زن جوان نالان از درد شكم به بيمارستان مراجعه ميكند. بعد از معاينات اوليه پزشك معالج به او ميگويد كه بايد فوري بستري شود تا درمان سريعتر روي او انجام شود. زن جوان از اين تصميم ناگهاني دچار اضطراب ميشود ولي همسرش به او دلداري ميدهد كه جاي نگراني نيست و اين به صلاح اوست. زن جوان نگران فرزندان خردسالش است كه تنها در خانه ماندهاند. ولي گويا چارهاي نيست و بايد تن به ماندن در بيمارستان بدهد. تا صبح آزمايشها و معاينات تخصصي روي زن جوان انجام ميشود و در نهايت تصميم ميگيرند كه زن جوان تحت عمل جراحي قرار گيرد.
هنگامي كه همسر زن جوان را در جريان عمل جراحي قرار ميدهند او با بهت و حيرت پزشك را نگاه ميكند و ميگويد:«مگر همسر من چه مشكلي دارد كه بايد عمل شود.» پزشك ميگويد:«كيسه صفراي همسر شما در وضعيت حاد است. تنها راه درمان، عمل جراحي است و اين كار بايد هرچه سريعتر انجام شود.»
زن جوان با چشماني نگران راهي اتاق عمل ميشود و بعد از ساعتهاي طولاني عمل جراحي با چشماني بسته و بيهوش به بخش جراحي منتقل ميشود. بعد از دو روز از عمل جراحي حال زن جوان بهبود كه پيدا نميكند هيچ حتي رو به وخامت ميرود و در نهايت با بررسيهاي مجدد پزشكي متوجه ميشوند كه بر اثر بياحتياطي پزشك جراح حين عمل، روده زن جوان را پاره كرده و عفونت وارد بدن او شده است و ديگر كاري نميتوان كرد. زن جوان بعد از ۱۵ روز تقلا براي زنده ماندن و ديدن دوباره فرزندانش در بهت و ناباوري خانوادهاش چشم از جهان فرو ميبندد.
جان بيماران در دستهاي پزشكاندر چند سال اخير با وجود شبكههاي اجتماعي بالاخص شبكههاي اجتماعي تحت موبايل كه در زندگي مردم جامعه ما نقش پررنگي پيدا كردهاند، انتشار اخبار به طرفهالعيني صورت ميگيرد و فقط در چند دقيقه تمام كشور در جريان يك اتفاق در گوشهاي از كشور قرار ميگيرند. مرگ افراد بر اثر خطاهاي پزشكي از آن دست اخباري است كه خيلي سريع منتشر و درباره آن نيز اظهارنظرهاي مختلفي ميشود و در مواردي كمپينهايي نيز در جهت رفع ابهامات اين مورد خاص صورت ميگيرد.
اخيراً مرگ يك كارگردان دليلي شد تا مجدداً جريان خطاي پزشكي در وقوع مرگ اين هنرمند به راه انداخته شود. شواهد و مدارك موجود بيانگر اين است كه خطاي پزشك معروف گوارش باعث اين اتفاق ناگوار شده است. به گفته فرزندان اين هنرمند، پدرشان تنها به دليل جراحي ساده پوليپ روده وارد بيمارستان شد و ديگر نتوانست پشت دوربين بايستد و خلق اثر كند و در نهايت بر اثر آمبولي و سكته مغزي دارفاني را وداع گفت. شايد در ظاهر ماجرا شبههاي نباشد ولي وقتي صحبتهاي ضد و نقيض در فضاي مجازي گفته ميشود و يك پزشك عمومي كه معلوم نيست به چه دليلي در صفحه شخصي خود دلايلي را عنوان ميكند كه همگي دال بر خطا و قصور پزشكي است اين گمانه را ايجاد ميكند كه باز هم سهلانگاري پزشكي و كادر پزشكي باعث اين ماجرا شده است.
