رابرت کاپلان در یادداشتی در والاستریت ژورنال تأکید کرد: با توجه به اهمیت ژئوپولتیک یونان در اروپا، خروج این کشور از حوزه یورو در کنار تفوق و برتری ایران در خلیج فارس و ظهور چین به عنوان یک قدرت مهم در شرق آسیا میتواند زمینهساز افول قدرت آمریکا و غرب در جهان باشد.
به گزارش فارس، روزنامه «والاستریت ژورنال» در مقالهای به قلم «رابرت دی. کاپلان» تأکید کرد: با توجه به اهمیت ژئوپولتیک، بحرانی که هماکنون یونان با آن مواجه است به نظر میرسد چیزی فراتر از مسائل مالی باشد.
کاپلان که در حال حاضر از اعضای ارشد اندیشکده «New American Security» است، کتابهای اثرگذار بسیاری را در حوزه سیاست خارجی به رشته تحریر درآورده است. نشریه «فارن پالسی» در سال ۲۰۱۱، وی را به عنوان یکی از صد اندیشمند برتر جهان معرفی کرد. این نویسنده برجسته آمریکایی تصریح میکند: غرب برای اجرای سیاست مهار شوروی در دوران جنگ به یونان به عنوان کشوری با موقیت ژئوپولتیک خاص احتیاج داشت و هم اکنون دورهی ریاست جمهوری «ولادیمیر پوتین» نیز دست کمی از آن زمان ندارد.
وی میافزاید: ژئوپولتیک در مواردی بسیار مهمتر از اقتصاد است. کافی است به شرایط کنونی یونان نگاهی بیندازید. اگر قرار بود صرفا زمینههای اقتصادی در نظر گرفته شود، در سال ۱۹۸۱ میلادی نباید یونان به عنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا پذیرفته میشود و این احتمال نیز وجود داشت که چندماه پیش از منطقه یورو کنار گذاشته شود.
بنا بر این گزارش، بسیاری از سیاستگذاران اروپایی نیز به این نکته واقفند – هر چند تعداد اندکی به آن اذعان داشتهاند – که اروپا در صورتی که ارتباطش با یونان را تضعیف کند، به شدت در برابر هرگونه تهاجم روسیه آسیبپذیر خواهد بود. یونان به دلیل موقعیت ژئوپولتیکی که از آن برخوردار است، تنها بخشی از منطقه بالکان به حساب میآید که از چندین ساحل به مدیترانه راه دارد که به همین دلیل برای غرب بسیار اهمیت دارد.
کاپلان در ادامه این گزارش تأکید میکند: پایگاه های آمریکا در دوره جنگ سرد در یونان برای اجرای سیاست مهار شوروی بسیار حیاتی بود. چنانچه در دوره جنگ سرد، استالین، یونان را در ازای بقیه مناطق بالکان درست در زمان آغاز این نبرد، به غرب واگذار نکرده بود، یونان نیز وارد بلوک کمونیست میشد. در این شرایط ایتالیا نیز کاملا به خطر میافتاد و در حال حاضر دیگر مناطق غربی و شرقی مدیترانه در اختیار غرب نبود.
اما در حال حاضر یونان، چه به لحاظ بافت فرهنگی و چه به لحاظ سیاسی، به طور کامل در جبهه غرب نیست. یونان با وجود پیروی از مسیحیت اوتودوکس، پیوندهای عاطفی و معنوی خاصی با روسیه دارد. این بخش مهمی از دلیلی بود که بواسطه آن، اکثر یونانیها در جریان صربستان در جنگ ۱۹۹۹ کوزوو، با اعلام حمایت از صربها در کنار روسیه و مقابل اروپا قرار گرفتند، با وجود اینکه در آن زمان دولت یونان تا حدود زیادی با سیاست های غرب همسو و هماهنگ بود.
سیاست و فرهنگ حاکم بر یونان شباهتی به غرب نداردبر اساس این گزارش، یونان هرگز به مانند قدرتهای غربی و مرکزی اروپا، حزب مدرن سیاسی نداشته است. علاوه براین، «آندرئاس پاپاندرئو» نخست وزیر یونان در سال های دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، هرگز یک سوسیالیست اروپایی به معنای واقعی و دست کم آنگونه که غرب در دهه ۱۹۸۰ باور داشت، نبود. وی در حقیقت طلایه دار بحران کنونی یونان به حساب میآید؛ سیاستمداری که پس از پیوستن یونان به اتحادیه اروپا، به جای بهرهگیری از کمکهای بروکسل، با تکیه بر بروکراسی یک دولت رفاه ناپایدار را بوجود آورد. یونان نه فرهنگ سیاسی کاملا غربی دارد و نه اقتصادی اینگونه.
