روزنامه سیاست روز نوشت: با گذشت ۳۰ روز از انتخابات شکوهمند و غرورآفرین اخیر، واکاوی، آسیبشناسی رفتار و گفتار عناصر فعال جریان اصولگرایی این واقعیت را آشکار میسازد که بازسازی اتاقهای فکر از نظر ساختار، ترکیب نفرات و همسویی محتوای اتاقهای مولد اندیشه و فکر جریان اصولگرایی با ذائقه عمومی و یافتن زبانی مشترک برای گفتوگو با سطوح مختلف افکار عمومی، نیازی است که به شدت احساس میشود.
به عبارت دیگر - و شاید برخلاف میل و تصور عدهای خاص - «چرخش» در میان نخبگان و اندیشهورزان اصولگرا و جابهجایی افراد و توجه بهینه و شایسته به نگاه و اندیشه جوانان متعهد در دایره تولید فکر و اندیشه این جریان یک ضرورت مسلم است که غفلت و بیتوجهی - سهوی و عامدانه - به آن، در آینده اثرگذار جریان اصولگرایی تأثیری غیرقابل انکار دارد!
اگرچه پیش از این نیز درباره ضرورت توجه به دوران پساانتخابات از مناظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نکاتی در قالب یادداشتهایی قلمی شده است، اما به دلیل استمرار فرآیند «انتخابات» در شکلگیری دولتها و مجالس آتی، این مهم نیازمند توجهی مستمر و مداوم است.
از این منظر، «آرا و نگاه عمومی» و همچنین مجموعه «رفتار» و «گفتار»ی که منتج به شکلگیری نتیجه هر دوره از انتخابات و از جمله انتخابات ۹۶ شده باید موشکافانه مورد بررسی و تحلیل فنی و کارشناسانهای قرار گیرد.
این نکته از جمله نکاتی است که نباید در دوران پساانتخابات ۹۶ - همانند دوران پساانتخابات گذشته - مورد غفلت و بیتوجهی قرار گیرد.
اگرچه بیش از یک ماه از برگزاری و اعلام نتیجه انتخابات ۹۶ زمان میگذرد اما نتیجه انتخابات - اگرچه درباره شورای شهر و روستا قابل پیشبینی بود - ریاست جمهوری به گونهای رقم خورد که برخی از مفسران و تحلیلگران جریانهای سیاسی اصولگرایی و اصلاحطلبی از عبارت «دور از انتظار» در توصیف آن استفاده میکنند و در لابهلای سوژهها و موضوعات روز دیگر همچنان مورد توجه تحلیلگران و مفسران قرار دارد.
همچنان که به تازگی سعید حجاریان در یادداشتی با اشاره به «تغییر در سبد رأی» با ارائه آمار مستند و مستدل، وزن آرای منتسب به دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی را در میدان سیاست امروز جامعه ایرانی به تصویر کشیده است.
سعید حجاریان در این یادداشت با اذعان به افزایش آرای اصولگرایان در طول ۲۰ سال اخیر مینویسد: « ... مطابق آمار رسمي منتشر شده از دوم خرداد ۱۳۷۶ به اينسو آراي جناح اصولگرا بيش از هشت ميليون افزايش داشته و در مقابل به آراي اصلاحطلبان تنها چهار ميليون افزوده شده است و اين در حالي است که در اين فاصله به تعداد کساني که حق رأي داشتند ٢٠ ميليون اضافه شده است که نوعاً قشر جوان هستند و طبعا به سمت تحولخواهي گرايش دارند...»
تحلیل حجاریان به نوعی مکمل یادداشتهایی است که درباره ضرورت توجه به وضعیت موجود جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی و طراحی سازوکار و راهکارهایی برای رسیدن به وضعیت مطلوب در این روزنامه قلمی شده است.