ميگويند خطاي پزشكي بخشي از پزشكي است ولي وقتي اين خطا مستقيماً با جان انسان مرتبط است آيا باز هم بايد به همين سادگي از كنارش گذشت؟ مگر پزشك و پرستار قسم نميخورند كه در جريان درمان بيماران هيچ گونه كوتاهي و مبالاتي نداشته باشند، پس چرا وقتي پاي درد دل بيماران مينشينيم از عدمتوجه و رسيدگي به آنها گله دارند و حتي در يك مورد تنها به دليل خراب بودن آسانسور، بيمار را به بخش مربوطه انتقال نميدهند تا مداواي لازم روي او انجام شود و بيمار بعد از چند ساعت جلوي چشمان همراهانش فوت ميشود. در طول سال چه تعداد بيمار بر اثر خطاي پزشكي جان خود را از دست ميدهند؟ هيچ آمار و ارقامي در دست نيست و به نوعي بايد گفت نظام پزشكي در اين مورد شفافسازي نميكند و بازماندگان افراد متوفي نيز براي شكايت و رسيدگي به مرگ بيمارشان دستشان به جايي بند نيست زيرا باتوجه به فرآيند طويل مراحل پيگيري پرونده و همچنين حمايتهاي بيمارستاني از پزشك و كادر پزشكي احتمال رسيدن به حق تقريباً ناممكن جلوه ميكند، به ويژه زماني كه اين قصور به مرگ بيمار منجر شود.
رضايتنامههايي براي فرار از مسئوليتحتماً پيش آمده شما هم هنگامي كه براي انجام عمل جراحي يكي از بستگان درجه يك خود به بيمارستان مراجعه كردهايد برگهاي را جلوي شما گذاشتهاند تا به عنوان همراه بيمار با امضاي آن برگه رضايت خود را براي اين عمل جراحي اعلام كنيد. امضايي كه همه موارد را به گردن بيمار مياندازد و به عبارتي تمام راهها را براي شكايت از پزشك و كادر پزشكي روي شما ميبندد. در يكي از اين رضايتنامههاي بيمارستاني كه مربوط به يكي از بيمارستانهاي مشهور كشور است و اتفاقاً تصوير واضح آن در فضاي مجازي نيز موجود است، آمده است:«بدينوسيله و پس از درك ماده ٦٠ قانون مجازات اسلامي كه صراحت دارد: چنانچه طبيب قبل از شروع درمان يا اقدامات جراحي از مريض يا ولي او برائت حاصل نموده باشد، ضامن خسارت جاني و مالي و نقص عضو نيست و در موارد فوري كه اجازهگرفتن ممكن نيست، طبيب ضامن نيست.» بدين ترتيب حق هرگونه ادعا به هر شكلي از بيمار گرفته شده است. اما با تمام اين صحبتها بايد بدانيم كه قانوني وجود دارد تا پزشك يا كادر پزشكي خاطي را به پاي ميز محاكمه بكشاند ولي در ابتدا بايد بدانيم اين قوانين چيست.
مسئوليتهاي حقوقي پزشكان را بشناسيدپزشكان از چهار نوع مسئوليت برخوردارند: ابتدا مسئوليت اخلاقي است كه گستره وسيعي دارد. دوم مسئوليت مدني است كه شامل مسئوليت قراردادي و مسئوليت قهري ميشود. مسئوليت قراردادي به لحاظ اجرا نكردن مفاد تعهدي كه ناشي از قرارداد است به وجود ميآيد، مانند قراردادي كه فيمابين بيمار و پزشك يا بيمار با بيمارستان يا كلينيك منعقد ميشود و مسئوليت قهري مربوط به نظم عمومي است و هرگونه توافق ميان طرفين براي از بين بردن آن ممكن نيست.
