نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 224275
تدبیری که نا امید شد
بخش تعاملی الف - سیده آزاده امامی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۰
بازه زمانی خوداظهاری دریافت یا عدم دریافت یارانه‌ها پایان یافته و آمارهای رسمی حکایت از آن دارد که هفتاد و سه میلیون نفر از جمعیت هفتاد و چند میلیونی کشور متقاضی دریافت یارانه نقدی هستند. این آمار برای دولت عجیب و حیرت آور است.

اما دولت خود مقصر است که می‌خواهد برای یارانه‌ای که حق مردم است، مو از ماست زندگی مردم بیرون بکشد و سر از تمام حساب و کتاب‌های‌ ملت درآورد، آن‌هم به شیوه‌ای یکجانبه و غیرعادلانه؛ وقتی معیار پرداخت یا عدم پرداخت یارانه به افراد مجموع درآمد خانوار باشد، منهای اقساط و هزینه‌هایی که قبل از رسیدن پول به منزل باید تسویه شود، خب! معلوم است که این امر خلاف عدالت است، چون زندگی مردم با همان مبلغی می‌چرخد که به خانه می‌رسد!

یا مثلاً دولت خانه‌های ملت را به عنوان اموال و دارایی آنها محسوب می‌کند - و طبیعتاً داشتن یا نداشتن مسکن فاکتور مهمی در پرداخت یا عدم‌پرداخت یارانه یا مقدار آن به حساب می‌آید- اما کاری ندارد که به احتمال قریب به یقین بیش از نیمی از مردم این سرزمین به لطف وام‌های متعدد خانه‌دار شده‌اند و شاید اکثر آنها تا سال‌های سال درگیر بازپرداخت اقساط این وام‌ها ‌هستند (چون دولت با مجموع درآمد قبل از پرداخت این هزینه‌ها کار دارد).

یا اینکه از ملت خواسته اجاره‌بهایی را که دریافت می‌کنند درمجموع درآمد محاسبه کنند اما اجاره‌بهایی را که می‌پردازند از درآمدشان کسر نکنند!

یا مثلاً درآمد خانم خانه را در مجموع درآمد لحاظ کرده، حال آنکه طبق موازین شرعی و فتوای علما، زن به هر میزان دارایی و درآمدی داشته باشد، کسی نمی‌تواند او را موظف به هزینه کردن این درآمد در مخارج روزمره خانواده کند و اگر هم این کار را می‌کند- که اغلب زنان ایرانی این ‌کار را می‌کنند- نه به حکم وظیفه و اجبار، که از سر لطف و رأفت ایشان است.

با این حساب شاید برخی به خود حق می‌دهند وقتی دولت این‌گونه غیرمنصفانه برای درآمد ایشان برنامه دارد به شیوه‌ای مشابه با او رفتار کنند!

هرچند به یقین این فرضیه مشمول طیف غالب ملت نیست و اکثر قریب به اتفاق ایشان به‌رغم همه سختی‌ها و مشکلات اقتصادی‌ای که دارند با رعایت کامل وجدان و صداقت به این امر مبادرت کرده‌اند، ‌که این ملت همان است که روزگاری از دو قرص نانی که در خانه داشت یکی را برای رزمندگان جبهه‌ها می‌فرستاد، رزمندگانی که در میان آنها یا پدر خانواده حضور داشت یا پسر یا یکی از اعضای فامیل، این هنوز همان ملت است!

اما اگرچه مطالبه دولت از بخشی از ملت برای انصراف از دریافت یارانه مطالبه نابجایی نیست، و بویژه معقول است که اقشار متمول و مرفه که دستشان به دهانشان می‌رسد و اساساً این مقدار پول برای آنها به‌حساب نمی‌آید، به میل خود سهمی از این دریافت‌ها نداشته باشند و در عوض منابع حاصل از این انصراف در حوزه‌های دیگری هزینه شود، لیکن برخورد دولت طی این مدت به گونه‌ای بود که غنی و متوسط و محتاج هیچ‌یک انگیزه‌ای برای اجابت دعوت دولت در خود نیافتند! دولت به‌رغم ادعای اعتماد به ملت درصدد آن برآمد که با لحنی آمیخته به تهدید و تحقیر بر جمعیت انصراف دهنده بیفزاید؛ تهدید توانگران به سرکشی در حساب‌های آنها و درآوردن سیاهه اموال ایشان از بانک‌های اطلاعاتی متعدد و متعاقب آن جریمه ۳ برابری آنان در صورت دریافت یارانه، و تحقیر قشر یارانه‌بگیر و دون‌شأن جلوه دادن دریافت یارانه تا بلکه به این ترفند هم مرفهین از دریافت یارانه چشم بپوشند و هم قشر متوسط عطای دریافت یارانه را به لقای آن بفروشند، که به تعریف دولت دریافت یارانه در شأن هیچ‌کدام از این گروه‌ها نیست. انگار که درآمد کم داشتن امری شرم‌آور است یا آنان که یارانه دریافت می‌کنند شأن اجتماعی ندارند!

گروه‌های مرجعی هم که برای دعوت مردم به انصراف از یارانه برگزیده شده بودند خودش داستان جداگانه‌ای داشت. انصراف وزیر و وکیل و بازیگر و فوتبالیست و حاجی‌بازاری و امثالهم که هنر نیست، تازه! طنز ماجرا این بود که برخی از این حضرات یارانه مرحله اول را دریافت کرده‌اند!