امروزه ضرورت تغییر ماهوی اتاقهای اندیشهورزی به ویژه از نظر ترکیب سنی نظریهپردازان و تئوریسازان بسیار مهم مینمایاند زیرا حضور جوانان علاوه بر اینکه تغییر زبان گفتوگو را ایجاد میکند از نظر تنوعبخشی در خلاقیتها، ایدهها و ابتکار عملهایی برای اولا آگاهیبخشی و بصیرتافزایی به نسل جوان جامعه و ثانیا گسترش ضریب نفوذ در سطوح مختلف افکار عمومی بسیار موثر و اثرگذار است. این یک واقعیت است.خواه اینکه مدعیان اندیشهورزی درجریان اصولگرایی پند گیرند یا ملول شوند!
به گزینه دیگر، درصورتی که آرای افکار عمومی به تفکیک هر استان مورد تحلیل و ارزیابی فنی و کارشناسانهای قرار گیرد و برای سوالاتی از جمله چرایی پراکندگی قابل توجه میزان آرا در استانهای همجوار نسبت به دو نامزد انتخابات ۹۶، چرایی عدم تحقق پیشبینیها و همچنین چرایی فاصله میان نتیجه نظرسنجیها و آرای عمومی، پاسخهایی قابل اعتناتری میتوان یافت.
تحلیل آرای افکار عمومی در وحله نخست، واقعیتهای مسلمی را - که برخی از عناصر مطرح جریانهای اصولگرایی و اصلاحطلبی آنها را برنمیتابند - آشکار میسازد.
تغییر زبان گفتوگو با سطوح مختلف آرای عمومی شامل کارگران، دانشگاهیان، نخبگان، معلمان، هنرمندان، نویسندگان و .... و به ویژه شیوه گفتمانسازی در میان نسل جوان و رأی اولیها، توجه به ذائقه افکارعمومی و به ویژه آرای تاثیرگذار نسل جوان و رأیاولیها در تنظیم وعدهها و شعارهای انتخاباتی و مسائلی از این دست، واقعیتهای مسلمی است که باید از هماکنون تا انتخابات پیشرو، درباره آن اندیشیده شود. از این منظر نیز تغییر و چرخش در سطوح تئوریپردازی و تصمیمسازی و رویکرد به نگاه جوانان انقلابی و متعهد تسهیلکننده مسیر گفتمانسازی و ارتباط مؤثرتر با نسل جوان و رأیاولیها است.
بنابراین در واکاوی چرایی عدم پیروزی نامزد منتسب به اصولگرایان باید به شیوههای تبلیغ، رفتار و گفتار عناصر مطرح این جریان در سالهای قبل از انتخابات ۹۶ و همچنین در جریان رقابتهای انتخاباتی توجهی اساسی داشت.
به عبارت دیگر، نتیجه انتخابات ۹۶ این نکته را آشکارتر ساخت که بدنه جریان اصولگرایی نیازمند عناصری است که جامعه امروز ایران را آنگونه که هست ببینند نه آنگونه که خود میخواهند و دوست دارند! ذائقه جامعه امروز نسبت به جامعه دهه ۶۰ و ۷۰ تغییر کرده است. این تغییرات را میتوان در رفتار، گفتار و حتی پوشش افراد جامعه به ویژه نسل جوان و آرمانگرای آن به عینه دید. حال برای نزدیکی بیشتر با این ذائقه باید رفتار و گفتاری متناسب با آنها طراحی و عملیاتی کرد.
البته نتیجه انتخابات ۹۶ - علیرغم اصرار جریان پیروز انتخابات- از منظری دیگر قابل اعتنا و توجهبرانگیز است؛ و آن اینکه افکارعمومی ایران اسلامی اصلاً و ابداً مایل به کنار گذاردن مبانی اسلامی، ارزشها و باورهای دینی - ملی و آرمانها و اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نیست. میزان آرای نامزد جریان اصولگرایان و افزایش قابل ملاحظه آن در طول ۲۰ سال اخیر گواه این واقعیت است. واقعیتی که عناصر افراطی و معلومالحال جریان اصلاحطلبی به انحای مختلف برای تحریف آن دست و پا میزنند.