توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 218325
زلزله تهران و مدیرانِ بحرانِ مار نگزیده
بخش تعاملی الف - زین العابدین زینالپور فتاحی - فوق لیسانس فقه و مبانی حقوق اسلامی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۴۴
هر بار که واژه «زلزله»، آن هم در تهران، در لابلای خبر، گزارش، یا همایشی به گوش می رسد تند نشسته و اندکی حساس شده و کمی به فکر فرو می رویم. اما ساعتی نگذشته فشل شده تو گویی گرد غفلت بر دیده هامان نشسته و «زلزله در تهران» و تمام مخلفات مربوطه به تاریک خانه ذهنمان سپرده می شود.

این قضیه چند سالی است که مانند سریالی تکراری ذهن مدیران بحران کشور، را در می نوردد و فرو می نشیند. واقعیت تلخ این که مدیران موضوعاتی را جدی انگاشته و در اولویت قرار می دهند که بر سرشان آمده و حداقل یک بار از آن سوراخ گزیده شده باشند. مدیرانِ زلزله ندیده و حادثه نچشیده هر قدر هم در عالم نظر و تئوری زبده و ماهر باشند هرگز نمی توانند در حد قابل قبولی از نظر ذهنی با موضوع زلزله این­همانی یا هم ذات پنداری نمایند.

آیا اکنون طرز مواجهه­ی مدیران بحران استان کرمان یا آذربایجان شرقی با مدیران استان اصفهان یا یزد یا کرمان قبل از حادثه دهشتناک زلزله بم همسان می ­نماید؟! هرگز! به یاد دارم که بعد از زلزله آذربایجان با تدبیر مدیریت هلال احمر آذربایجان غربی تمامی مدیران شعب هلال احمر استان از مناطق زلزله زده بازدید نموده و از نزدیک با روند مدیریت بحران در زلزله و فضای واقعی پس از زلزله آشنا شدند. نمونه های موثری از این دست می تواند زمینه آمادگی ذهنی و این همانی مدیران بحران پایتخت را فراهم آورده منجر به اقدامات موثرتر و عینی تر گردد. پدیده «شعار زدگی» در مسائل از همین جاها نشأت می گیرد که موضوع و یا مساله مطروحه هرگز در مخیله ایشان رنگ واقعی به خود نگرفته و به زعم و گمان و تخیل ساده انگارانه بدل می شود. نتیجه این گمان ساده انگارانه غافل گیر شدن فاجعه باری است که جبران آن بلا شک غیر ممکن است.

مدیریت«زلزله ­تهران» مدیران زلزله دیده، شیون شنیده و مجرب به تجارب تلخ می طلبد. مدیرانی که گریه های جگر سوز کودکان یتیم شده و مادران داغ فرزند دیده و پدران فرزند مرده در آغوش کشیده را از عمق جان نظاره کرده و شنیده اند. تنها در این صورت است که مساله جدی انگاشته شده و از آفت «شعار» رها و دست به اقدامات موثر خواهند زد. اقداماتی از قبیل ترسیم نقشه خطر پذیری تهران، آموزش خانواده ها، ساماندهی و تقویت سازمانهای مردم نهاد- NGO ها- و تقویت و تجهیز و آموزش نیروهای محلی مانند تیم های امداد محلات، خصوصاً با زوم بالا در مناطق پر خطر شهر مثل مناطق با تراکم بالای جمعیتی بسیار ضروری و فوری می نماید.

برای رسیدن به هدف مطلوب در این موضوع نیازمند عزم جدی و اراده خلل ناپذیر هست تا با وحدت نظر در لزوم و ضرورت آمادگی و پیشگیری از بروز آسیب های بیشتر و کاهش میزان آسیب ها بکاهد. برای نیل به این مقصود پیشنهاد می گردد انجام مطالعات و اجرایی کردن نتایج یافته ها و راهکارها به عهده جمعیت هلال احمر کشور و متخصصین مجرب آن گذارده شود تا کار، تخصصی و اصولی به انجام رسد. ورود افراد غیر کارشناس به شدت مایه حسرت و عسرت در آینده خواهد شد.

شاید عده ای چنین گمان کنند که زلزله تهران کمی متفاوت تر از همین مانورهای آبکی و غیر واقعی ما خواهد بود که فقط«دور همی!» بوده و پس از یک یا دو ساعتی با هم مصافحه ای داشته و به سمت خانه هامان سرازیر خواهیم شد. نگارنده پیشنهاد دارد که مجموعه ای از مدیران سرد و گرم چشیده، از جنس مدیرانی چون مرحوم دفتری ها، بم و منجیل دیده ها، ورزقان و رودبار دیده ها را جمع نموده از همین امروز طرحی نو در انداخته و از فرصت سوزی به شدت احتراز شود. یاد مردان حکیم دوران ها به خیر که همواره حکیمانه سخن رانده و چه نیکو گفته اند :« ریسمان گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد».

برخی مدیران بحران غیر جمعیتی نه ماری دیده اند و نه گزشی نوش کرده اند! لاجرم نه از سیاهی می ترسند و نه از سفیدی! اما «زلزله تهران» ریسمان سیاه و سفید نخواهد بود!
 
کلمات کلیدی : زین العابدین زینالپور فتاحی