کاپلان در ادامه تأکید میکند: همه این موارد سرآغازی برای قدرت یافتن «آلکسیس سیپراس»، نخست وزیر یونان و حزب به شدت چپگرای وی موسوم به «سیریزا» محسوب میشود. چرا که محافظهکاری و سوسیالیسم مدرن تنها هنگامی تا اواخر قرن بیستم در یونان ظهور و بروز یافت، که این احزاب از سوی راست فاشیستی و چپ افراطی کنار زده شدند (حزب طلوع طلایی). آن هم درست هنگامی که طی سالهای اخیر اقتصاد منفجر شد. با در نظر داشتن روابط دراز مدت حکومت کرملین با یونان، این که روسیه روابط- و حتی اطلاعات- بهتری در مقایسه با کشورهای اروپایی، با / از حزب «سیریزا» و دیگر احزاب یونان داشته باشد، امری ممکن و محتمل است.
خروج یونان از حوزه یورو، به افول قدرت ژئوپولتیک اروپا در برابر روسیه خواهد انجامیددر ادامه این گزارش آمده است: ممکن است روسیه به شعلهور شدن اختلافات درونی «سیریزا» کمک کند، با این امید که حزب حاکم یونان قادر نباشد تا اقدامات دشوار لازم برای ماندن در حوزه یورو را انجام دهد. اگر یونان حوزه یورو را ترک کند، پسلرزههای اقتصادی به ساختار داخلی ممکن است، این کشور را به کشوری شبه فروپاشیده تبدیل کند که در کنار لغو عضویت و تضعیف اوکراین، منجر به افول توان و قدرت ژئوپلتیکی اروپا در برابر روسیه خواهد شد.
اگر چنین چیزی رخ دهد، کشورهای اسپانیا و پرتغال، مستعد پذیرش ویروس بحران بدهیها در اروپا خواهند بود، اما کشورهای بالکان، چون آلبانی، بلغارستان، رومانی، با نهادهایی ضعیف و اقتصادهایی شکننده، بیش از پیش در معرض این خطر جدی قرار خواهند داشت. در حالی که این کشورها هرگز بخشی از حوزه پولی یورو نبودهاند، دورنمای سست شدن روابط کشوری عمده و مهم در منطقه بالکان، با غرب، حتی اگر یک لحظه این طور به نظر برسد که روسیه در موضع برتر و بالاتری در منطقه است، هشدار دهنده و هشیار کننده خواهد بود.
تضعیف روابط یونان با غرب، در کنار تفوق ایران در خلیج فارس در افول قدرت آمریکا اثرگذار خواهد بوداین نویسنده آمریکایی در پایان تأکید کرد: البته دورنما و تصویر بزرگتری نیز وجود دارد. اولین دهههای پس از جنگ سرد، با برقراری و ایجاد امنیت در آبهای اورآسیا، از دریای مدیترانه تا اقیانوس هند و اقیانوس آرام غربی، همراه بود. از این رو، تضعیف روابط یونان با غرب در مدیترانه شرقی، برتری و تفوق ایران در خلیج فارس و نیز رشد چین در دریای جنوب و دریای چین جنوبی، به عنوان فرآیندی منحصر به فرد در افول قدرت آمریکا در نظر گرفته خواهد شد.
بنا به اعتقاد وی، شکلگیری اتحادیه اروپا به عنوان نمادی از پیروزی نهایی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به شمار میرود. اگر یونان، حوزه پولی یورو را ترک کند، منافع آمریکا و اروپا حکم میکند که این کشور را بازگردانده و از آن محافظت کرده تا از این طریق ناوها و کشتیهای جنگی روسیه را از بنادر یونان دور نگهدارند. یونان، چه با دراخما (واحد پولی پیشین یونان) و چه با یورو، نیازمند ملتسازی است و اروپا نیز برای پاسداشت ارزشهایش، باید به کشورهای عضوش، امید دهد و کمک کند.