رييس جمهور در جلسه ٢٨ خردادماه هيات دولت اظهار داشت: «
امروز یکی از توطئه های آمریکایی ها این است به گونه ای برخورد کنند که ایران بگوید دست از تعهدات خود برداشته و به امضای خود متعهد نیست... باید هوشیار باشیم تا در دام آن ها نیفتاده و در زمین آمریکا بازی نکنیم...»
این اظهارات حسن روحانی عقب نشینی و رد تلویحی بخشي از تبلیغاتي بوده که در وصف برجام می گفت و می گویند، ضمن آنكه رگه هايي از يك رويكرد واقع بينانه دارد و نکاتی قابل حمایت در آن مي توان يافت!
برجام نتیجه مذاکراتی با انگیزه مقبول و مطلوب پايان دادن به جنجال پرونده هسته اي بود اما بالاخره به همراهی دولت با یک جمع بندي معیوب و پر خطر انجامید. از بيانيه لوزان انتقادات دلسوزانه و قانوني مطرح شد و تاكنون بس بارها عيوب اين توافق هسته اي مورد بحث قرار گرفت. «توطئه جديد» و مكشوفي كه اكنون رييس جمهور از آن رونمايي مي كند، در پيش بيني هاي منتقدين محاسبه شده بود اما اعتنايي نشد. مجموعا برجام پاسخي نادرست به بحران بود آنچنانكه قاطع دعوا هم نشده بلكه همچون سنگي بزرگ در چاه است.
متكي به تجربه توافق بزرگ سعدآباد(؟!) آزموده شد كه توافقات هسته اي مبتني بر مجوز نظارت و بازرسي هاي فراهسته اي، هر جزييات ديگري داشته باشند، نافرجامند. هزينه هاي "تعهد محال" پيشين به حساب سو مديريت رييس جمهور نهم و دهم نوشته شد و اكنون چه خوب كه رييس جمهوري با موانع محتوم توافق بد مواجه شده كه خود متولي تنظيم توافق هسته اي جديد است. شايد وقتي كه مجري همان شريك تنظيم سند مي باشد، احتمال تفرقه داخلي در بحث چرايي تحميل هزينه هاي اين توافق هسته اي كمتر شود...
به هر حال دو سال است که سندی بر میز ایران گذاشته اند. ايران سخت به آن مشغول است و تا اطلاع ثانوی نیز پیش از پاسخ به هر خواسته ایران در مجامع بین المللی، «اجرای کامل توافق هسته اي» مطالبه خواهد شد.
دولت در چارچوب اختیارات خود مجوزي براي اجراي برجام دارد اما «اجرای کامل توافق هسته اي» در نظام حقوقي جمهوری اسلامی محال است آنچنان که حتی تشریفات الزامات آن در نظام حقوقی رسمیت نيافت. (توافق هسته اي اشاره به قطعنامه ٢٢٣١ است كه محدوديت هاي فرا هسته اي نيز متوجه ايران مي كند و برجام پيوست آن است.) مقرر شده كه هر عضو دائم شوراي امنيت امكان خاتمه دادن به توافق را دارد لذا نمي توان عدم رضايت ايالات متحده از ميزان پايبندي ايران به قطعنامه را بي اهميت برشمرد. آمریکا اکنون با آگاهی از این گره اعتبار برجام در ايران و امكانات قانونی خود تلاش می کند سريعا ایران را به تغییر رفتار اساسی یا به زیر میز توافق زدن تحریک کند تا بيشترين بهره را بردارد. آمريكا نيازمند اجماع جهاني براي رهبري اقداماتي در پرونده كره شمالي، سوريه و ايران است و هل دادن ايران به خروج از توافق فرصتي براي مقامات واشنگتن فراهم مي آورد. شوربختانه ما سخت به بند برجام گرفتاریم و راه رفت و برگشت آسانی وجود ندارد اما هرگز نباید از کوره در رفت و حرف آخر را اول دعوا زد!
جواد ظریف به درستی یادآوری کرد که ایران این حق را برای خود محفوظ داشته که اجرای جزئي از برجام را متوقف کند هر چند كه حتي اين اقدام نيز محاسبات بسيار مي طلبد و بايد در نظر داشت كه پيامد محتمل آن پايان توافق است. در اين شرايط پيچيده به نظر می رسد تلاش ديپلمات هاي ايران بر این متمرکز باشد که فشارهای تحریمی آمریکا همچون دستاويز چانه زني جهت ايجاد تعدیل، تاخير یا حتي سرپیچي از درخواست های نظارت و بازرسي و راستی آزمایی "عدم وجود تاسیسات اعلام نشده" استفاده شوند.
گويا روسیه مدیریت بازرسي برجام را بر عهده گرفته و آشكار است كه به کمک برجام دولت، اعتبار و نفوذی بيش از پيش در ایران برای خود دست و پا کرده ليك آمریکا نیز نشان داده مرز ناچاري را شناخته و خوب قدر فرصت را می داند لذا منطقا دعوای خواسته های نظارت و بازرسی برجامی نیز متاثر از فشارهاي آمريكا بالا خواهد گرفت. ترامپ زيركانه با "تسلیم" توصیف کردن توافق هسته اي، یارکشی براي تشدید فشارهايي را بستر سازی می کند كه در تنش «اجراي كامل توافق هسته اي» نياز دارد.
علیرغم همه اشتباهات و هزینه توافقات معيوب هسته اي، شيخ ديپلمات اينبار حرف درستی زده؛ هرگز نباید به آسانی تسلیم شد! لااقل باید تلاش كرد آن قدر پیچیدگی و اختلاف تفاسیر به میان ریخته و انباشته شود که مقصر دانستن ايران در بن بست محتمل توافق هسته اي دشوار باشد تا شايد از این رهگذر هزینه های کمتری گریبان ایران را بگیرد يا لااقل جايي براي چانه زني باقي بماند.
با اين وضعيت مباحثه بين المللي به زيان ايران نيست، مي توان هنوز صبوري كرد و همدلانه به تيم برجاميان فرصت داد تا تلاش كنند. (فرصتي مناسب هم نياز است تا تفاسير از بندهاي ١٤ و ١٥ قطعنامه ٢٢٣١ و بند ٣٧ برجام آشكار شود و بتوان نسبت به سرنوشت قراردادهاي اقتصادي منعقده در دوران اجراي توافق پيش بيني داشت)
و البته كه افسوس ها اكنون نيز باقي اند اما مواجه شدن با تجربه پيامدهاي گريز از قانون ارزشمند است. بعنوان مثال اگر حداقل به اصل ۱۵ قانون اساسی هم توجه می شد و همراه نسخه انگليسي، نسخه اي فارسی از برجام در جمعبندي مذاكرات با ٥+١ تنظيم شده بود، چانه زني و تاخیر انداختن در حسابرسی آسان تر بود.