باید تمام شود؟
هیچ کس دوست نداشت گریههای محمد بنا در المپیک ریو را ببیند و اگر هم منتقدان به شیوه خود مختار او ایراد میگرفتند برای این بوده که چنین روزی را نبینند. محمد بنا اخیرا گفته دوره او تمام شده است، اما چرا باید سرمربی کاریزماتیک کشتی فرنگی ایران به جایی برسد که چنین حرفی را به زبان بیاورد؟ همچنان میشد دوره محمد بنا ادامه داشته باشد به شرطی که او و اطرافیانش منتقدان را دشمن و بدخواه کادرفنی فرض نکنند و اگر انتقاد سازندهای صورت میگرفت به آن گوش میکردند، اما یکسری افراد برای این که خود را به محمد بنا نزدیکتر کنند، همه را دشمن او خطاب کردند تا به این ترتیب فاصله بنا با منتقدان زیاد شود و تمامی نظرات آنها را در جهت بدخواهی خود تلقی کند.
حال باید دید فدراسیون کشتی با کنار رفتن محمد بنا چه تصمیمی برای آینده این رشته میگیرد و سکان هدایت تیم ملی بدست چه کسی سپرده می شود.