این البته هنوز تقصیر کوچکی بود در برابر آنچه ملت از رفتار و کردار دولت می‌دید و می‌شنید!
دولتی که بنا داشت طعم گس دعوت به انصراف از دریافت یارانه را چاشنی شیرینی نوروزی کرده و به کام ملت بگذارد و حتی در این سودا دست به دامان صدا و سیمایی شد که خودش می‌گوید چندان با هم آبشان در یک جوی نمی‌رود و حتی‌تر به‌رغم احساسی که به شرق دارد از ظرفیت «چوچانگ» چینی هم بهره گرفت، باید به اقتضائات این مطالبه وفادار می‌ماند.

نمی‌شود به‌رغم این‌همه پیشرفت پزشکی در کشور وزیرتان برای معالجه راهی فرنگ شود، بعد انتظار داشته باشید ملت دعوت شما را برای انصراف از دریافت یارانه و صرفه‌جویی در هزینه‌ها لبیک گوید! حالا بماند که برخی از مردم این مملکت به دلیل هزینه‌های سرسام‌آور بهداشت و درمان با درد خود می‌سوزند و می‌سازند و حتی رنج عزیزان‌شان را نظاره می‌کنند اما نمی‌توانند به مراکز درمانی نزدیک هم بشوند!

آقای دولت! کسی نمی‌گوید ریاکارانه تظاهر به ساده‌زیستی کنید، اما حال که چنین خواسته‌ای دارید لااقل این فاصله فاحش را به رخ ملت نکشید. فرموده‌اند «الناس علی دین ملوکهم»، البته اکثر مردم که این خاصه‌خرجی‌ها را ندارند و نمی‌توانند در این هزینه‌ها به دولت راست‌کرداران حتی نزدیک هم بشوند اما می‌توانند به بالادستی‌ها نگاه کنند ببینند سلوکشان چگونه است!

شاید دولت بگوید مقصودش انصراف اقشار نیازمند نبوده که اساساً چنین انتظاری محلی از اعراب ندارد و اگر قرار است چراغ یارانه به خانه‌ای روا باشد بیغوله همین کوخ‌نشینان کم‌توقع است، اما انتظار از قشر مرفه و متوسط می‌توانست معقول باشد که ایشان هم دولت «تدبیر» را «ناامید» ساختند!

مرفهین که هیچ، بود و نبود این پول و حتی ده‌ها برابر آن برای آنها علی‌السویه است، حتی قشر متوسط هم که نیاز «حیاتی» به این مبلغ حقیقتاً ناچیز ندارد، اما به هرحال با شرایطی که پیش خواهد آمد و تورم مضاعفی که از این پس در راه خواهد بود، می‌تواند آن را به زخمی از زندگی بزند و به قول معروف چاله‌ کوچکی را با آن پر کند، آنها، هر دو می‌توانستند از این مبلغ چشم بپوشند، اگر رفتارهایی را که برشمردیم از دولت نمی‌دیدند!

مردم انصراف می‌دادند اگر می‌دیدند دولت نه با زبان تهدید و تحقیر که با زبان تشویق و تکریم با آنان سخن می‌گوید.

مردم انصراف می‌دادند اگر می‌دیدند دولت در برابر زیاده‌خواهی دشمنان ایستاده و قاطعانه بر حقوق ملت پای‌می‌فشارد و این انصراف هزینه‌ای است که برای ایستادگی می‌پردازند، اما حالا حق دارند بپرسند وقتی «حق»ی در میان نیست برای چه باید هزینه پرداخت؟

مردم اما می‌بینند دولتی که برای گرفتن پول خود ملت از شیطان هزار خواهش و تمنا و منت می‌کشد و آخر سر هم چیزی عایدش نمی‌شود، تلافی دیپلماسی صدقه‌ای را سر ملت درمی‌آورد و یارانه‌بگیران را تحقیر می‌کند.

با این حساب ملت آیا حق ندارد بگوید: «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم»!

روحانی ماه‌ها منتقدانش را به درک پیام ۲۴ خرداد فراخوانده است، حالا ملت او را به درک پیام ۲۰ فروردین فرا‌می‌خوانند، حتی همان ۵۰.۷ درصدی که به او رأی دادند! اما شاید اگر «توافق نامتوازن ژنو» در میان نبود، ۴۹.۳درصدی که به روحانی رأی نداده‌اند به یمن ۲۰ فروردین دعوتش را اجابت می‌کردند و هزینه ایستادگی او را بر سر «حق مسلم» می‌پرداختند، اما...

اما با همه این احوال «هدفمندی یارانه‌ها» برای ارتقای کشور طرح بزرگ و لازمی است، اجرای آن عزمی ملی می‌طلبد، حالا دولت در دست هر کسی باشد، این است که نمی‌دانیم بر اوضاع و احوال پیش آمده باید خندید یا باید گریست!
 
کلمات کلیدی : سیده آزاده امامی
 
۱۳۹۳-۰۲-۰۸ ۲۳:۱۷:۱۲
خانم محترم لازم نیست اینقدر صغری کبری بچینید یک کلام ملت به لطف سیاستهای هشت ساله دولت احمدی جون به فلاکت وبدبختی افتاده اند ومحتاج این چندرغازیاررررانه هستند واین نه ربطی به تدبیر دارد نه به امید نه به فتوای مراجع نه به هیچ چیز دیگروالسلام افففففففففففتاد؟ (2111847) (alef-11)