سوم، مسئوليت كيفري يا جزايي پزشك است كه پزشك بايد مرتكب يكي از جرايم مذكور در قانون شده باشد و در آن صورت شخص مسئول به يكي از مجازاتهاي مقرر محكوم خواهد شد و در آخر، مسئوليت انتظامي يا حرفهاي است، مسئوليتي كه پزشكان بر اساس قراردادهاي حرفهاي در برابر سازمان نظام پزشكي از آن برخوردارند. در مواردي كه پزشك مسئوليت انتظامي خود را به نحو احسن انجام نداده و در طول درمان كوتاهي كرده باشد افراد ميتوانند از پزشك معالج شكايت كرده و اگر پزشك به طور مستقيم اقدام به عمل مجرمانه مانند قتل عمد، صدمات بدني و قتل ترحمآميز و سقط جنين را مرتكب شده باشد مورد محاكمه و جزاي قانوني قرار گيرد. يكي از اصطلاحاتي كه در قانون وجود دارد خطاي محض است ولي از آنجايي كه در حرفه پزشكي هيچ خطاي محضي وجود ندارد زيرا پزشك براي درمان بيمار عمل جراحي يا هر مورد ديگري را تجويز ميكند بنابراين خطاي محضي رخ نميدهد پس هيچ مجازاتي هم صورت نميگيرد مگر جريمه پرداخت ديه به شاكيان پرونده.
شكايت به كجا ببريم؟
در صورتي كه براي شما حادثهاي بر اثر بياحتياطي پزشك يا كادر بيمارستاني رخ داد بهتر است بدانيد ابتدا بايد در كلانتري محل يك شكايتنامه تنظيم كنيد سپس جنازه يا مورد شكايت شما به پزشك قانوني فرستاده ميشود كه البته جواب آن بعد از شش ماه ميآيد. در مرحله بعد شكايت خود را به دادسراي ويژه رسيدگي به جرايم پزشكي ميبريد كه از اين طريق ميتوانيد ديه و خسارات وارد شده را مطالبه كرده و اگر پزشك مرتكب قصور شده باشد مجازات او را هم از دادگاه بخواهيد. شوراي حل اختلاف ويژه امور بهداشت هم ميتواند مرجع ديگري باشد براي تنظيم شكايت از پزشك خاطي و سومين مرجعي كه در قوانين و مقررات براي اين مسئله به آن اشاره شده سازمان نظام پزشكي است كه تخلفات اداري و انتظامي پزشكان را مورد رسيدگي قرار ميدهد و نتيجه آن برخورد انتظامي با پزشك خواهد بود كه طيف وسيعي از اقدامات از توبيخ كتبي تا لغو پروانه طبابت به شكل دائمي را در بر ميگيرد.
به دليل طولاني بودن مراحل شكايت از بيمارستان، كادر پزشكي و خود پزشك اصولاً افراد دست از شكايت برداشته و رضايت ميدهند و خيليها هم اصلاً دنبال شكايت خود نميروند زيرا تصور ميكنند راه به جايي نميبرند زيرا پزشك و كادر پزشكي و مسئولان بيمارستان براي تبرئه كردن خود پشت يكديگر هستند و شاكي دستش كوتاه است. اما تا كي قرار است اين سهلانگاريهاي پزشكي با مرگ بيمار يا نقص عضو او با بيتوجهي مسئولان رد شود. تا كي قرار است با گرفتن رضايت عمل از خانواده بيمار سرپوشي روي خطاهاي پزشكان گذاشته شود. اصلاً چرا بايد چنين رضايتنامهاي با اين مفاد وجود داشته باشد. آيا در كشورهاي ديگر هم از اين دست رضايتنامههاي قبل از عمل با اين مفاد وجود دارد؟
شنيدهها حاكي است كه اين رضايتنامهها از بيماران خارجي كه براي درمان به كشور ما ميآيند گرفته نميشود يعني آنها زير بار امضاي چنين رضايتنامهاي كه هر حقي را از آنها سلب ميكند نميروند. با اين بيماران مطابق قانون پزشكي بينالمللي رفتار ميشود و پرسش آخر اينكه قانون پزشكي بينالمللي چگونه است كه بيماران خارجي به علت تمايز اين قانون با قانون كشور ما زير بار امضاي رضايتنامهها نميروند؟
منبع : روزنامه جوان